چهارشنبه, اردیبهشت ۳۱, ۱۴۰۴
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • صفحه اصلی
  • تعالی اجتماعی
    • قرض الحسنه
    • کارآفرینی اجتماعی
    • همیاری اجتماعی
  • توسعه
    • الگوهای توسعه
    • تجربیات توسعه
    • نظریات توسعه
    • جریان شناسی توسعه در ایران
    • معرفی کتاب
  • در قاب سیما
    • تک برنامه
    • مجموعه برنامه
  • درباره ما
    • تماس با ما
رساگفت
  • صفحه اصلی
  • تعالی اجتماعی
    • قرض الحسنه
    • کارآفرینی اجتماعی
    • همیاری اجتماعی
  • توسعه
    • الگوهای توسعه
    • تجربیات توسعه
    • نظریات توسعه
    • جریان شناسی توسعه در ایران
    • معرفی کتاب
  • در قاب سیما
    • تک برنامه
    • مجموعه برنامه
  • درباره ما
    • تماس با ما
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
رساگفت
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

برنامه یک و بیست با موضوع فعالیت‌های اجتماعی-اقتصادی شهید سلیمانی

رضا ایمانی توسط رضا ایمانی
۱۱ دی ۱۴۰۱
در در قاب رسانه
مدت زمان مطالعه: 1 دقیقه
79
بازدیدها

به گزارش «رساگفت»: بررسی ابعاد نقش حضور حاج قاسم سلیمانی در اقتصاد داخلی و بین‌المللی

مجری: سلام. ما هم مثل شما مهمان برنامه یک و بیست شبکه افق هستیم و دوستان این برنامه در استودیوی شبکه افق، فضایی را فراهم کردند که برای ما هم فضای متفاوتی است و ما رها شدیم در فضایی که شبیه محل شهادت و عروج حاج قاسم عزیز و ابومهدی المهندس در کنار فرودگاه بغداد است. ما هم وارد این فضا که شدیم، برایمان حال و هوای خاصی داشت و توفیق نداشتیم در این سه سال، به محل عروج حاج قاسم برویم و اینجا هم برای ما حال و هوای خاصی دارد. همه ما مهمان این برنامه هستیم و با جمعی از دوستان قرار است راجع به تاثیرات اقتصادی حاج قاسم عزیز و برکاتی که مقاومت و حاج قاسم عزیز از لحاظ اقتصادی برای ایران و محور مقاومت داشتند، صحبت کنیم و گپ بزنیم. در جمعی که هستیم و دوستانی که معرفی شدند، فکر می‌کنم که سه دوستِ جوان‌‍تری که حضور داریم، حاج قاسم را از نزدیک هم ندیده باشیم و فقط تاثیرات و برکات حاج قاسم را در حوزه‌های مختلف، از جمله حوزه اقتصادی، لمس کرده باشیم. اما به نظرم حاج آقای حسین زاده با حاج قاسم، از نزدیک هم معاشرت داشتند. برای همین این گپی که قرار است امشب بزنیم به نظرم با تنها پیشکسوتِ جمع، آقای حسین زاده شروع کنیم در مورد نقش حاج قاسم و برکاتی که در حوزه اقتصادی برای ملت ایران داشتند.

حاج آقا: بسم الله الرحمن الرحیم. من هم اولا سلام عرض می‌کنم خدمت بینندگان عزیز و عزیزانی که زحمت این برنامه خوب را کشیدند و دوستان عزیزی که قرار است با هم صحبت کنیم. من در شروع، اینطور عرض می‌کنم که شاید این تاثیرات اقتصادی را بشود تقسیم کرد به بخشی که در فضای داخلیِ کشور بوده است که بنا به مناسبت، خدمت عزیزان عرض خواهم کرد. بخشی دیگر هم تاثیراتِ آن دیدگاه اقتصادی ایشان در ارتباط با کشورهای همسایه و محور مقاومت است. ان شاء الله از فرمایشات دوستان هم استفاده می‌کنیم.

مجری: با همین تقسیم‌بندیِ نگاه داخلی و خارجی، شروع کنیم. تاثیرات اقتصادی ایشان در داخل و در خارج از کشور و فرصت‌های اقتصادی زیادی که در خارج از کشور، محور مقاومت با مدیریت حاج قاسم، برای ایران به وجود آورده است شروع کنیم. برایم خیلی جالب بود؛ یک مستند، دو سال قبل می‌ساختیم که چند ماه بعد از شهادت حاج قاسم بود. به جنوب کرمان رفته بودیم و وضعیت کشاورزان را می‌دیدیم و همان داستانِ میوه‌هایی که می‌ماند روی زمین و گوجه و پیاز و اینهایی که هر سال، متاسفانه تکرار می‌شود و کاری که گروه‌های جهادی برای مدیریت این داستان، انجام داده بودند. به طور اتفاقی این دوستانِ جهادی، ما را به یک منطقه‌ای در جنوب کرمان بردند به اسم شهرِ رودبارجنوب، که گفتند اسم این منطقه، شهرک قاسم آباد است و گفتند مردم بخاطر حاج قاسم، اسمش را قاسم آباد گذاشتند. گفتیم ماجرایش چیست؟ گفتند اوایلِ دهه هفتاد، بخاطر وجود اشرار مسلح و امثالهم که در کوهستان‌ها بودند و معروف‌اند، ناامنی زیادی در منطقه کرمان بود. کسانی که آنجا ناامنی ایجاد می‌کردند، مثل ریگی بودند که با دُزِ کمتری در کرمان، به شرارت می‌پرداختند و لذا مردم، خیلی با این ناامنی، در سختی بودند و یک قشری از مردم هم در همین کوه‌ها مورد سواستفاده این اشرار قرار می‌گرفتند و لذا جمعیت زیادی از مردم عزیزمان در سختی بودند. بعد، گفتند حاج قاسم که فرمانده سپاه کرمان بودند، آمدند و اعلام کردند که همه کسانی که مسلح هستند، تا فلان روز، اسلحه‌هایشان را بیاورند و تحویل دهند (تصاویرش را هم در مستند همپای جهادی‌ها در بیست دقیقه آوردیم که می‌توانید در انتهای مستند ببینید). همه کسانی که مسلح بودند، سلاح‌ها را تحویل می‌دهند. حاج قاسم هم وعده داده بودند که هر کسی که سلاح‌ها را تحویل دهد، ما هم از آن سمت، 5 هکتار زمین برای کشاورزی در اختیارش قرار می‌دهیم با آبِ مشخص و با برق و امکاناتی که بتواند کشت را شروع کند و شغل داشته باشد. اینها فقط اشرار نبودند بلکه خود مردم آن مناطق هم بودند. از آن طرف برای یک خانه هم به وی، در این شهرک، زمین می‌دهیم که خانه ساخته شود و کمک هم می‌کنیم که خانه بسازد. بعد از چند سالی که این اتفاق می‌افتد، کلا امنیت در منطقه‌ای که کاملا ناامن بوده است، با مدیریت حاج قاسم، برقرار می‌شود و بعد از 28-27 سال که به آن شهرک رفته بودیم و اتفاقا نزدیک ایام سالگرد شهادت حاج قاسم هم بود، دیدم پشتِ ماشین‌هایشان، مردم عکس حاج قاسم را زدند و جوانانی که آنجا بودند از آنها سوال می‌کردیم و می‌گفتند این شهرک، به برکت حاج قاسم، ایجاد شده است. می‌گفتند قبل از حضور حاج قاسم، خانواده و شغل ما در کوه و کمر، با سختیِ زیادی همراه بود. به برکتِ تدبیر حاج قاسم، هم امنیت به این مناطق برگشت و هم همه ما صاحب شغل و کشاورزی شدیم و همه خانه داریم. می‌خواهم بگویم یک کسی که تهدید را در یک منطقه‌ی ناامن، با یک تدبیر اقتصادی، به یک فرصتی تبدیل می‌کند و اشتغال در آن منطقه ایجاد می‌شود؛ برایم خیلی جالب بود. یعنی خودم وجهه اقتصادی و اجتماعی حاج قاسم را اصلا در داخل، نشنیده بودم. در صورتی که از این برکات، خیلی زیاد است. هر چه که می‌گذرد، انسان اتفاقات جدیدتری از حاج قاسم می‌شنود. مثلا در ونزوئلا یک سری کارهایی را حاج قاسم کرده بود که اصلا هیچ کسی نمی‌دانست؛ تا اینکه آقای مادورو در ایران اعلام کرد که بعد از ماجرای خرابکاریِ آمریکایی‌ها در نیروگاه برق ونزوئلا که قطعیِ برقِ سنگینِ دو هفته‌ای ایجاد می‌شود و دولت به مشکل جدی می‌خورد و در حال سقوط بود، می‌گوید حاج قاسم به سرعت به اینجا آمد و مشکل را که متوجه شد چیست و از چه قرار است، سریعا هماهنگ کرد و کارشناسان مهندسی از ایران آمدند و این مشکلِ حمله هکری که به تاسیسات برق و خرابکاری‌ای که شده بود را اصلاح کردند و برق ونزوئلا راه افتاد. اینها چیزهایی است که اصلا ماها نمی‌دانستیم. یعنی مدام هر چه که می‌گذرد، یک چیزهای جدیدی از برکات حاج قاسم به دست می‌آید و اینکه این کارِ حاج قاسم چه برکاتی برای حضور ایران در ونزوئلا ایجاد کرده است هم، بحثی است.

