به گزارش «رساگفت»: کتاب «موانع رشد علمی ایران و راه حلهای آن» به ریشهیابی موانعی میپردازد که مانع از رشد علمی کشور میشوند. برای رفع این موانع، میبایست تمهیداتی حتی قبل از ورود افراد به دانشگاه اندیشیده و به کار گرفته شود. این کتاب، نوشته فرامرز رفیعپور است که در 304 صفحه در قطع وزیری توسط نشر انتشار به چاپ رسید و در فضای مجازی هم، میتوان از تارنماهای آگاه و چاپ بخش، آن را تهیه نمود.
در ابتدای کتاب اشاره گردید که با تغییر مدیران یک سازمان، تغییرات خاص سازمانی را نباید انتظار داشت؛ بلکه خود سازمان است که باید اصلاح گردد. لذا ریشههای موانع رشد و پیشرفت کشور به صورت فرهنگی و اجتماعی باید نگریسته شود. سمیناری را در نظر بگیرید که در آن، صدها میلیون تومان هزینه میگردد؛ اگر سخنرانان این سمینار به دنبال تاییدگرفتن از دیگران به منظور سخنان خودشان باشند، این همان مانع فرهنگی است. از جمله دیگر موانع، فرهنگ مصرفگرایی، فرهنگ واردات و همچنین توجه به پورسانتهای دریافتی است که همگی این موارد باید کنار گذاشته شوند.
جمهوری پسرخاله، مانعی بر سر راه رشد علمی کشور
این اصطلاح را استرک به کار برد و منظورش این بود که وقتی فامیلبازی در جایی بروز و ظهور داشته باشد، منجر به خطر بسیار بزرگی خواهد شد. این هم مانعی دیگر است که باید از آن پرهیز نمود. حتی به صرف مذهبی بودن افراد، نباید قضاوت نمود که این افراد، کارایی صددرصدی دارند. بدگویی افراد پشت سر یکدیگر و عدم توانایی افراد برای کارکردن با هم نیز از دیگر موانع است.
در کنار عوامل فرهنگی و اجتماعی، به عوامل سیاسی هم برخورد کردیم. از اصلیترین عوامل سیاسی برای رشد علمی کشور، اهمیتی است که مسئولین کشور، به جایگاه علم و پیشرفت علم میدهند. باید توجه داشت که عقل، خریدنی نیست؛ بلکه رسیدنی است و همچنین درست نیست علم و تکنولوژی را از غرب بخریم؛ بلکه باید فضایی مناسب برای علمآموزی و تولید علم داشته باشیم و خودمان به علم و تکنولوژی برسیم. با تربیت هزار لیسانسه اقتصاد، مساله اقتصاد کشور حل نمیشود. اصلا مساله فکری، یک سنگ بزرگ نیست که با هزار نفر بتوان آن را جابجا نمود.
فرهنگی دکتری، آری یا خیر؟
با توجه به اینکه دانشگاههای کشور، تعداد زیادی دانشجوی مقطع دکتری را گزینش مینمایند، باید گفت کشور به سمتی میرود که در آینده، بیشترین افراد با مدرک دکتری را در جهان داشته باشیم. از این منظر، آموزش عالی را میتوان به کف دریا تشبیه نمود؛ از این جهت که درصد خیلی کمی از این افراد، توانایی این را دارند که کاری مستقل را انجام دهند و بیشتر، جذب دولت شده و خود این، بزرگتر شدن دولت را به همراه دارد. نویسنده اشاره داشت که هیئت ممیزه دانشگاهها در آلمان، خیلی سختگیر است؛ اگر اساتیدی هم پذیرش نشوند، خواهش و تمنا نمیکنند، ولی اگر پذیرش شوند، مهمانی خواهند گرفت.
نویسنده اشاره کرد که یکی از برندگان جایزه نوبل، به یک دانشمند مسلمان رسید و گفت: «واقعا شما انتظار دارید ما نتیجه این همه زحمت، تجربه و سرمایهگذاری خود را با یک درخواست به شما واگذار کنیم؟» خب این نشاندهنده این امر است که علوم نظریای که از غرب وارد کردیم و به صورت طوطیوار خواندیم، باعث شد جلوی آموزشهای فنی و حرفهای و سایر علوم در کشورمان گرفته شود و ما صرفا شدیم مصرفکننده علوم غربیها آن هم از بُعد نظری.
در پایان مثالی زده شد که یک استاد، چند بذر متفاوت را کاشت و بعد از اینکه این بذرها نهال شدند، طوفانی سهمگین، اکثر نهالها را از بین برد جز دو سه نهال؛ لذا استاد نتیجه گرفت که بذر این نهالهایی که باقی ماندند، خوب و مناسب است و من از آن، بذرکِشی خواهم کرد. در مورد دانشگاه هم همین است. هم اساتید خوب داریم و هم دانشجویانی توانا و علاقهمند به پیشرفت علمی خود و کشور. پس اساتید باید به بذرها توجه نموده و بهترینها را پرورش دهند.
راهکارهای رفع موانع رشد علمی کشور
اگر یک تبعه خارجی (مثلا روسی)، دانشمند باشد و بتواند حتی مدیر گروه در دانشگاه شود، اگر بقیه اساتید از نظراتش بهرهمند گردند و تمکین نمایند، این یعنی درواقع مانعی از رشد علمی کشور برداشته شد. نویسنده معتقد است که اساتید دانشگاه باید تامین مالی شوند و دغدغه معاش نداشته باشند تا دانشجویانی هم که اساتید خود را میبینند برای بهتر درس خواندن، انگیزه داشته باشند؛ اما اگر اساتید، دغدغههای مادی و مالی را خواسته یا ناخواسته بروز دهند، خود به خود بر ذهن و بینش دانشجویان، اثرگذار خواهد بود. همچنین در سمتهایی مثل هیئت علمی دانشگاه، قرارندادن افرادی که عِرق کافی به کشور ندارند، توصیه بعدی نویسنده است. شرکت در سمینارهای مهم علمی در خارج از کشور توسط اساتید دانشگاه و از طرف دیگر، به گردش علمی بردن دانشآموزان (توجه به افراد، قبل از ورود به دانشگاه) منجر به رشد علمی خواهد شد. جامعنگر بودن برای پیشرفت کشور، ادا و اطوار درنیاوردن اساتید برای دانشجویان و سایرین (مثل قیافه گرفتن)، قرارگرفتن جهت دانش به سمت مباحث عملی (نه صرفا ذهنی و نظری)، استفاده از طبقهبندی بلوم جهت انتخاب اساتید و چند مورد دیگر، از دیگر راهکارهای نویسنده برای رفع موانع رشد علمی کشور است. در نهایت باید گفت نظام کنکوری کشور هم باید به سمتی برود که افراد به جای اینکه یکدیگر را کنار بزنند، با یکدیگر همکاری نمایند تا اهداف علمی، محقق شود.
به طور کلی، موانع رشد علمی کشور، در درجه اول، استاد و نیروی انسانی نیست، بلکه وجود مشکلات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و سازمانی است؛ مثل اینکه شغلهای یدی را مناسب ندانیم یا خانوادهها فقط به دکتر و مهندس شدن فرزندانشان بیندیشند و فرهنگ جامعه به سمتی برود که امور فنی و حرفهای، کمتر مورد توجه باشد.