مجری: سلام. بعضی روزها هستند که استودیوی عصر شیرین، یک حال و هوای دیگری به خودش میگیرد. طوری است که شما از همان ابتدا وقتی وارد استودیو میشوید احساس میکنید که با روزهای دیگر، فرق کرده است. چه فرقی؟ امروز ما عوامل و مهمانان و هر کسی که وارد استودیو میشد متوجه عطر خوش تلخون و نعنای تازه میشد. حالا اینکه این حال و هوا از کجا دارد آب میخورد را همراه امشب عصر شیرین باشید تا متوجه شوید. گوشه و کنار ایران، پر است از چیزهایی که در دنیا آنها را به عنوان جنس اعلی میشناسند؛ اما ما خودمان هیچ خبری از آنها نداریم. گوشه و کنار ایران، پر از چیزهایی است که صادر میشوند و مشتریهای خارجی دارند؛ اما ما خودمان هیچ شناختی از آنها نداریم. امروز سراغ یکی از این چیزها رفتیم و قصه آن را میشنویم. آقای صفری سلام و شب شما بخیر و خوش آمدید.
صفری: سلام به شما و بینندگان عصر شیرین. خیلی خوشحالم که در خدمت شما هستم.
مجری: اینجا هستیم تا قصه یکی دیگر از زنان کشورمان را بشنویم. یک روایت شنیدنی دیگر را از زبان شما.
صفری: بله. خانم متولیان! ما در فرهنگ خودمان کنار خیلی از غذاها سبزی خوردن مصرف میکنیم. داستان امروز ما اتفاقا برمیگردد به یکی از این سبزیها. تلخون. تلخون یا تلخان در واقع سبزیای است که ما در خیلی از غذاها مصرف میکنیم. فرقی هم نمیکند که آبگوشت و کوفته باشد و یا چیزهای مختلف. به نظرم شماها هم …
مجری: بله خیلی معطر است. در سبزی خوردن، سبزی بسیار معطری است و حتی وقتی که میخواهیم شور بیندازیم و خیار شور بیندازیم؛ خیلی کاربرد دارد. ما خانمها از عطرش خیلی استفاده میکنیم.
صفری: بله و خیلی عطر خوبی دارد. اما برعکس اسمش، تلخون یا تلخان، امروز ما میخواهیم یک داستانی را روایت کنیم که خیلی هم شیرین است. در مورد همین محصول است. محصول تلخان به روشهای مختلفی کشت میشود. در بعضی جاها به روش صنعتی و با استفاده از سم، تلخان را کشت میکنند. اما در شهر گلباف، این محصول، یک قدمت 50 ساله دارد و هنوز به همان روش قدیمی ارگانیک، کشت میشود. در واقع این شکلی است که به جای اینکه با سم، علفهای خشک را از بین ببرند، کشاورزان طبق همان رسم قدیمی خودشان، هر بار که آبیاری میکنند، علفهای هرز را با دست، جمع آوری میکنند.
مجری: یعنی جزو سبزیهایی است که علف هرز دارد؟
صفری: بله.
مجری: چون فکر نمیکنم همه سبزیها علف هرز داشته باشند. یا نه؟ همه سبزیها علف هرز دارند؟
صفری: همینطور است. بعد از اینکه معمولا یک زمین را آبیاری میکنید، علف هرز به وجود میآید. فقط نکتهای که در مورد تلخون وجود دارد این است که این بار به جای اینکه با سم، خیلی راحت این کار را کنند، کارگرها با دست و یا کشاورزان با دست، دانه دانه این علفها را جمع میکنند و خب معتقدند که اگر چند سال این کار را کنند، آهسته آهسته این تخم علف هرز، از این زمین جمع میشود. خب در گلباف به همین رسم قدیمی خودشان، این محصول را به روش ارگانیک، کشت میکنند. سالی نزدیک 220 تُن، فقط محصول خشک، برداشت میکنند. یک نمونهای از همین محصول را اتفاقا روی میز داریم. یعنی همین ظرفی که شما مشاهده میکنید در واقع تلخونی است که به روش ارگانیک، کشت شده است.