شاکری: الان که برنامه‌ها را می‌بینم، تقریبا یازده سال است که کشور ایران، به صورت جدی، درگیر تنش‌های اقتصادی شدید است. شوک‌های ارزی پیاپی، تجهیز سرمایه ثابت منفی و رشد‌های منفی و وضعیت کاملا متفاوت نسبت به گذشته. اینطور هم نیست که بگوییم از اول انقلاب، اینچنین بوده است؛ یعنی شما از فاصله سال 68 تا 89 اینطور نمی‌بینید و درآمد خانوار به صورت ثابت، 2.7 برابر شده است در فاصله زمانی بیان شده و رشد به صورت نسبی قابل توجه است. در آن سا‌ل‌ها معجزه‌ی رشد، در کار نیست؛ اما خب رشدهای قابلِ دفاعی است. اما یازده سال است که کشور ما در یک وضعیت کاملا متفاوتی به سر می‌برد. دقیقا از قانون سیسادا به بعد. مردمی ‌که ما را می‌بینند، احتمالا می‌گویند که در نهایت، همه این خدمات و جانفشانی‌ها و تلاش‌ها برای حفظ امنیت، چرا منجر به یک نتایج ملموسِ مشخصِ روی سفره نشده است و چرا سال به سال، میزان رفاه، کاهش یافته است و درآمد سرانه بسته به نحوه محاسبه، اگر درآمد سرانه را بگوییم کاهش یافته است قیمت ثابت افزایشی نداشته است و یا امثال اینها در طی ده سال و آیا چیزی از میراث حاج قاسم هست که راه خروج ما از این مسیر باشد؟ به خصوص که این تصور، به صورت جدی وجود دارد که علت اینکه ما درگیر این تحریم‌ها هستیم، اساسا موضوع محور مقاومت و اسرائیل و غیره و غیره است. واقعیت این است که من این را جاهای دیگر هم گفتم و امروز، آمدم مخصوصا برای بینندگان شبکه افق، یک مقداری این روایت را تعریف کنم که در طی همه این سال‌های قبل و بعد از انقلاب، اقتصاد ما یک بنیانِ کاملا مشخصی را داشته است. اینطور بوده است که یک معامله کلان با آمریکایی‌ها داشتیم و در این معامله کلان، نفت یا امنیت نفت خلیج فارس را برای آمریکایی‌ها ضمانت می‌کردیم و در مقابلش آنها به ما کالای سرمایه‌ای یا واسطه‌ای می‌دادند. یک روزی معامله در اوج، کار می‌کرد و یک روزی در کف. روزی که در اوج کار می‌کرد مستقیما نفت به آمریکا می‌دادیم و کالاهای سرمایه‌ای از آمریکا می‌گرفتیم و روزی که در کف بود، به فراکس‌های آمریکا مثل ژاپن و کره جنوبی می‌دادیم و یک پولی، بستانکار می‌شدیم و از شرکت آمریکایی، خرید کالای اساسی می‌کردیم. این وضعیتِ زندگی ما بود و شکلی از اقتصاد بود که تقریبا از 1333 یعنی کنسرسیوم به بعد، تا 1389 ثابت بود و خیلی تغییرِ خاصی نکرده بود. وجود این حقیقت باعث می‌شد که حدودِ رفتار آمریکا نسبت به ایران و ایران نسبت به آمریکا همیشه نسبتا مشخص باشد و کنترل تنش رخ دهد. چرا ما وارد این تحریم‌های عظیم شدیم؟ به خاطر اینکه دیگر این معامله، کار نمی‌کرد. یعنی بخاطر ظهور نفت شیل، آمریکایی‌ها نه تنها به امنیت خلیج فارس نیاز نداشتند، بلکه از ناامنی کنترل شده در خلیج فارس، بدشان هم نمی‌آمد؛ بسته به اینکه بتوانند حدودش را کنترل کنند. پس ما اساسا فارغ از اینکه چه می‌کردیم و یا چه می‌کنیم یا درباره اسرائیل یا غیره چه رفتاری داریم، وارد دوره‌ای شدیم که تعریف قبلی خودمان در جهان را از دست دادیم. هنوز بعد از گذشت 11 سال، نه سیاستگذار و نه جامعه ایرانی، متوجه این موضوع نشده است. خودِ برجام، نمونه واقعی‌ای بود که یعنی متوجه نشدیم. ذات معامله بودنِ برجام را رد نمی‌کنم. یعنی ردکننده عملِ معامله نیستم؛ بلکه دارم می‌گویم معامله بر این اساس نوشته شد که بکوشد نقش قبلی را تا حد ممکن، کِش دهیم که البته قابل کِش دادن نبود. اگر اینطور نگاه کنیم، پاسخ سوالِ سفره مردم، تعیین کردن نقش جدید در جهان برای ایران است. چون نقش و دنیای قبلی برای ایران، تمام شده است. چه دارایی‌ای روی میز داریم که بخواهیم نسبت‌مان با قدرت‌های بزرگ را مشخص کنیم و مجددا با یک ببندیم و ساختار رسمیِ ‌پرداخت، درست کنیم و برگردیم به سال 89 و 88؟ آن دارایی، آن کریدوری است که به لحاظ امنیتی، حاج قاسم سلیمانی از خودش به ارث گذاشته است. از افغانستان تا مدیترانه. با این تعریف که کریدور، زمین نیست و خط حرکت نیست و این نیست که یک خط بکشیم و بگوییم اینجا کامیون می‌تواند حرکت کند و چقدر اینجا کوتاه‌تر از مسیر‌های دیگر است؛ پس چقدر اینجا جای خوبی است! نه، کریدور محل انتقال بار و انرژی است بر روی توزیع جمعیت انسانی و توسعه شهری و توزیع ارزش افزوده در طول آن. حاج قاسم سلیمانی، بزرگترین میراثی که برای ما گذاشته است، میراثی بزرگتر از قاسم آباد و میراثی بزرگتر از سنکرون کردن شبکه برق عراق با ایران و میراثی بزرگتر از ایجاد ظرفیت صادرات ایران به عراق و میراثی بزرگتر از ساختار پرداخت دینارمحور که به خصوص در حوزه کالاهای اساسی، یک روزی به داد ما می‌توانسته برسد و با توضیحات مفصلی که درباره‌اش می‌شود داد، بوده است. حاج قاسم سلیمانی به ما یک ابزار منطقه‌ای داده است برای معاملات فرامنطقه‌ای. این کار در روز اول، با هدف ایجاد چنین ابزاری شروع نشده است. اتفاقی در سوریه افتاده بوده است و عقل امنیتی، حکم می‌کرده است که در مقابلش رفتار واکنشی نشان داده شود و اتفاقی در عراق رخ داده است و عقل امنیتی حکم می‌کند که در مقابلش، رفتار واکنشی نشان داده شود. اما هر چقدر به ورودِ پرورنده منطقه‌ای به معنی ظهور تکفیری‌ها در سوریه و بعد هم عراق و بعد هم اتفاقات لبنان و غیره و غیره نزدیک می‌شویم، می‌بینید نوع رفتار و نوع نگاه حاج قاسم، از قضا به این بستر و ایجاد تار و پود اقتصادی بر روی محور امنیتی‌ای که ایجاد شده است، دارد نزدیک می‌شود. این مسیر، با شهادت حاج قاسم، عملا متوقف شده است. یعنی ما هنوز در یک ساختار کاملا امنیتی در این میراث، باقی ماندیم در حالی که مسیری که او داشت می‌رفت، آخرین کاری که کرده بود همین وصل کردن شبکه برق عراق با ایران بود و اساسا جنس متفاوتی داشت و شکل متفاوتی داشت پیدا می‌کرد. میراثی که او برای ما امروز گذاشته است تقریبا تنها گزینه روی میز ما برای یک معامله در حوزه جهان و تعریف کردن خودمان نسبت به رقابت عظیم قدرت‌های جهانی است. تاسف من و علتِ اینکه وقت شما را می‌گیرم و کاملا توضیح می‌دهم این است که اصلا قدر این میراث، دانسته نمی‌شود. به بالقوه‌هایش نگاه می‌شود و می‌گویند لاذقیه را ببینید که مثلا معادن پتاسیم و … . اینها در مقابل آن چیزِ اصلی که او برای ما گذاشته است، هیچ چیزی نیست و از اینکه به هیچ وجه از این پتانسیل بزرگ استفاده نمی‌شود و نمی‌رویم به سمت معاملاتِ کلان که ما را در جهان، روی میراثی که او برای ما گذاشته است تعریف کند، عمیقا تا این لحظه به جز ابراز تاسف نمی‌توانم چیز دیگری بگوییم. دلارِ 40 هزار تومانی و افزایش قیمت کالاهای اساسی و همه اینها نتیجه ناتوانی در ایجاد یک کلام، معامله روی میراثی است که او برای ما گذاشته است و از قضا تعریف کردن آن چیزی که برای ما به ارث گذاشته شده است؛ در قالب یک تعریف نقش در جهان، خودش تقویت‌کننده حضور امنیتی و منطقه‌ای ایران هم هست.

