بیماری جسمی و اجتماعی
به گزارش «رساگفت»: این کتاب اشاره به این دارد که بیماریهای جسمی و اجتماعی با هم تفاوتها و تشابهاتی دارند. پزشک به شرح بیماری میپردازد و نه تمجید ویژگیهای حسنه بیمار! پس نویسنده و جامعه شناس هم باید بیماریهای جامعه را ببینید و بگوید و نه از سایر ویژگیهای مثبت جامعه تمجید کند.
کتاب در ادامه اشارهای به تاریخچه شکلگیری علوم اجتماعی دارد و اینکه اکثر دانشمندان این حوزه یهودی بودهاند و همین امر، سرچشمهای شده است برای تسلط بر دستگاههای عقیده سازی مردم.
یکی از مشکلات ما کمبود منابع است. چون اطلاعات مهم نظامی و فیزیکی و امثالهم معمولا به صورت محرمانه هستند و نه در کتب و مجلات. البته انتقادی هم به استفاده از اصطلاحات خارجی و جملات پیچیده شده است.
در ادامه، نظراتی از افلاطون، مارکس، دی ویس و سایر صاحبنظران، ارائه شده است. نظراتی مشتمل بر اینکه انقلاب، ریشه سیاسی دارد؛ فقر، مانع انقلاب و اما رشد اقتصادی که بعد از رکود ایجاد شود موجب انقلاب است؛ در پی جریان صنعتی شدن، فاصله طبقاتی بیشتر و بدتر میشود و لذا فقر منجر به انقلاب میشود (دقیقا برعکس نظر قبلی)؛ انقلاب به خاطر حرص و آز مردم و تفنن است و … .
پارکابیها
کسانی که پارکاب اتوبوس سوار میشوند تا هزینه ندهند همان کسانی هستند که برای انقلاب، زحمت نمی کشند و فقط میخواهند از ثمرات آن استفاده کنند.
در ادامه، کتاب اشاره دارد به افزایش کمی برخی شاخصها از جمله افزایش باسوادها و دانشجویان و تعداد گیرندههای تلویزیون و مسافرتهای خارجی. همچنین بیشتر شدن راههای آسفالته و واردات خودرو، افزایش مسافرتهای داخلی و آشنا شدن مردم با زندگی مناطق مختلف. تحلیل کتاب این است که همه این موارد بر آشناییت بیش از پیش مردم با زندگی هم افزوده است. در آمریکا هم مشابه همین اتفاق رخ داد سیاه پوستان در کنار سفیدپوستان قرار گرفتند و با دیدن ثروت آنها دست به قیام زدند.
تعبیر قشر متوسط تعبیری است از یک قشر واسطه ای. یعنی معمولا قشر پایین از سطح زندگی قشر بالا خبردار نیست. لذا با ظهور قشر متوسط (که برای برآوردن نیازهای قشر بالا هم معمولا میباشد؛ اعم از رستوران داری، هتلداری، تاکسیرانی و …) اقشار پایین و اقشار بالا با هم مرتبط میشوند و لذا اقشار پایین، مطالبه آنچه را دارند که در قشر بالا دیدهاند. این تغییرات نگرشی به ویژه در ایرانیانی میافتد که به کشورهای خارجی سفر میکنند.
تناقضی جالب
در ایران، روستاهایی که رفاه بیشتری دارند و سطح تحصیلاتشان بالاتر است احساس نیاز بیشتری دارند؛ رفع یک نیاز، موقتی است و منجر به ایجاد احساس نیاز بالاتر میشود. برای مثال افزایش درآمد نفت که تا سه برابر شده بود باعث افزایش پنج برابری واردات شده بود.
همچنین کتاب نگاهی به جو حاکم بر کشور در قبل از انقلاب داشته است. اینکه یک استادِ زن، که جزو قشر خیلی بالای اقتصادی بود، به دانشجویش گفته بود تو لیسانس هم اگر بگیری نمی توانی نوکر من هم بشوی! چرا که خودش دو خدمتگزار لیسانسه و فوق لیسانسه از فیلیپین داشت.