مجری: آقای صفری این 220 تن را با این زحمتی که گفتید؟ یعنی خیلی راحت میشود سم زد ولی این دوستان سم نمیزنند و با دست، این کار را انجام میدهند؟
صفری: بله و این اصالت این محصول را در این شهر، نشان میدهد که چقدر گلباف، با فرهنگ خودش، توانسته است این محصول را به روش خاصی، کشت کند. اما اتفاقا این، همه ماجرا نیست. محصولی که در گلباف کشت میشود، به واسطه همین ویژگی ارگانیک بودنش خیلی هم خواهان دارد. شاید بالای 70 درصد این محصول به خارج از ایران صادر میشود. خیلی از کشورهای اروپایی دنبال محصول تلخون گلباف هستند که بتوانند آن را خریداری کنند و از آن استفاده کنند. ویژگی اصلیاش هم این است که در آن هیچ سمی به کار برده نشده است. همین هم کمک میکند که این محصول در دنیا فروش خوبی را داشته باشد. اتفاقا داستان امروز ما هم بر میگردد به خانم حسینزاده. کسی که از همان جوانی، خیلی دنبال فعالیتهای مختلف اجتماعی بوده است. به قول معروف، هیچ وقت یک جا آرام، بند نمیشده است. از همان سنین جوانی، در 20 سالگی یا 21 سالگی، اولین کافینت شهرشان را راه اندازی میکنند و بعد از آن آهسته آهسته یک فکری در ذهنشان میافتد. نگاه میکنند و میبینند خیلی از محصولات باغی در شهر گلباف، دورریز بالایی دارند. خیلی ضایعات دارند. به ذهنش میرسد که اگر این محصولات، فراوری شود و بستهبندی شود، اتفاقا میتوانند خیلی ارزش افزوده داشته باشند. بنابراین تصمیم میگیرد در همان سن، شروع به فراوری و بستهبندی محصولات کند.
مجری: یعنی میوه و سبزیجاتی که از باغها تهیه میشود.
صفری: بله. خب در نقطه شروع خود، با همان محصولات باغی شروع میکنند و گام به گام که متوجه ارزش تلخون شهر خود میشوند به طور خاص در مورد تلخون، فعالیت خود را ادامه میدهند.
مجری: چه میشود که از کافینت به تلخون میرسند؟
صفری: بزرگترین اتفاقی که برایشان میافتد همین توجه ایشان به ضایعات باغی است. یعنی میبینند در شهرشان محصولات خیلی زیادی دارد درست میشود؛ از جمله زردآلو و انار و محصولات مختلف دیگر. اما بخش زیادی از این محصول، دورریز میشود؛ در صورتی که خیلی به راحتی میشد اینها را فراوری کرد. برگه زردآلو و یا محصولات دیگری از آن درست کرد و بستهبندی کرد و به فروش رساند. این فکر اولیه از اینجا در ذهنش میآید. اما وقتی که وارد این کار میشود و ارزش تلخون را متوجه میشود آهسته آهسته کارش را روی تلخون، متمرکز میکند. در نظر بگیرید که یک خانم در سن 22-21 سالگی شروع کرده است به گرفتن مجوز برای محصول و فراوری محصولات کشاورزی. محصولی هم هست که از لحاظ قوانین، نیاز دارد که بهداشت خاصی هم در موردش رعایت شود. حدود یک سال و نیم، درگیر این موضوع است تا بتواند مجوزش را دریافت کند. سپس یک سولهای را در زمین مادری خود احداث میکند. در این سوله چند دستگاه را از تهران خریداری میکند و شروع میکند به فراوری محصولات کشاورزی. اما یک نکتهای در مورد تلخون وجود دارد. ما تا اینجا صحبت کردیم که تلخون به دو روش مختلف کشت میشود؛ یک روشی است که با سم است و یک روش هم ارگانیک است اما در خشک شدنش هم تفاوتهایی وجود دارد. یعنی در واقع تلخون به دو روش هم خشک میشود. میشود به وسیله دستگاهها این کار را کرد. یعنی تلخون را میشویند و بعد از آن، به وسیله دستگاهی که حرارت زیادی ایجاد میکند، آن را خشک میکنند. اما در این حالت، تلخون شکل و عطر خود را اندکی از دست میدهد و آن مشتریهای خارجی، دیگر تمایلی به خرید این محصول ندارند. از طرف دیگر، یک روشی است که از گذشته در گلباف وجود داشته است که تلخون را به روش سنتی …
مجری: همان خشک کردن آفتابی؟
صفری: دقیقا مشابه همین است. یعنی اصطلاحا در بالاخانهها و یا دیدید بعضا که برگهای زردآلو یا مواد دیگر را در پشت بام خشک میکردند. اینجا هم در بالاخانهها مثلا قدیمها این اتفاق میافتد و با نخهایی آویزان میکردند و مواد مختلف از جمله تلخون را خشک میکردند. کشاورزان گلبافی همین ایده را در کسب و کارشان دارند پیاده میکنند. یعنی در واقع ایدهای که برگرفته شده است از بادگیرهای قدیمی. آنها یک اتاقکهایی درست میکنند که در این اتاقکها هوا جریان دارد. شیوه کار هم خیلی ساده است. در واقع بلوکها را به جای اینکه مثل همیشه قرار دهند، عمود قرار میدهند. بنابراین فضای میان بلوک، خالی است و اجازه میدهد که هوا تردد داشته باشد و این هوا کمک میکند که محصول، خیلی به شکل ارگانیک و خیلی به شکل سالم، خشک شود.