میهمان: بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ادب خدمت همه دوستان و بینندگان محترم. یک ویژگی شخصیتی حاج قاسم به نظرم جامع‌نگری و آینده‌نگری ایشان بوده است. با اینکه ایشان در ظاهرِ امر، یک شخصیت نظامی ‌است و یک فرمانده نظامی‌ محسوب می‌شود، اما صرفا یک شخصیت تک بُعدی ندارد. یعنی یک نگاهِ جامع دارد و فراتر از شاید آن چیزی که برایش به عنوان یک فرمانده نظامی تعریف می‌شود. همچنین با اینکه عموما در شرایط جنگی، میدان‌داری می‌کند -هم در سال‌های دفاع مقدس و هم در مبارزه با داعش- اما آینده را می‌بیند. در صورتی که در ظاهرِ ماجرا در جنگ، شاید اولین هدف این است که در جنگ، پیروز شوید و اولین هدف این است که کشته نشوید و دشمن را بکشید. این واقعیتِ ماجراست. اما در همان ایام، در زمان جنگ، زمانی که ایشان فرمانده قرارگاه جنوب شرق کشور می‌شود، می‌آید و تهدید وجود اشرار را در کوه‌ها به واسطه آن چاه‌های آبی که وجود داشته است و وزارت کشاورزی، چاه‌هایی را حفر کرده بود که اگر استفاده نمی‌شد اتلاف می‌شد، تبدیل می‌کند به فرصت و اشرار را تبدیل می‌کند به کشاورز. در موضوع داعش هم دوباره ما شاهد همین اتفاق هستیم. داعشی که یک تهدید برای کشور ما است و شرایط، شرایطی است که می‌تواند جنگ را به داخل ایران بکشاند، کار اول و ظاهری که حاج قاسم می‌کند، این است که جنگ را از ایران به خارج از مرزهای کشور می‌برد و دارد یک مبارزه نظامی‌ انجام می‌دهد. اما وسط همان مبارزه نظامی، ‌می‌بینید که موضوعِ گسترش سفر اربعین و یا توجه به عتبات عالیات هم در همان مقطع مبارزه با داعش، پایه‌ریزی می‌شود. در ظاهرِ ماجرا کسانی که باعث و بانیِ جنگ ایران با رژیم بعث صدام بودند، شاید هدفشان این بود که این دو کشورِ مسلمانِ همسایه، هر دو از این جنگ، تضعیف می‌شوند و در نهایت هم اگر آن جنگ به پایان برسد، یک کینه و عداوتی بین این دو کشورِ همسایه ایجاد می‌شود که این کینه و عداوت، از بین نمی‌رود و یک منطقه‌ای را خواهیم داشت که پر است از عداوت و دشمنی و جلوی توسعه آن منطقه گرفته می‌شود. اما از همین به اصطلاح پاشنه آشیل و ضعف، حاج قاسم، یک فضایی را ایجاد می‌کند که چنین تهدیدی به فرصت تبدیل می‌شود. برادری‌ای که بعدها بین ملت ایران و عراق، اتفاق می‌افتد، به نظرم زاییده همین نگاه آینده‌نگرانه و جامع‌نگرانه‌ی حاج قاسم است. امروز یکی از نقاط قوت اقتصاد ما به نظرم که حتی توانسته است در برابر این تهدیدها و این تحریم‌ها دوام بیاورد، همین رابطه خوبی است که با مثلا اقتصاد عراق داشته که قطعا مدیون عملکرد و کارکرد حاج قاسم است. در اقتصاد در سال 2018 و 2019 در شرایطی که مجموع صادرات نفتی و غیرنفتی ما حدود 60 میلیارد دلار بود، سهم عراق از بازار ما بیش از 10 میلیارد دلار بود. یعنی یک ششم کل صادرات ما به کشور عراق بود. فرض کنید اگر این فضا ایجاد نمی‌شد و اگر کشوری مثل عراق در همسایگی ما وجود نداشت چه شرایط بدی برای ما به لحاظ اقتصادی ایجاد می‌شد. می‌خواهم بگویم این دو نگاه حاج قاسم، آن نقطه قابل توجه شخصیتی حاج قاسم است: اولا خودش را بعنوان یک نظامی، محدود نمی‌کند و کمک‌ها و حمایت‌هایی که در حوزه دارو انجام دادند -گفته‌ها بعد از شهادت ایشان خیلی مطرح شد در مساله برق و در مساله بنزین و در مساله تسهیل صادرات کالاهای ایرانی به کشورهای همسایه و حتی آمریکای لاتین- در این مسائل از حاج قاسم می‌بینیم که نشان می‌دهد به رغم اینکه یک فرمانده نظامی، ‌است اما در هر جایی که به او نیاز است، ورود پیدا می‌کند و این، همان نگاه جامع‌نگر است و آن نگاه آینده‌نگر، این است که وسط جنگ، اشرار را به سمت کشاورزی می‌برد و وسط جنگ، موضوع عتبات عالیات را پیگیری می‌کند؛ با اینکه هنوز داعش وجود دارد و یک مبارزه و جنگ جدی با داعش وجود دارد، اما حاج قاسم، با نگاه آینده‌نگرانه خودش، آینده را می‌بیند و فردای ایران را می‌بیند. این به نظرم نشات می‌گیرد از شخصیت خاص و روحیه خاص حاج قاسم که ایشان را ویژه و خاص کرده است.