از نظر نویسنده یکی از علتهایی که مانع از گلوله برقی شدن از جان گذشتگی مردم در سال 42 شد این بود که اولا جریان ایجاد شده در سال 57 نیاز به اینچنین مقدمهای داشت. همچنین خود این جرقه بود که باعث اشاعه و گسترش انقلاب در قشر متوسط و جوانان، امام و مردانش شد.
از نظر نویسنده کتاب، یکی از دلایل رخ دادن انقلاب، پشت کردن آمریکا به شاه بود. اینکه شاه با غولهای نفتی درافتاد و در انتخابات آمریکا هم دخالت کرد و جانب فورد را گرفت ولی کارتر پیروز شد. لذا کارتر، آزادی سیاسی بیشتری از شاه و دولتش خواست و همه اینها و بسیاری موارد دیگر تاثیرگذار بود بر شکلگیری انقلاب ایران.
ناگفته نماد که آمریکا به طول کامل موافق انقلاب نبود. بهتر است بگوییم موافق رفتن شاه بود و مخالف انقلاب اسلامی. اما تصورات و پیش بینیهای آنها بطور کامل، درست از آب درنیامد.
کتاب در بخش بعدی به سایر نظریات از جمله افلاطون، هوپر، تیلی و … پرداخته است و مفاهیمی از دموکراسی، آزادی، اوتوپیایی و سایر مفاهیم را مطرح کرده است.
شکلگیری قدرت
کتاب اشاره دارد به اینکه دشمن مشترک وقتی وجود داشته باشد، انسجام، بیشتر است اما با از بین رفتن دشمن مشترک (مثلا شاه) انسجام درون گروهی، کاهش مییابد)
با شروع انقلاب
اتفاقاتی که ابتدائا رخ داد:
مهاجرت عده زیادی از متفکرین
از کاربرکنار شدن عده زیادی از متخصصین با اندیشههای شاه دوستانه
مقابله آمریکا با اهداف انقلاب (اهدافی که به ضرر منافع آمریکا بود)
ترور متفکرانی چون شهیدان مفتح، باهنر، رجایی، بهشتی، مطهری و سایر متفکران شهید.
امام ابتدا به غیرروحانیون امکان تشکیل حکومت داد؛ از جمله بازرگان و بنی صدر. اما هر کدام از آنها بنا به دلایلی ناموفق بودند.
نقش روحانیون
کاریزماترین شخصیت روحانی که بیشترین تاثیر را بر روند انقلاب داشت بدون شک امام خمینی بود. اما شخصیتهای دیگری چون شهید دکتر بهشتی شدیدا در تثبیت جمهوری اسلامی، نقش داشتند. شهید بهشتی با توجه به ویژگیهای ایرانی میتوان گفت با سواد، خوشتیپ، مدیر قدرتمند و بسیار کاریزما بود.
جنگ تمدنها
به قول هاینتینگتون، یک زمانی جنگ شاهزادگان بود، یک زمانی جنگ بینالملل و الان هم جنگ تمدنها.
می توان نتیجه گرفت که اگر این تمدن اسلامی قدرت میگرفت، واقعا برای غرب، گران تمام میشد. لذا غرب، صلاحش را در مقابله با این انقلاب دید. با توجه به تجربه ویتنام، غرب سعی کرد با واسطه (رژیم بعث) به ایران حمله کند.
ویژگی ایرانیها این بود که اگر با هم دعوا هم داشتند اما در مقابل امثال رژیم بعث و آمریکا، یکدل و متحد بودند. با سربندهای قرمز رنگ مذهبی با جملاتی مثل یا فاطمه زهرا جلوی ارتش متجاوز ایستادگی کردند و وجب به وجب، آنها را عقب راندند. آمریکاییها به باند (سربند) قرمز نوجوانان و جوانان ایرانی میگفتند باند سحرآمیز. ویژگی دیگر ایرانیها این بود که از کشته شدن (شهید شدن) فرزندانشان در جبههها باکی نداشتند. در حالی که کشته شدن جوانان در جنگهای ژاپن و آلمان، فشار مضاعفی را جانب خانوادههای قربانیان به دولتهای مربوطه وارد میکرد.
در بخش بعدی، با قسمت دوم معرفی کتاب توسعه و تضاد در خدمت خواهیم بود.
دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت با هدف گفتمان سازی «تعالی اجتماعی» در سایت «رساگفت» به معرفی کتابهایی در این زمینه می پردازد.