مجری: مثل همان روشی که نعنا را در سینی خشک میکنیم؟
صفری: خیلی نزدیک است اما اینجا گذر کردن هوا خیلی کلیدی است. چون از خراب شدن محصول، جلوگیری میکند. بنابراین جایی را درست میکنند که هوا به راحتی عبور کند و معمولا ستونهایی را قرار میدهند و یا سیمهای فولادی قرار میدهند و تلخونها را روی اینها به شکل آونگی یا به شکل معکوس قرار میدهند که این آرام آرام خشک شود. ما یک کلیپی هم داریم که اتفاقا همین طریقه خشک شدن را در این کلیپ میتوانیم با هم ببینیم.
کلیپ: خشک کن تلخون ارگانیک در گلباف. خشک کنهای سنتی. در سالنهای بلند که دیواره آن را با بلوک یا تیرچه میپوشانند.
صفری: اینها همان بلوکهای معکوس است.
مجری: که گفتید به این شکل است.
کلیپ: برای رد و بدل شدن هوا و باد. تلخونها را هم به این صورت و سیمهایی که به صورت موازی بسته میشود اصطلاحا آونگ میکنند. به این صورت. این تلخون الان خشک است و آماده جمع شدن است. تلخونها را به وسیله الک و کارگری که میگیرند، جمع میکنند. چوبهای بلند و ضایعات آن را به این صورت از آن جدا میکنند. این، چوبهای بلندِ آن است که جدا میشود. تلخون باقیمانده را با چوبهای ریز، اصطلاحا میشود تلخون به حال خوت.
مجری: چقدر جالب بود.
صفری: بله و این محصول، به همین روش ارگانیک که عرض کردم تهیه میشود. خانم حسینزاده این محصول را میخرند و فراوری میکنند و بستهبندی میکنند و به فروش میرسانند. اما یک مساله جدی وجود داشت. در فروش محصول، دلالها در این بازار، خیلی زیاد هستند و این باعث میشود که حاشیه سود به شدت، کاهش یابد؛ مخصوصا برای تولیدکننده یا برای کشاورز. در بخش بعدی در مورد این صحبت میکنیم که خانم حسینزاده چطور و با چه ترفندی توانستند این مساله خود را حل کنند.
مجری: قصه خانم حسینزاده را داریم از شما میشنویم که به صورت ارگانیک، شروع کردند به خشک کردن تلخون و گفتید که یک مسالهای با دلالها داشتند و این مشکلاتی که این میان بوده است و اینکه چطور حل کردند و چطور از میان برداشتند.
صفری: بله در گلباف، محصول تلخون، شهرت بالایی داشت. بنابراین دلالها هم در این حوزه خیلی فعال بودند. با قیمت پایینتر، از کشاورز میخریدند و بخش اعظم سود هم به جیب دلالها میرفت. اما خانم حسینزاده برای اینکه این مساله را حل کنند، شروع کردند به پرسان پرسان، تاجرهای اصلی را شناسایی کردن. افرادی که خریداران اصلی این محصول بودند. در واقع دستهای واسطه در این محصول را کاهش دادند.
مجری: فکر کنم خیلی کار سختی را انجام دادند. هم فکر نمیکنم ارتباط با خود دلالان، کار سادهای باشد و هم اینکه شما بخواهید برسید به منبع اولیهای که میخواهد محصول را از شما بخرد کار سختی است.