حاج آقا: بنظر می‌رسد ماموریت من، ورودِ خیلی مبنایی نباشد. دوستان، استاد من هستند و فرمودند و می‌فرمایند. چون من شاهد و عامل بودم. حاج قاسم از اول، فرمانده کرمانی‌ها در دفاع مقدس بود. یعنی دو نفر با هم که رفتند، یک گروه بودند که فرمانده‌اش حاج قاسم بود؛ بدون اینکه کسی ایشان را منصوب کند. خود اینها تشکیلات درست کردند. شد تیپ ثارالله. یک بار، در ماشین داشتیم با هم می‌رفتیم. ایشان تعریف می‌کرد که در یک چادر نشسته بودیم که چند کرمانی با یک پیکان استیشن و یک ماشین آهو آمده بودند. یک دفعه دیدیم یک جوان آمد -البته خودش هم جوان بود- گفتیم از کجا آمدی؟ گفت از کرمان. چند دقیقه، ایشان با من صحبت کرد و به ما گفت برویم. رفتیم و وارد یک سنگر شدیم و دیدیم آقا محسن نشسته است. گفت من می‌خواهم با اینها تیپ کرمانی‌ها را راه بیندازم. آقا محسن هم چند دقیقه با من صحبت کرد و گفته شد که اسمش را چه بگذاریم؟ نهایتا قرار شد اسمش را بگذاریم تیپ ثارالله. بعدا من متوجه شدم آن جوان، شهید حسن باقری است که ایشان می‌گفت خیلی از کسانی که کشف شدند، کار شهید باقری بوده است. به این علت عرض کردم که بگویم حاج قاسم، در کرمان و کرمانی‌ها عجین بود. یعنی از یک جا منصوب به کرمان نشد. داستانِ امنیت جنوب شرق کشور؛ من در مهندسی بودم و جزو اولین نفرات، ایشان بود و من را صدا کرد و گفت این مردم، عشایر هستند و مشکلاتی هم هست؛ اما اگر به آنجا برویم و یک کاری انجام دهیم، حتما مساله امنیت هم حل می‌شود. من گفتم باید چه کار کنیم؟ ایشان گفتند باید یک تیمِ نقشه‌بردارمان را برداریم و به اطراف جازموریان برویم و زمین‌های خالی را شناسایی کنیم و چاه بزنیم و بین مردم، تقسیم کنیم. در آنجا چاه نبود. ممکن است جایی گفته شود که چاه بوده است اما هیچ چاهی نبود و زمین، خشک و خالی بود. بد نیست در حین ایام شهادت ایشان خدمت بینندگان عرض کنم که یک روز، پنجشنبه بود که دنبال جایی می‌گشتیم که بخوابیم. یک سوله‌ای و یک کانکسی بود که به آنجا رفتیم و بعد از نماز مغرب و عشا دیدیم یک ماشین، ایستاد. یک مقداری ترسیدیم و گفتیم چه کسی است در این فضای ناامن؟ دیدیم که حاج قاسم با دو نفر دیگر پیاده شدند. بعد از آن، ماجرای تسلیم شدن اشرار، هیچ تشریفاتی نداشت. مثل همین فیلم‌هایی که در مقاومت از ایشان می‌بینید و یا جاهای دیگر. در هر صورت، آنجا با این موضوع، انتهای کار را نبودم و با توجه به اینکه 120 چاه در طرح قرار بود حفر شود، متوجه نشدم که همه 120 چاه زده شده است یا کمتر. بین این طوایف و عشایر، تقسیم شد و لذا شد قاسم آبادی که شما رفتید و مشاهده کردید. طبیعتا کار سختی هم بود.

مجری: می‌خواهم بگویم این یک الگو است. یعنی قاسم آباد، اِشِل و اندازه‌اش خیلی هم چیز بزرگی نیست و شاید دو سه هزار نفر، جمعیت داشته باشد؛ اما این الگو مهم است که یک نفر، یک تهدید منطقه‌ای را تبدیل می‌کند به یک فرصت برای اشتغال و کارآفرینی و یک نسلی در آنجا تربیت می‌شوند.

حاج آقا: من همه اینها را می‌خواستم با این نکته تمام کنم که حاج قاسم در موضوع داخل، نگاهش اقتصاد اجتماعی است و اقتصادی است که به سمت عدالت اجتماعی حرکت کند. شاید هم هیچ مسئولیتی در استان نداشت؛ اما چندین بار، در کرمان، آدم‌های مختلف را دعوت کرد که چه کار می‌توانید کنید که شغل ایجاد کنید؟ نمونه‌های دیگری هم هست که می‌توانم عرض کنم. نگاه حاج قاسم در داخل، اقتصاد اجتماعی بود.

