به گزارش «رساگفت»: به جرات می توان گفت، یکی از اثرگذارترین وقایع تاریخ معاصر در تغییر ریل توسعه کشور به سمت انحطاط، تشکیل «اداره اصل 4» در دوران پهلوی دوم بود. در این یادداشت، ریشههای شکلگیری و عواقب مداخلهی آمریکا در توسعه کشور تشریح می شود.
هری ترومن در انتخابات ریاستجمهوری سال 1948 میلادی مصادف با 11 آبان 1327، به عنوان سی و سومین رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب شد. چند روز بعد، ترومن در روز سوگند خوردن خود، اصول چهارگانه اش اینگونه اعلام کرد: اصل اول، حمایت از سازمان ملل. اصل دوم؛ ادامه کمک به اروپای خارج از منطقه نفوذ شوروی به منظور ترمیم خرابی های جنگ و نوسازی از طریق طرح مارشال. اصل سوم؛ کمک نظامی بی دریغ به دولتهای ضد کمونیست و اصل چهارم؛ شریک کردن کشورهای دوست و ضد کمونیست در کمک به رشد کشورهای توسعه نیافته در مسیر پیشرفت های صنعتی و علمی. شاید اصل چهارم ترومن را که بیش از باقی اصول شهرت یافت، بتوان عامل مهمی در گسترش سیاست خارجی و همچنین برنامه کمکهای خارجی آمریکا دانست. موضوعی که مسیر توسعه ایران را به کلی تغییر داد.
دکتر مرتضی فرهادی در مقالهای از تعداد کم مستندات تاریخی در اینباره انتقاد می کند. موضوعی که می توان آن را نشانهای از ارادهی برخی سیاستمداران در حذف این اتفاق مهم در تغییر سبک زندگی مردم کشور; از حافظهی تاریخ دانست. شاید بتوان گفت زمینهی شروع این رخداد، بعد از فراغت آمریکاییها از جنگ جهانی دوم و شکست موقت اصلیترین دشمن تفکرات سرمایهداری یعنی شوروی دانست. از سوی دیگر، انگلیسیها پس از کودتای 1299 توانسته بودند در ساختار اداری کشور حضور داشته باشند، اما آمریکاییها اشراف چندانی بر نظام اداری ایران نداشتند و در رقابت با رقیب دیرینهی خود، به دنبال سهم خود می گشتند. اجرای اصل ترومن موجب شد انگلیس جای خود را در ایران به آمریکا بدهد و آمریکا بر ساختارها و نهادهای ایران تسلط یابد و با روشنفکران ایرانی ارتباط برقرار کند. ازهمینرو آمریکاییها به بخشی از کارمندان ایرانی که در اصل چهار مشارکت داشتند، دو برابر حقوقشان پول میدادند که همه اسناد اداره را برای آمریکاییها بهنوعی کپیبرداری کنند و در اختیار آمریکاییها قرار دهند. ازاینرو اصل ترومن به آمریکاییها کمک میکرد تا عقبافتادگی فاحش خودشان را کاهش دهند. اما آمریکاییها نه شبکه نیروی انسانی منسجمی در ایران داشتند و نه شناخت دقیقی نسبتبه بافت قدرت در ایران، اما با اجرای اصل4 تا حدودی بر نخبگان سیاسی ایران مسلط شدند. طبیعتاً این مقدمه کمک کرد که بعداً بتوانند در ایران ایفای نقش کنند و برنامهریزی در ایران را در جهت اهداف خودشان پیش ببرند.