صفری: بله و خیلی هم برایشان مشکل ایجاد کرد. ایشان دو تاجر اصلی را شناسایی کردند و کارگاه را به ایشان معرفی کردند و نشان دادند که چطور اینجا محصول، به روش بهداشتی و ارگانیک، فراوری میشود. همین اتفاق هم باعث شد که حاشیه سودشان خیلی تغییر کند. از آن طرف، کشاورز هم بیشتر سود میکرد. شروع کردند به خریداری کردن محصول تلخون. ولی خب دلالها هم بیکار ننشستند. قیمت در این برهه از زمان، خیلی تغییر کرد. از 2100 تومان تا 6000 تومان. یعنی به یکباره این رقابت برای خرید محصول، باعث شد که قیمت، خیلی تغییر کند و اتفاقا این به نفع خود کشاورزها هم شد. خانم حسینزاده محصول تلخون را فراهم کردند و خریداری کردند و بعد، فراوری کردند و توانستند این را صادر کنند. خب تلخون، محصولی هم هست که اتفاقا الان، به شدت، قیمتش با قیمت ارز، رابطه دارد. یعنی با بالا و پایین رفتن و نوسانات قیمت ارز، خیلی جالب است که قیمت تلخون در گلباف بالا و پایین میرود و این چیزی نبود که از یک سبزی انتظار داشته باشیم. یعنی در ذهنمان این است که مثلا این اتفاق برای طلا میافتد اما برای یک سبزی در شهر اطراف کرمان، این اتفاق دارد رخ میدهد. اما خانم حسینزاده کاری که روی این سبزیها انجام میدهند چیست که این همه خواهان دارد؟ خب ایشان محصول را اصطلاحا به صورت «تلخونِ به حال خود» خریداری میکنند. اولین کاری که روی این تلخون انجام میدهند بوجار کردن است. بوجار کردن را اگر بخواهیم خیلی ساده توضیح دهیم شبیه همان کاری است که در گذشته انجام میدادند. وقتی که خرمنهای گندم میرسید با این چنگکها آنها را در هوا پخش میکردند تا جلد و دانه از هم جدا شوند. سبوس و دانه از هم جدا شوند. این همان فرایند بوجار کردن بود. فقط این بار به یک روش بهروزتری با استفاده از فن و باد و اینها اتفاق میافتد که این برگ محصول هم تا جایی که ممکن است نشکند. چون برای خریداران، این هم خیلی اهمیت دارد. بنابراین اولین کاری که میکنند بوجار است. بوجار تقریبا ده الی بیست درصد از ضایعات را جدا میکند. اما مرحله بعدی، دستی است. یعنی خانمهایی که مشغول هستند و به شکل دستی، تلخون را پاک میکنند.
مجری: همان کاری که ما با سبزی خوردن در خانه انجام میدهیم یک سری خانم هستند که با تلخون برای صادرات انجام میدهند.
صفری: بله و این کار را با دقت خیلی خاصی انجام میدهند.
مجری: دقت روی چیست؟
صفری: این که بتوانند چوبهای کوچک و ضایعات را جدا کنند و یک محصول تمیز و کاملا پاک شده را در اختیار مشتری قرار دهند. اینجا مرحلهای است که مشتری وارد عمل میشود. از محصول انبار، نمونهبرداری میکند و نمونه را برای آزمایشگاه که معمولا در کشور واردکننده است میفرستد تا آنجا آزمایش شود. درب انبار را پلمپ میکنند تا نتیجه آزمایش، 15 روز بعد، بیاید.
مجری: یعنی الان این یک شخص خارجی است که سراغ انبار آمده است و برای کشورش میخواهد این محصول را بخرد. حالا این پلمپ چه شکلی است؟
صفری: بله. خیلی فرایند جالبی دارد. یعنی آدم فکر میکند که با یک محصول خیلی با ارزش روبرو است که دقیقا همینطور هم هست. در انبار، نمونه را برمیدارند. موقعی که نمونه را برمیدارند …
مجری: به صورت تصادفی از یک قسمتی از انبار؟
صفری: بله نمونهبرداری انجام میشود. یک بخشی از تلخونها را برمیدارند و درب انبار را پلمپ میکنند که نمونه، قابل تغییر نباشد. وقتی پلمپ کردند نمونه را به آزمایشگاه میفرستند. چون اکثر این آزمایشگاهها خارج از کشور است یک زمانی طول میکشد. در حدود 12 الی 15 روز طول میکشد تا نتیجه بیاید. موقعی که نتیجه مثبت آمد -که در این تلخون، سمی به کار برده نشده است و کاملا ارگانیک است- این محصول، فروخته میشود.