مجری: تشکر. در صحبت‌های آقای شاکری هم بود. شاید اختلاف سلیقه‌هایی در ادبیاتِ به کار برده شده، داشته باشیم. اینکه میراث حاج قاسم این است ما هم شکی نداریم. اما من هم به نظرم مهمترین نکته، وصل شدن ایران و یک جریان شدن از افغانستان تا مدیترانه است که همین راهی که ایجاد می‌شود، چه راه حمل و نقلی و چه اتصال اجتماعی و فرهنگی و چه حوزه انرژی که این مسیر می‌تواند داشته باشد، یک چیز بی نظیری است؛ اما الان دارد کمترین استفاده از این می‌شود و البته دشمن هم چون می‌داند وصل شدن ایران به عراق و سوریه و لبنان و محور مقاومت، چه تبعاتی به لحاظ اقتصادی برای محور مقاومت می‌تواند داشته باشد، خیلی روی این حساس است و دارد از راه‌های مختلفی که دارد ممانعت ایجاد می‌کند؛ اما یک فرصتِ بی‌نظیر است. یعنی وصل شدن ما به صورتِ زمینی به مدیترانه، با فاصله حدود 1300 کیلومتر، شاید بتوانیم به راحتی به حدود 30 کشور دنیا در جنوب اروپا و شمال آفریقا کالاهایمان را صادر کنیم. حضور ما در بندر لاذقیه که یک فرصتی به وجود آمد و درخواست هم از طرف سوری‌ها بود، این امکان را برای ما ایجاد می‌کرد و هنوز هم این فرصت‌ها وجود دارد که هم در حوزه حمل و نقل و هم در حوزه انرژی، می‌تواند راه‌های جدیدی را برای ما باز کند.

شاکری: از قبل از بحران 2008 خاورمیانه به معنی خاورمیانه‌ای که از افغانستان شروع می‌شود تا به بیروت می‌رسد، برای آمریکایی‌ها ذیل پرونده چین تعریف می‌شد. یعنی مساله‌شان این است که این مسیر، مسیر ناامنی بماند؛ چرا که بتوانند مسیرهای اتصال چین به اروپا را کنترل کنند. یعنی به این معنا کل پروژه که در خاورمیانه است، از نظر بستن مسیر شرق به غرب، شبیه جنگ اوکراین است. در این حقیقت، فارغ از اینکه چه انتخابی کنیم و چطور فکر کنیم و چه ایدئولوژی‌ای داریم، تهران، بغداد، دمشق، بیروت و کابل را هم‌سرنوشت کرده است. یعنی یک پیوستاری از ناامنی یا امنیت، مابین اینها رخ می‌دهد. یک مدل، این است و اولا که در سومین سالگرد شهادت حاج قاسم هستیم، در سال‌های قبلی معمولا این بود که یاد کنیم از اینکه حاج قاسم چه کارهایی برای ما انجام داده است که شما اساتیدِ بنده به خصوص سرور من به خوبی دارد این را انجام می‌دهد. یک مدلِ دیگر این است که بگوییم که از امروز به بعد چه کنیم برای آن چیزی که ایشان برای ما باقی گذاشته است. فکر می‌کنم بعد از سه سال، نوبت این است که یک پله جلو برویم و یک گام جلو برویم. آن بزرگوار و آن شهید بزرگ، چه میراث عظیمی ‌برای ما گذاشته است که بعد از سه سال، با همه بی‌توجهی‌هایی که به این میراث شده است، همچنان دارد کار می‌کند و همچنان دارد نتیجه می‌دهد؟ من همیشه به این موضوع فکر می‌کنم که چیزی که حدود واکنش ایران به شهادت حاج قاسم را کنترل کرد و باعث شد که ایران، واکنش جدی‌ای به این موضوع نشان ندهد، اساسا مساله اقتصاد بود. به این خاطر که با اخباری که بعدتر و بعد از آن شب و بعد از شب عملیات عین الاسد و واقعه بعدی‌اش، در افواه پیچیده است و در منظر و جامعه هست، این است که ایران، آمادگی واکنش نظامی‌ به موضوع را داشته است (اگر آنها واکنشی در مقابل عملیات عین الاسد انجام می‌دادند) اما دستش در حوزه اقتصاد، کاملا محدود بود. اصلا اگر طرفِ مقابل این فکر را نمی‌کرد که می‌تواند مهمترین فرمانده جنگی ما و نماد ملی ما را ترور کند و شهید کند، بدون اینکه هزینه فی المجلسی بپردازد، این کار را انجام نمی‌داد. بنظرم صحبت کردن در مورد حاج قاسم و در مورد کاری که برای ما انجام داده است، صحبت کردن در مورد میراثی است که برای ما گذاشته است و تلاش برای جلوبردن آن و این حقیقت که بپذیریم که آن کاری که ایشان انجام داده است، ضمن اینکه یک معنای اعتقادی و اخلاقی و شهادت طلبانه و حق جویانه داشته است، به طور طبیعی، مکمل واقعیاتی بود که روی زمین داشت رخ می‌داد و ما هنوز هنر استفاده از این واقعیت را نداریم.

مجری: عرض من این است که ما اگر معامله با قدرت‌ها (چه شرق و چه غرب) داشتیم فکر می‌کنم انقلاب اسلامی، خودش به عنوان ماهیت بزرگی که دارد، (صرف نظر از دعوای شرق و غرب، برای هر دوی اینها مهم است و یک بازیگر سوم است. ما ذیل دعوای غرب و شرق، بازی نمی‌کنیم. انقلاب اسلامی، ‌نفی غرب و شرق را آورده است. ممکن است در این جریان، بازی خودش را کند و با توجه به منافع ملی خودش، باید راهبردی داشته باشد و از این دعوا هم استفاده خودش را کند؛ اما فکر می‌کنم آینده تاریخ را انقلاب اسلامی، با نگاه حاج قاسم رقم خواهد زد و نه بازی در دعوای بین غرب و شرق. یک اختلاف نظر است.