ترومن در نطق سوگندنامه خود در کنگره آمریکا، درباره اصل چهارم چنین گفت: “ما باید اقدام جدیدی راجع به قابل دسترس کردن مزایای پیشرفتهای علمی و صنعتی برای بهبود و رشد کشورهای در حال توسعه انجام دهیم. بیش از نیمی از مردم جهان در شرایط بسیار بدی به سر میبرند. غذای آنها کافی نیست و قربانی بیماریها هستند، زندگی اقتصادی آنها ابتدایی و راکد است. فقر یک مشکل است و همه به خصوص مناطق مرفه را تهدید میکند و برای اولین بار در تاریخ، بشر دانش و مهارت را در اختیار میگیرد تا به این مردم رنجکشیده کمک کند.” مشخص است ترومنی که بی رحمانه دستور حمله اتمی هیروشیما و ناکازاکی را صادر کرده بود، اینک خیرخواه و دلسوز کشورهای توسعه نیافتهای چون ایران نشده بود. در حقیقت اصل 4 ترومن، اگر چه در تبلیغات آمریکاییها راهکاری برای کمک به کشورهای عقبمانده به شمار میآمد، امّا در عمل چیزی جز پوششی عوامفریبانه برای چنگ انداختن بر ثروتها و منابع ملل عقب مانده نبود.
ترومن در سوم تیر 1328 لایحه مربوط به کمکهای اصل 4 را به کنگره تسلیم کرد و تقاضای 45 میلیون دلار اعتبار نمود که البته با 35 میلیون دلار آن موافقت شد. در پائیز 1327 دولت ایران قراردادی با آمریکا امضا کرد که براساس آن آمریکا با اعزام یک هیأت تحقیق، نیازهای اقتصادی ایران را ارزیابی کند. کارشناسان آمریکایی پس از 4 ماه تحقیق به این نتیجه رسیدند که تخصیص یک وام 250 میلیون دلاری از بانک صادرات و واردات آمریکا میتواند برنامه هفتساله عمرانی ایران را تأمین نماید. در ایران تبلیغات فراوانی از سوی دولت «ساعد» به نفع اعطای این وام صورت گرفت و سفر شاه به آمریکا در آبان 1328 نیز بیشتر به منظور راضی کردن آمریکاییها به پرداخت این وام بود. البته شاه از این سفر دستخالی بازگشت و پرداخت این وام به بهانه ناتوانی ایران در بازپرداخت به موقع آن، موکول به امضای قرارداد جداگانهای میان دو کشور راجع به مقررات اصل 4 گردید. این قرارداد در 27 مهر 1329 میان رزمآرا نخست وزیر و دکتر هنری گریدی (سفیر آمریکا در تهران) به امضا رسید. در پی امضای این قرارداد، هیأتهای کارشناسی بیشتری برای بررسی اوضاع اقتصادی ایران از طرف آمریکا به تهران آمدند و اقدامات خود را در پی این سفرها و در چارچوب اصل 4 ترومن در ایران آغاز کردند.
نکتهی مهم آنکه، شکلگیری سازمان برنامه و بودجه در سال 1327 و تدوین قوانین اثرگذار نظیر قانون تجارت و قانون ثبت، در همین دهه صورت می پذیرد. همزمانی این اتفاقات با برخی وقایع تاریخی دیگر در اواخر دهه 30، ذهن جستجوگر هر فردی را به دنبال کشف حقایقی عمیقتر رهنمون می سازد. جایی که به خوبی می توان ردپای نفوذ آمریکا در سایر ارکان اقتصاد کشور را مشاهده کرد. نهضت ملی شدن صنعت نفت از سال 1329 در زمانی کلید می خورد که افکار عمومی علی رغم وجود قرارداد 40 ساله با انگلیس، از سهم ناچیز کشور از درآمد نفتی جریحه دار شده است. اما به راستی، سوال مهم اینجاست که در نبود انگلیسیها، مدیریت استخراج و فروش نفت به چه کسی سپرده خواهد شد؟ آیا ملیگرایان معتقد به سپردن این مسئولیت سنگین بر دوش اندک تحصیلکردگان ایرانی که همگی در خارج از کشور تحصیل کرده و به نوعی هویت مستقلی برای خود قائل نیستند، بودند؟ خیلی زود مشخص شد کنسرسیوم شرکتهای آمریکایی چگونه برای چپاول نفت ایران دندان تیز کرده است. تشویق دولت ایران به انعقاد معاهدات نفتی با سه شرکت آمریکایی «موریسون نادسن، استاندارد اویل و اورسیز کانسلتانت»، همزمان با ملی شدن صنعت نفت، استخدام و اعزام مستشاران اقتصادی آمریکا برای کار در تولیدات صنایع و معادن، ساختمان، راهها، ارتباطات، راه آهن، کشاورزی، برق، آبیاری و امور مالی ایران و همچنین افزایش واردات کالاهای امریکایی به ایران، از جمله نتایج انعقاد پیمان گسترش عملیات «اصل 4 ترومن» در ایران بود.