مجری: این وسط نمیشود پلمپ را باز کرد؟ یعنی خیلی محکم است؟
صفری: بله. این پلمپ، خیلی مساله مهمی است و اگر پلمپ، آسیب ببیند آن خریدار، دیگر سراغ این محصول نمیآید. خانم حسینزاده یک کار جالب دیگری هم انجام دادند. ایشان با هماهنگیای که با راهبر اجتماعی شهر گلباف داشتند، با خانوارهای مختلفی صحبت کردند که محصولات گیاهی و دارویی در حیاط خودشان توسط خودشان کشت شود. خیلی جالب است که الان نزدیک 300 خانوار در گلباف، در حیاط خانهشان محصولات مختلفی را کشت میکنند و خانم حسینزاده این محصولات را از ایشان میخرد.
مجری: چقدر جالب. از ظرفیت اهالی دارند استفاده میکنند. کاملا هم ارگانیک است.
صفری: بله و بخشی از این محصولاتی که اینجا قرار دادیم، اتفاقا از همین محصولاتی است که از خانوارها تهیه شده است. خب خانم متولیان، یک اتفاق جالب دیگر که در شهر گلباف رخ میدهد جشنوارهای است که هر ساله برای تلخون برگزار میشود.
مجری: یعنی یک جشنواره صرفا برای تلخون مثل مثلا جشنوارهای که برای گلاب که در کاشان برگزار میشود؟
صفری: بله و حتی پخش تلویزیونی دارد. البته دو سالی هست که به علت کرونا دیگر برگزار نمیشود. اما جشنوارهای است که پخش تلویزیونی دارد و به شکل مفصل به تلخون میپردازد.
مجری: این جشنواره چه بخشهایی دارد؟
صفری: بخشهای خیلی مختلفی دارد که اگر موافق باشید از زبان خود خانم حسینزاده که اتفاقا الان در اتاق رژی هم مشغول تماشای صحبت ما هستند این جشنواره را بیشتر بشناسیم.
مجری: خانم حسینزاده خیلی خوش آمدید. تشکر که قبول زحمت کردید.
حسینزاده: تشکر میکنم. سلام عرض میکنم خدمت شما و دیگر دست اندرکاران برنامه زیبای عصر شیرین.
مجری: آقای صفری گفتند که جشنواره تلخون برگزار میشود. خیلی جالب بود. من تا حالا نشنیده بودم. گفتند پخش تلویزیونی هم دارد؛ اما ندیده بودم. یک مقدار در مورد جشنواره برایمان میگویید؟
حسینزاده: بله حتما. کشت گیاه ارگانیک تلخون، در شهر گلباف کرمان، قدمت بالای 50 ساله دارد. 50 سال است که این محصول به صورت کاملا ارگانیک، کشت میشود و نه کود و نه سم در آن به کار میرود. کاملا ارگانیک، توسط کشاورزان کشت میشود و چون در درآوردن علفهای هرز و مبارزه با آفتهای این محصول، یک رسم و رسومات قدیمی داشتهاند، باعث حفظ شدن اصالت آن و ارگانیک بودن این محصول تا به اینجا شده است. از سال 1396 جشنواره تلخون با همت و زحمت زیاد شورای شهرمان و بانک رسالت در این شهر برگزار میشود. این جشنواره سالیانه برگزار میشود البته تا قبل از بلای کرونا برگزار شده است. پخش مستقیم هم داشتیم؛ هم از شبکه سه و هم از شبکه استانی. در این جشنواره هم از هنرمندان و هم از مسئولین و هم از تجار، دعوت به عمل میآمد که در آن شرکت کنند. گذشته از آن مراسم و آن چیزهایی که بود، بعد از مراسمات شادی که برای مردم برگزار میکردند، غرفههایی برای عرضه کردن محصولات کشاورزی و صنایع خانگی و صنایع دستیِ آن منطقه، در آنجا برگزار میشد. بعد از آن، با مسئولین و تجار، جلسه میگذاشتیم و در مورد مشکلات کشاورزی به خصوص در حوزه محصول صادراتی تلخون، رایزنی میکردیم.