حاج آقا: اگر اینطور نگاه کنیم، شاید بهتر باشد؛ اگر چه یک مکتب، تاریخ ندارد، اما فرض کنیم که شخص را داریم می‌بینیم و تاریخ را داریم نگاه می‌کنیم که الهام بگیریم برای اینکه بعدا چه کار کنیم. حاج قاسم، یکی از اینهاست که باید نگاه کنیم و از او الهام بگیریم. نمی‌توانیم مثل او شویم؛ اما عملا نزدیک به او می‌توانیم بشویم. شما مطالب مبنایی و نظری‌اش را می‌گویید؛ نظرات هم متفاوت است و خیلی هم خوب است که در این جلسه این بحث‌ها شود؛ اما من اینطور می‌خواهم بگویم که ماموریتِ من این باشد که مصادیق را روی زمین نشان دهم. قطعا یکی از آرمان‌های ایران، وصل شدن جاده ترانزیتی چابهار به مرکز اقتصادی افغانستان یعنی شهر هرات است. خوب است مردم ما بدانند که مرکز اقتصادی افغانستان، کابل نیست؛ بلکه هرات است. کابل، مرکز سیاسی است. خدا شهید شاطری را رحمت کند. در یک جلسه سه نفره قرار شد روی اتصال جاده از دوغارون به هرات، جاده‌ای ساخته شود. باز هم من به عنوان شاهدِ این موضوع، یک روز خدمت حاج آقا رفتم. حاج حسینِ پورجعفری، جلوی درب، یک میز کوچکی داشت. خیلی وقت‌ها هم نبود. اما هر وقت بود، همانجا می‌نشست. من رفتم داخل و به حاج آقا گفتم که 120 کیلومتر جاده، کار دولت است که جاده ترانزیتی را وصل کند. در نفع این برای مردمِ افغانستان، هیچ تردیدی نیست و در منافعِ ملی جاده ترانزیتی و وصل شدنش به مرکز اقتصادی کشورِ همسایه هم هیچ تردیدی نداریم. گفتم به همین سادگی نمی‌شود. مرد میدان یعنی این که ایشان گفتند این درب را می‌بینی؟ گفتم بله. گفت می‌توانی از جا در بیاوری؟ گفتم شما بفرمایید بله. گفت این جاده باید ساخته شود و اگر دیدی من خیلی کار دارم، این درب را از جا در بیاور تا این ساخته شود. خب الحمدلله بعد از دو سال، ساخته شد. نهایتِ خط این است که امروز داریم می‌بینیم که هیچ کسی در ام القرا بودن تهران در غرب آسیا شکی ندارد. تردیدی نیست. اگر بخواهد این واقعیت را بپوشاند که یک بحث دیگری داریم. اما اگر نخواهد بپوشاند، امروز مسائلی که حاج قاسم و همه شهدایی که با حاج قاسم بودند، باعث شدند امروز، اقتصاد ایران در آستانه یک حرکت خوب باشد. یاد آن شهدا هم باید شود و ابومهدی را هیچ وقت نباید فراموش کنیم و شهدای دیگری که همراه حاج قاسم بودند و مظلومانه شهید شدند را هیچ وقت نباید فراموش کنیم. بله، به هر صورت آمریکا از این بدش می‌آید و کارهایی انجام می‌دهد و ممکن است ارز هم امروز گران شود، اما مقاومت، حتما جواب خواهد داد.

مجری: ما ضعف‌های اقتصادی‌ای داریم که نظام مالیاتی و بانکی‌مان، اقتصادی است که برای سوداگری، مستعد است. یعنی سوداگری در آن سود دارد و بازی در ارز و سکه و زمین و امثالهم، سود دارد و مالیات خاصی هم ندارد و سال‌ها طول کشیده که مالیات بر عایدی سرمایه تصویب شود.

کلیپ: ونزوئلا نمادهای انقلابی داشته است: فیدل کاسترو و چگوآرا و فرمانده، هوگو چاوز و شهید سلیمانی و شعار ما شعار همبستگی و شرافت انسان و ملت‌هاست. بگویید اسم شهید سلیمانی را بردند زمانی که دو سال پیش، سردار سلیمانی شهید شد و آن جنایتِ آمریکایی‌ها انجام شد، مردمِ ونزوئلا چه حسی داشتند و چقدر ایشان را می‌شناختند؟ پیام ملت ونزوئلا احترام شایان و احترام خیلی بالا و همبستگی است. در مجمع سائوپائولو ادای احترام به شهید سلیمانی شد. مقامات عالیرتبه و اقشار مختلف ملت به سفارت جمهوری اسلامی‌ رفتند برای ادای احترام به مقام شامخ شهید سلیمانی. شهید سلیمانی از یک سربازِ جان بر کفِ عزت و شرافت ایران و حافظ تمامیت ارضی ایران، به یک قهرمانِ آزادیبخشِ کل ملت‌ها مبدل شد. برای ما جالب است که مردم ونزوئلا نگاهی که دارند شاید مردم غرب آسیا شهید سلیمانی را بشناسند، اما اینکه در آمریکای لاتین و در ونزوئلا هم این توجه بود، برای ما خیلی جالب است. می‌گوید یک شخصیت‌هایی در حیاتشان الهابخش هستند. من می‌گویم که حماقت اندیشه غرب با شهادت سردار سلیمانی، به اوج خودش رسید. آنها فکر می‌کنند که با شهادت سردار سلیمانی، می‌توانند اشتیاق ملت ایران و سایر ملت‌ها برای مقابله با استکبار را بکاهند. آنها خواستند یک نفر را حذف کنند، اما نمی‌دانستند که سلیمانی به هزاران هزار نفر دیگر در جهان مبدل خواهد شد.

میهمان: در رابطه با فصل مشترک اقتصاد و امنیت که جناب حسین زاده هم فرمودند، به هر حال وجود امنیت، قطعا بستر و زمینه اصلی ایجاد رشد اقتصادی است. اگر هدف اصلی هر اقتصادی را توسعه و پیشرفت بدانیم، این توسعه بدون وجود امنیت، قطعا حاصل نمی‌شود. دکتر شاکری در رابطه با کشورهای اطراف ما به نکته خوبی اشاره کردند. اینکه ما با اینها هم‌سرنوشت هستیم، این موضوعِ امنیت به نظرم از دو حیث، قابل بررسی است. یکی موضوع امنیت برای توسعه در داخل کشور ماست. نگاه کنید به همین اغتشاشات و ناآرامی‌هایی که در ماه‌های اخیر اتفاق افتاد؛ خیلی ضربه‌های اقتصادی را به اقتصاد ما وارد کرد و خیلی از هیات‌های تجاری که بنا داشتند به داخل ایران بیایند و سرمایه‌گذاری‌های جدید و تبادلات جدید کنند به واسطه این ناآرامی‌ها دست نگه داشتند و اقتصاد ایران، معطل شد. فرض کنید داعش وارد کشور ایران می‌شد؛ طبیعتا این امنیتی که زیر سوال می‌رفت خود اقتصاد کشور ما آسیبِ مستقیم می‌دید. نکته‌ای که ایشان فرمودند تحت عنوان کشورهای هم‌سرنوشت، درواقع امنیتی که در عراق و در سوریه ایجاد شد، این باعث شد که محور مقاومت، تبدیل شود به یک محور یا مجموعه کشورهای اقتصادی که منافع اقتصادی ما را هم دنبال می‌کند. یعنی به نظرم از دو حیث، محور مقاومت، توانست به اقتصاد، امتیاز دهد. آن جمله‌ای که می‌گوید اقتصاد، هزینه می‌کند برای مسائل نظامی ‌یا امنیتی، حداقل در حوزه محور مقاومت، به نظر من صادق نیست و این قدرت گرفتن یا عملکرد و کارکرد محور مقاومت در این سال‌ها اتفاقا به اقتصاد ملی ما از دو حیث، کمک کرده است. اولا حیث داخلی بوده است و ایجاد امنیت در داخل کشور بود که ایجاد شد و اگر نبود، طبیعتا برنامه‌ریزی نمی‌توانست اتفاق بیفتد. شرط اصلی توسعه، وجود برنامه‌ریزی است و داشتن برنامه‌ریزی هم نیازمند امنیت است. این در حیث داخلی بود. در حیث بیرونی هم همین کشورهای هم‌سرنوشتِ ما اگر ناآرامی‌ای داشته باشند، طبیعتا این بصورت مستقیم به اقتصاد ما هم آسیب می‌زند. لذا فکر می‌کنم شاید یکی از آن میراث‌های ماندگار حاج قاسم، ایجاد امنیتی بود که هم از حیث داخلی و هم از حیث برون‌مرزی می‌تواند پلن‌ها و برنامه‌های خوب و مناسبی را برای آینده اقتصاد ما داشته باشد؛ البته اگر بتوانیم از آن استفاده کنیم.