برای اجرای این اصل، کمیسیون مشترک ایران و آمریکا برای بهبود امور روستایی تشکیل شد. چرا که طبق سرشماری سال 1335، بیش از 70 درصد جمعیت ایران را در آن زمان را روستانشینان تشکیل می دادند. در برخی از اعضای این کمیسیون مانند فضلالله زاهدی (که آن زمان معاون خزانهداری بود) به همراه و جمشید آموزگار، در سال 31 برای آموزش به آمریکا رفتند و پس از بازگشت به استخدام “اداره اصل 4” درآمدند. افرادی که در رژیم پهلوی نفوذ زیادی در تصمیمات شاه داشتند. در نتیجه انعقاد این پیمان، حجم صادرات آمریکا به ایران به 20 برابر صادرات ایران به آمریکا رسید، این در حالی بود که بسیاری از کالاهای صادراتی آن کشور به ایران جزء مواردی بود که نمونه آن در ایران نیز تولید میشد. ورود این کالاها بسیاری از کارگاههای ایران را با ورشکستگی و بحران روبرو کرد و سبب ترویج بیکاری، بحران مالی و فقر در کشور شد. این در حالی بود که امریکاییها به ویژه در سالهای دهه 1330، بخش اعظم کمکهای خود را به ایران منوط به رضایت انگلیسیها کرده و خسارات بریتانیا در نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران را نیز همواره در نظر میگرفتند.
نهایتاً دولت آمریکا در سال 1328 سازمان عریض و طویلی به نام اداره اصل چهار ترومن برپا کرد که عده زیادی آمریکایی و ایرانی تحصیلکرده در آمریکا مانند دکتر جمشید آموزگار و اردشیر زاهدی در آنجا خدمت میکردند. اولین رییس ادارهی اصل چهار دکتر بنت و خانمش در بغداد سوار هواپیمای ایران تور شدند. این هواپیما که 23 نفر سرنشین داشت در حوالی تهران در طرشت دچار برف و بوران شد و سقوط کرد و همه سرنشینان آن کشته شدند. دکتر مصدق هم دستور داد محل سقوط هواپیما در طرشت را گلباران کردند.
پس از دکتر بنت که ایران را ندیده از دار دنیا رفت، ویلیام وارن به ایران آمد. تکبر و گردنفرازی ویلیام وارن و دیگر کارگزاران اصل 4 ترومن در ایران به گونهای بود که حتی صدای دیگر تکنوکراتهای آمریکازدهای همچون ابوالحسن ابتهاج را درآورده بود. به هر حال وارن، رئیس اصل ۴، به تشریفات و جاه و جلال اداری زیاد اهمیت میداد. او با توجه به این نکته که کمکهای آمریکا به ایران در دوران دولت دکتر مصدق (که بیشترین رقم کمکهای اصل ۴ به یک کشور در حال توسعه بود)، از تزلزل دولت مصدق جلوگیری میکرد (چرا که عدم امکان فروش نفت در دوره ملی شدن صنعت نفت، کشور را دچار مضیقه ارزی کرده بود) و در نتیجه کمک موثری برای این دولت محسوب میشد، عادت کرده بود که در تمام امور ایران دخالت کند.