مجری: دوست داشتم در مورد غرفهها بدانم که البته گفتید سبزیجات مختلف هم داشته است. چون ذهنیتی نداریم.
حسینزاده: گلباف یک شهر سردسیر است و جالب این است که چندین روستای گرمسیری دارد. قطب خوبی برای تولید و فراوری محصولات کشاورزی و گیاهان دارویی کویری است. از جمله تلخون و نعنای فلفلی و گلرنگ و بهلیمو و حتی آویشن و دیگر محصولات گیاهی و همچنین گیاهان دارویی. وقتی که ما این جلسات را برای رایزنی در مورد مشکلات کشاورزان میگذاشتیم، در آن جلسات، بیشتر برای کشت بیشتر گیاهان دارویی متنوع تصمیمگیری شد. تصمیمگیری شد که علاوه بر تلخون، روی گیاهان دارویی دیگر هم در این شهر که استعدادش را دارد و پتانسیل خوبی هم از لحاظ آب و هوایی و زمینی هم دارد تمرکز شود که البته این کار، انجام شد. آن غرفههایی که شما میفرمایید، داخل غرفهها که بیشتر صنایع خانگی و محصولات طبیعی باغی و زراعی وجود دارد. چون درختان نیستند سیاه ریشه در گلباف، خیلی کشت میشود؛ مثل زردآلو و هلو و انگور و انار. بیشتر، انار. انارِ خیلی مرغوبی دارد و حتی فراوریهایی که از این محصولات میشود، مثل ربیجات و شوریجات و شیرهجات و ترشیجات و همچنین در بحث پخت شیرینیهای خانگی سنتی، مثل کلمپه کرمان یا کماچ سهن معروف گلباف و حتی نان خانگی معروفی که دارد و تمام این صنایع خانگی. تلخون گلباف، عصاره و ارگانیک بودنش، در دنیا معروفیت دارد. یعنی ارگانیکترین و با عصارهترین تلخون در دنیاست و نه فقط در ایران. تلخون منطقه گلباف، صرفا برای استعدادی است که خاک و آب و نوسانات جوی آنجا دارد. نعنای فلفلی هم در کنار تلخون، کشت میشود؛ اما چیزی که معروفیت خاص دارد، تلخون است که شما موضوع عطرش را گفتید. من در کارگاه، وقتی که بچهها و کارگران مشغول بوجار و بستهبندی محصول هستند خودم حساسیت بالایی به عطر بالای این محصول دارم. شاید سوال پیش بیاید که این محصول، چون در تناژ بالایی هم صادر میشود برای چه مصرفی صادر میشود. در ایران، بیشتر، مصرف خوراکی داریم. از تلخون، بیشتر، مصرف خوراکی صورت میگیرد اما در کشورهای اروپایی که مشتریهای پروپاقرص تلخون گلباف هستند، مصرف دارویی و لوازم آرایشی و بهداشتی ارجحیت دارد. از لحاظ دارویی، بیشتر، از افشاره تلخون برای درمان لاغری استفاده میشود. یعنی اینکه اشتهاآور و چاقکننده است.
صفری: این محصولی هم که با خود آوردید را معرفی نمایید.
حسینزاده: بله حتما. ما در این سالها این محصول و دیگر محصولات منطقه یعنی گیاهان دارویی و سبزیجات ارگانیک را به صورت بستهبندیهای صد گرمی و 200 گرمی آماده میکنیم. داخل این پک، 8 عدد از این محصولات را داریم که به صورت یک پک در آوردیم که به عنوان هدیه و کادو و اسپانسر یا هر چیز دیگری که بتوانیم برای مهمانانمان و برای سوغات بردن استفاده میکینم. با این کار، فرهنگ خشک خواری و ارگانیک خواری در جامعه ما رواج پیدا میکند.
