به گزارش «رساگفت»: شصت و سومین نشست «عصراندیش» با موضوع «جریان شناسی توسعه رسانه در ایران» با ارائه محمدصادق مراسلی، پژوهشگر دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت برگزار شد.
جریان شناسی توسعه در ایران به دنبال شناسایی و واکاوی اثرات جریانهای فکری مختلف در مسیر توسعه کشور در دوره معاصر است. دومین نشست جریانشناسی توسعه در ایران، به بحث و تبادل نظر پیرامون مهمترین جریانهای اثرگذار در توسعه رسانه در کشور اختصاص داشت که در ادامه گزیدهای از نکات ارائه شده در نشست، ارائه می شود.
توسعه رسانه در ایران را از دو بعد قابل تحلیل است. نخست توسعه زیرساختهای فنی به منظور افزایش دسترسی عمومی به فناوریهای ارتباطی و دوم اثرات فرهنگی – اجتماعی استفاده اقشار مختلف مردم و حاکمیت در جهت ایجاد تغییرات اجتماعی بر بستر زیرساختهای موجود.
از بعد زیرساختی، شاید اولین مواجهی کشور با ابزارهای رسانهای دولت مدرن به سال 1230 شمسی باز می گردد. زمانی که ملکم خان بعد از بازگشت از پاریس، چند دستگاه تلگراف به ایران آورد و بعد از مدتی، توجه ناصرالدین شاه قاجار به این ابزار که امکان مخابرهی پیام از مناطق دوردست را فراهم می آورد، به خود جلب کرد. البته اگر شاه قاجار، می توانست نقش کلیدی این ابزار نوین در شکلگیری جنبش تنباکو در سال 1271 و بعد از آن جنبش مشروطه در سال 1284 را پیشبینی کند، شاید هیچگاه اجازهی توسعه آن در کشور را نمی داد. چرا که پس از اعطای امتیاز انحصاری تجارت تنباکو به کمپانی رژی، میرزای شیرازی با ارسال تلگرافهایی اعتراض خود را به حاکمیت منتقل میکند. اما این پایان کار نبود و مردم و بسیاری از علماء نیز از این ابزار برای رساندن پیام اعتراض خود استفاده می کردند. نکتهی جالب آنکه در جریان این اتفاق، برخی از عوامل حکومتی با اخلال در روند ارسال و دریافت تلگراف سعی در خاموش کردن این جنبش نموده و به نوعی اولین تجربهی فیلترینگ در ایران رقم می خورد!
مسیر توسعه زیرساخت رسانه در کشور، با ورود تلفن در سال 1262، وارد ابعاد جدیدتری نیز شد. به دنبال آن و با ورود فناوری چاپ به کشور در سال 1265، زمینهی انتشار پیام از طریق مطبوعات، هموار شد. روزنامه کاغذ اخبار و وقایع اتفاقیه در سال 1269 کار خود را آغاز کرد. تصویر زیر، 7 فناوری جریان ساز در توسعه زیرساخت رسانه کشور را نشان می دهد. نکتهی حائز اهمیت سیر منطقی و تکاملی ورود این فناوریها به کشور و البته مواجهی تقریباً یکسان حاکمیتها در مواجه اولیه به هر یک از این فناوریها در زمان ورود به کشور می باشد که در ادامه مورد واکاوی قرار می گیرد.
در دورهی رضاشاه، گیرندههای رادیویی با کاربرد نظامی وارد کشور می شود. این گیرندههای برخلاف تلفن، به صورت بیسیم امکان انتقال پیام در محدوده فرکانسی مشخص را فراهم می کرد. شرایط ملتهب سیاسی بعد از کودتای 1299 و لزوم سرکوب مخالفین، باعث شد رضاشاه اقدام به خرید فرستنده موج بلند و کوتاه برای شهرهای اصلی کشور نظیر تهران، تبریز، مشهد، کرمان، شیراز، کرمانشاه و خرمشهر در سال 1303 نماید. البته رضاشاه به طورکلی موافق دسترسی عمومی مردم به رادیو نبود چرا که تجربهی دسترسی مردم به تلگراف تهدید مهمی برای ایجاد جنبشهای اجتماعی و از بین بردن اقتدار و زورگویی شاه مستبد پهلوی بود. اما نکتهی جالب آن است که سفر به ترکیه و دیدن ساختارهای اجتماعی و فرهنگی حکومت آتاتورک، نظر وی را به کلی تغییر داد. رضاشاه از نزدیک مشاهده کرد که اگر این ابزار در حیطهی کنترل حاکمیت قرار گیرد، به خوبی می توان یک مجموعه دولت – ملت مطابق میل حاکم با آن ساخت.
همین شد که در سال 1317، دارندگان رادیو با دریافت مجوز امکان نصب آنتن و استفاده از رادیو را پیدا کرده و دو سال بعد رادیوی ملی افتتاح شد. تاسیس سازمان پرورش افکار در سال 1318 را می توان اقدام دیگر شاه در مدیریت طرز تفکر مردم به صورت مطلوب خود دانست.
با تبعید رضاشاه به موریس و شروع دوره پهلوی دوم، دورهی نهادسازی در کشور آغاز شد. سازمان برنامه و بودجه در اولین برنامه هفت ساله توسعه، مبلغ 250 میلیون دلار برای توسعه زیرساختهای ارتباطی تخصیص داد. راه اندازی تلویزیون خصوصی در سال 1337 و ایجاد سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران در سال 1345 نیز از دیگر اتفاقات عصرگذار دوره پهلوی دوم به شمار می رود.
به عنوان جمع بندی، اگرچه ابزارهای رسانهای در هر برههای از تاریخ، از بعد میزان اثرگذاری، سرعت انتقال پیام، جمعیت اثرپذیر و غیره، مسیر تکاملی خود را پیموده است، نحوهی مواجهی حاکمیتها با این ابزارها تفاوت ماهوی چندانی نداشته است. در بخش بعدی یادداشت، به تبیین برخی اتفاقات مهم توسعه رسانه پس از انقلاب اسلامی می پردازیم.
دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت با هدف ترویج فرهنگ و گفتمانسازی در جهت توسعه فرهنگ کارآفرینی اجتماعی، میزبان برگزاری این نشست بود. پیشنهادات شما پژوهشگران در بهبود این مسیر، راهگشا خواهد بود.