همانطور که گفته شد، بر اساس اصل 4 ترومن، دولت ایران پس از طرحهای اولیه مربوط به دریافت کمکهای فنی و اقتصادی میبایست برنامههای توسعه هفتساله را پیریزی کند. طرحی که بازارهای ایران را در اختیار آمریکاییها قرار داد و تولیدات داخلی را با ضربات مهلکی مواجه کرد. مبارزه با مالاریا، بهبود وضع کشاورزی، افزایش تولید گندم، تأمین آب آشامیدنی، اصلاح نژاد دام بومی، احداث کارخانهجات نساجی و تعلیم آموزگاران از جمله برنامههای اعلامی اصل چهار در ایران بود. براساس پیمان، دولت ایران میبایست سالانه حدود سه میلیون و دویست هزار ریال جهت هزینه اداری به کمیسیون مشترک ایران و آمریکا در جهت اصلاحات روستایی اختصاص دهد. براساس موافقتنامه عمومی دیگری که بین ایران و آمریکا در زمینه اجرای طرحهای کشاورزی اصل چهار ترومن بسته شد بر اساس آن صندوق مشترک توسعه امور کشاورزی تأسیس گردید. در سال 1331شمسی (1952) بخش کشاورزی اصل 4 در 17 پروژه همکاری داشت. اصل چهار در سالهای 1945-1946 در حدود 2.3 میلیون دلار به وزرات کشاوری کمک کرد که معادل 165 میلیون ریال بود. برای بخش دامپروری 8 میلیون و 909 هزار دلار خرج کرد.
در پوشش اصل 4 دامپروری ایران نیز تغییراتی کرد؛ اولین دستگاههای جوجهکشی جدید را اصل 4 به ایران وارد کرد. بنگاه دامپروری حیدرآباد کرج که فقط 3000 مرغ ظرفیت داشت زین پس 60000 تا 80000 تخم مرغ جوجهکشی را سالیانه از آمریکا وارد میکرد. اصلاح نژاد دام و طیور به طور گسترده در دستور کار قرارگرفت. دو نوع نژاد گاو گوشتی و شیرده وارد ایران شد و بعدها مرکز تلقیح مصنوعی در ایران تأسیس شد. حتی همهساله از ایالت یوتا، بز و گوسفندانی با نژاد آمریکایی وارد کشور میکردند.
لازم به ذکر است بنیاد خاور نزدیک برای کار در روستاهای ایران، همکار اداره اصل 4 شد. تخصیص 100 دستگاه جیپ، 30 دستگاه استیشن، 14دستگاه سیار سمعی و بصری برای آموزش به روستاییان، استخدام 30 کارشناس و همکاری با دانشکده کشاورزی کرج از جمله اقدامات این بنیاد بود.
در پایان باید خاطر نشان کرد اصل 4 ترومن ابزاری اقتصادی بود تا سیاست و حکومت ایران، دستنشانده و وابسته آمریکا شود. واردات صدها الاغ قبرسی از قِبل اصل 4 ترومن نشانگر عزم آمریکاییها برای تحقیر مردم ایران بود. این اصل، کشاورزی مولد ایران را نابود کرد و کشور را مبدل به بازار مصرفی همیگشی آمریکا نمود. طراحان و مجریان این اصل در ایران برای دستیابی به اهداف اقتصادی خود، سبک زندگی روستاییان را تغییر دادند. در این راستا نباید از نقش دانشگاه یوتا یا به تعبیر درستتر باند یوتاییها غافل شد.
با پیروزی جان اف کندی در انتخابات 1960، سیاستهای استعماری آمریکا در ایران شکل جدیدی به خود گرفت. اینبار “انقلاب سفید شاه” و به ویژهی اجرای اصلاحات ارضی، مداخلات آمریکا در ضربه به اقتصاد روستا و روستائیان را وارد فاز جدید کرد و آنها را به کوچ اجباری به حاشیهی شهرها سوق داد، که در مقالهای مجزا به آن پرداخته خواهد شد.
دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت به عنوان مرجعی برای گفتگو و ترویج فرهنگ ناب توسعه و پیشرفت ایرانی – اسلامی، آمادهی شنیدن پیشنهادات شما پژوهشگران در بهبود این مسیر است.