شاکری: کسی که از ایران می‌رود به سوریه و می‌جنگد و یا در عراق می‌جنگد و زندگی راحت را فراموش می‌کند و در بیابان‌ها می‌جنگد حتما نمی‌جنگد که یک معامله را بین غرب و شرق جوش دهد و یا وجود نازنین شهید علیوردی که در تهران با او آنطور رفتار می‌شود و زیر شکنجه، حتی حاضر به یک توهین نیست که خودش را خلاص کند، این آدم بر سر عقیده به معنایی که در اذهان ما نمی‌گنجد اینطور شهید می‌شود. پس اینطور نیست که من دارم می‌گویم حاج قاسم، مثلا رفته است که یک معامله‌ای را ایجاد کند. اما ایران با عنوان مهد انقلاب اسلامی‌ به صورت تاریخی برایش محدودیت‌های واقعی وجود دارد. کشوری است در حاشیه یک مثلت که در میانه مثلث، یک منطقه کویریِ نسبتا بزرگ وجود دارد و به صورت تاریخی، نسبت ذخایر طلا و نقره‌اش نسبت به جمعیتش، کم است و مرز‌های طبیعی و سیاسی‌اش انطباق ندارد؛ یعنی در سمت شرق، مرزِ قابل دفاع ندارد و در سمت غرب، بخشی از مرزهایش بعد از کوهستان‌هایش است و این یک حقیقت مشخصی را به معنای اقتصادی، بر کشور ما حاکم می‌کند. ما گریزی از پاسخ دادن به این حقیقت نداریم. امروز وقتی داریم در مورد محور مقاومت صحبت می‌کنیم، در مورد این حرف می‌زنیم که صادراتمان به افغانستان، زیاد شده است و یا به عراق، زیاد شده است؛ الان این برای ما در این لحظه فرصت نیست؛ هزینه است. چرا که یک مازادِ حساب جاری با اینها داریم که داریم خارج از محور مقاومت، در داخل ساختارِ جدید امنیتی اسرائیل، آن را تسویه می‌کنیم. پاسخی که در کوتاه‌مدت می‌توانیم به این بدهیم این است که مرکز تسویه خارج از خاورمیانه پیدا کنیم که باز به همان معامله با قدرت‌های بزرگ برمی‌گردد و اینجا منظور، آمریکا نیست؛ بلکه ترکیبی از معامله با چین و روسیه و اروپا و آمریکا است و ابتدا چین و در مرحله بعد، روسیه و هند با هم، و نه جداگانه، بعد هم اروپا و آمریکاست و این روی زمین است و از آن بلندمدت‌تر، اینکه این حسابِ جاری را در قالب سرمایه به سرمایه‌گذاری‌ای تبدیل کنیم که نیازهای ما را پاسخ دهد. لذا می‌خواهم تاکید کنم به اینکه خیلی مهم است که اگرچه جمله‌ام تکراری است، اما لازم است تکرارش کنم که باید از مرحله ذکرِ میراث بگذریم و برویم به مرحله بعدی، با درک اینکه وظیفه شرعی ما در مقابل محور مقاومت که حاج قاسم برای ما باقی گذاشته است، این است که روی آن بتوانیم لایه جدید را ایجاد کنیم. وگرنه خیلی از چیزهایی که امروز بعنوان قدرت و بعنوان موفقیت داریم تبلیغ می‌کنیم، مثل صادرات به افغانستان و عراق، می‌تواند کاملا معکوسِ چیزی که فکر می‌کنیم کار کند.

حاج آقا: من یک نمونه دیگر را می‌خواهم مثل بزنم. بعضی‌ها می‌دانند و بعضی‌ها هم نمی‌دانند و حتما در همه کارها یک اشکالاتی هم هست. می‌خواهم برگردم به بحث‌های نگاه به اقتصاد داخل. بله به هر صورت، اقتصاد، یک بُعدی نیست؛ اما یک بُعد اصلی‌اش حتما اقتصادی است که با نگاه عدالتِ اجتماعی حرکت می‌کند. ما 90 درصد مردم، جزو بخش خُرد هستیم. یعنی یا راننده تاکسی هستیم، یا نانوا و یا یک کارمندِ معمولی و امثالهم. هر کدام به نوبه خودمان. ما که یک کشورِ سرمایه‌داریِ آنچنانی نیستیم. لذا فرهنگ ایرانیِ خودمان را داریم. یکی از چیزهایی که مردم نمی‌دانند این است که با نفس قدسی‌ای که یک روز، حاج قاسم گفت؛ لازم است وسط این نکته اشاره کنم که مردم حتما نامه حاج قاسم به دخترخانمشان یادشان هست که ایشان گفت هر چه فکر کردم که بروم و تاجر بشوم، دیدم می‌شوم چند تا ماشین و چند تا خانه. اینکه بروم و اقتصادی شوم، غیر از این، چیزی در آن نیست. به این نتیجه رسیدم که سربازِ این دین و ولایت و مردم شوم. کلمه سرباز را مردم بهتر از ما می‌دانند. عرض من این است که یکی از میراث‌های اقتصادی حاج قاسم -بدون اینکه بخواهیم اسم و رسم ببریم و خیلی‌ها هم این را نمی‌دانند- این است که فقط در سال گذشته، یک میلیون فقره وام قرض‌الحسنه به مردم معمولی داده شده است. این یکی از میراث‌های حاج قاسم است بدون اینکه یک ذره نفع شخصی یا خانوادگی یا چیز دیگری در این باشد. همه هم این را می‌دانند. مهم این است که اینجا داریم ذکر و یاد شهید می‌کنیم و خود این، عبادت است. ولی از نگاه اقتصادی، چقدر کارگشا بوده است؟ این، آن نگاه راهبردی و جامع و چند بُعدی حاج قاسم بود که یک بُعدش هم اقتصاد بود. اما اقتصادِ این تیپی.

مجری: من فکر می‌کنم مساله اقتصاد ما همان دو بحث است؛ یعنی یکی عدالت اجتماعی که مساله مهم مردم است. مردم می‌گویند چند هزار میلیارد تومان وام دارد داده می‌شود و دوهزارهزار میلیارد تومان، در سال، وام داده می‌شود و لذا سهم ما در این خلقِ پول بانک‌ها چقدر است. در برنامه ثریا باز کردیم که وام‌ها چطور داده می‌شود و چقدر درست است و چقدر به بنگاه‌های خودشان داده می‌شود و چقدر به قشرهای بالا داده می‌شود و توزیع استانی‌اش چطور است. یعنی بی عدالتی‌ای که وجود دارد، آن مدلی که فرمودید در کاری که حاج قاسم انجام دادند، وگرنه یک مدلی است که در راستای عدالت، به مردم وام قرض‌الحسنه می‌دهد. می‌خواهم بگویم این نگاهِ عدالت‌محوری که وجود داشت، بحث تولید ملی و اقتصاد مولد را در مقابل آن اقتصادِ سوداگرانه -که به نظرم آفت اصلی اقتصاد ما همین است- مطرح می‌کنم. اما می‌خواهم بگویم حاج قاسم، بعنوان کسی که به تعبیر رهبر انقلاب، جمع‌کننده شجاعت و تدبیر بود،  در مکتب حاج قاسم، هم می‌شود شجاع بود و هم در اوج تدبیر و کارشناسی، عمل کرد. این بنظرم یک الگویی است که اقتصاد ما هم نیاز به یک حاج قاسم دارد که با همین شجاعت و همین تدبیرِ حاج قاسم، مثلِ مردم و کنار مردم بودن و غم مردم را خوردن و در سیل و زلزله، کنار مردم بودن، وارد عمل شود. بنظرم اگر الگوی ما مکتب حاج قاسم و مدیریت حاج قاسم باشد، در اقتصاد هم می‌توانیم موفق باشیم.

حاج آقا: در تکمیل مباحثی که فرمودید، من فکر می‌کنم که اگر ما همان نوعی که حاج قاسم، عملگرا بود؛ شاهد بودم و بصورت اتفاقی هم بود و نقش خاصی هم در آن جلسه نداشتم؛ در دو سه نسل قبل در بین وزرای محترم صمت، شاهد این بودم که وزیر محترم صمت، خدمت ایشان آمده بودند و از ایشان استمداد می‌طلبیدند برای کمک به صادرات از ایران به یکی دو کشور دیگر و ایشان داشتند راهبرد می‌دادند که شما چگونه حرکت کنید. ان شاء الله بتوانیم قدردان و شکرگزار خون این شهدا و در راس‌شان این دو شهید عزیزی باشیم که عکسشان اینجاست. خون حاج قاسم و ابومهدی در هم آمیخته شده است و این ان شاء الله باعث حفظ منافع کشور باشد.

برچسب ها: حسین زاده راهبر نهاد مردمی رسالتدانشگاه توسعه اجتماعی رسالترساگفتنهاد مردمی رسالتیک و بیست
پست قبلی

برنامه صبحانه ایرانی؛ معرفی بازی گوسفندان شاد – قسمت چهارم

پست‌ بعدی

مستند «زمین 2100» تصویری از شکست مخاصمه مردم با طبیعت

رضا ایمانی

رضا ایمانی

هدف من تعالی اجتماعی است

پست های مرتبط

صهبای حبیب
در قاب رسانه

صهبای حبیب

برنامه صبحانه ایرانی و معرفی بازی گوسفندان شاد
صبحانه ایرانی

برنامه صبحانه ایرانی؛ معرفی بازی گوسفندان شاد – قسمت چهارم

حضور حاج آقا حسین زاده راهبر نهاد مردمی رسالت در برنامه رویان
در قاب سیما

حضور آقای حسین زاده، راهبر نهاد مردمی رسالت در قاب شبکه یک سیما

دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت رساگفت صبحانه ایرانی
صبحانه ایرانی

برنامه صبحانه ایرانی با موضوع مدیر اقتصادی خانواده – قسمت سوم

دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت رساگفت
زاویه

معرفی نهاد مردمی رسالت در برنامه زاویه

دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت رساگفت
در قاب سیما

حضور حاج آقا حسین زاده، راهبر نهاد مردمی رسالت در برنامه عیار

پست‌ بعدی
مستند «زمین 2100» تصویری از شکست مخاصمه مردم با طبیعت

مستند «زمین 2100» تصویری از شکست مخاصمه مردم با طبیعت

لطفاَ برای وارد شدن به گفتگو وارد شوید

  • پرطرفدار
  • دیدگاه‌ها
  • اخیرا

مسابقه بزرگ 4001 ( وام قرض الحسنه بدون کارمزد)

کانون‌ همیاری اجتماعی

موکب رسالت آسمانی حاج قاسم شهید – اربعین تا اربعین

دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت رساگفت

حضور حاج آقا حسین زاده، راهبر نهاد مردمی رسالت در برنامه عیار

داستان توسعه روستایی ایران چگونه آغاز شد؟

داستان توسعه روستایی ایران چگونه آغاز شد؟

درباره کتاب روایت یک رویش

درباره کتاب روایت یک رویش

موکب رسالت آسمانی حاج قاسم شهید – اربعین تا اربعین

مسابقه بزرگ 4001 ( وام قرض الحسنه بدون کارمزد)

سنت، لازمه صنعت (بخش اول)

سنت، لازمه صنعت (بخش اول)

ایرانِ سربلند و پایدار (بخش اول)

ایرانِ سربلند و پایدار (بخش اول)

تجربیات توسعه محلی در جزیره قشم

تجربیات توسعه محلی در جزیره قشم

جریان‌شناسی توسعه رفاه و فقر در تاریخ معاصر ایران

جریان‌شناسی توسعه رفاه و فقر در تاریخ معاصر ایران

درباره ما

رساگفت رسانه خبری تحلیلی دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت است. مجموعه خبری تحلیلی رساگفت رسانه ای برای اندیشه ورزان حوزه پیشرفت و تعالی اجتماعی است که تلاش دارد با مطالعه،پژوهش ، مستند سازی، مدیریت دانش و برگزاری جلسات گفتمانی با حضور اندیشه ورزان ، اساتید دانشگاه و صاحبنظران حوزه های حکمرانی و توسعه مسیر پیشرفت را روشن تر از پیش ترسیم کرده و راهکار‌هایی سازنده و عملی پیش روی مسیر پیشرفت انقلاب قرار دهد.

دسته‌ها

کتابخانه دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت

ما را دنبال کنید

رویدادهای جدید

سنت، لازمه صنعت (بخش اول)

سنت، لازمه صنعت (بخش اول)

ایرانِ سربلند و پایدار (بخش اول)

ایرانِ سربلند و پایدار (بخش اول)

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • صفحه اصلی
  • تعالی اجتماعی
    • قرض الحسنه
    • کارآفرینی اجتماعی
    • همیاری اجتماعی
  • توسعه
    • الگوهای توسعه
    • تجربیات توسعه
    • نظریات توسعه
    • جریان شناسی توسعه در ایران
    • معرفی کتاب
  • در قاب سیما
    • تک برنامه
    • مجموعه برنامه
  • درباره ما
    • تماس با ما

خوش آمدید!

یا

به حساب خود در زیر وارد شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم

افزودن لیست پخش جدید