مجری: خانم حسینزاده، ما در قسمت آشپزیمان قبلا این را داشتیم. خانم بهجویان از این استفاده کردهاند. گلرنگ. یک مقدار در مورد این برایمان توضیح میدهید؟
حسینزاده: محصول گلرنگ یا اصطلاحا اسم محلی آن منطقه، گل خشت است یا گلرنگ که همان معنا را دارد. قطب تولید گلرنگِ سرخِ ارگانیکِ دنیا، منطقه شهداد کرمان است که فاصله 35-30 کیلومتری با شهر گلباف دارد و گرمسیر است و شهداد را هم که همه میشناسند. بخاطر آن جاذبه توریستی و کلوتهایی که دارد، شناخته شده است. این گلرنگ به خاطر ارگانیک بودن و رنگ سرخی که دارد و بیشتر شبیه زعفران است، جنبه صادراتی بالایی دارد.
مجری: خانم حسینزاده یک مقدار از این چیزهایی که برایمان آوردید بگویید و توضیح دهید که چیست. این که میدانم تلخون است. این شکلِ بهلیمو است.
حسینزاده: نعنای فلفلی هم هست.
مجری: فرق نعنای فلفلی و نعنای عادی چیست؟
حسینزاده: از لحاظ عصارهای، عصاره بیشتر و عطر بالاتری دارد.
مجری: ما در اتاق آشپزی این را داشتیم (گلرنگ).
حسینزاده: گلرنگ یا همان اصطلاح محلی گل خشت است که طبع گرم و مرطوب است و بیشتر برای آشپزیها و شیرینیجات استفاده میشود و صرفا رنگ طبیعیای که دارد، استفاده میشود. بعضی کشورها هم این را به عنوان زعفران استفاده میکنند. یعنی پا به پای زعفران، استفاده غذایی دارد.
صفری: خانم حسینزاده خیلی از ما گلباف را به واسطه قالیبافیاش میشناسیم. در هر خانهای چند دار قالی بوده است. به قول خودشان به این دارها هم کارخانه میگفتند. هر خانه یک کارخانه. چه شد یعنی چه اتفاقی افتاد که گلباف با آن شهرت، الان به واسطه تلخون، شناسایی میشود؟ یعنی در کشور ما و در دنیا به واسطه محصول تلخون، آنجا را میشناسند.
حسینزاده: مردم گلباف، آدمهای سخت کوشی هستند. چندین سال پیش به قول شما با همان دار قالی و قالی گلباف، معروف بودند در هر خانه چندین دار قالی بوده است که اصطلاحا دیگر نمیگفتند دار قالی؛ بلکه میگفتند کارخانه. سالهای گذشته در چندین سال پیش، بخاطر زلزلهای که رخ داد و مهاجرتی که مردم از آن شهر داشتند، این صنعت، فراموش شد و بیشتر هم بخاطر اینکه قالیبافی طوری شده بود که دیگر، بیشتر سودش هم به دست دلالان میرسید تا اینکه قالیباف سود کند و چون حاشیه سود خوبی نداشت، مردم، این صنعت را ترک کردند. اما خوشبختانه چندین سال است با محصولی که دیگر، جهانی شد و صرفا هم بخاطر آن عرفی که دارد و آن ارگانیک بودن این محصول، باز نام گلباف به عنوان بزرگترین تولیدکننده تلخونِ ارگانیکِ عصاره بالای دنیا بلند شد.
صفری: سوال بعدی این است که شما با نزدیک به 300 خانوار در گلباف با هم همکاری دارید و با هم کار میکنید و آنها در خانه خود، میتوانند خیلی از این محصولات را کشت کنند و شما خریداری میکنید. این را هم برای بینندگانمان یک مقداری شرح دهید.
حسینزاده: بر اساس تصمیمی که در آن پایلوت اقتصادی که عرض کردم گرفته شد، ما به خانمهای خانهدار و خانوارهای گلبافی اعلام کردیم کسانی که در کشت گیاهان دارویی، دستی دارند و یا تجربهای دارند، اگر انجام بدهند حتی در حد یک کیلو و دو کیلو و هر چه که برداشت کردند، ما خرید را انجام میدهیم. خب این اتفاق افتاد و حتی بعضی ارگانها مثل کمیته امداد و ارگانهای دیگر آمدند و نشا خریدند و در اختیار مردم گذاشتند و آنها کشت را انجام دادند و من هنوز هم که هنوز است دارم این محصول را از تمام کسانی که کشت کردند خریداری میکنم.
صفری: تلخون برایم خیلی ویژگیهای خاصی دارد. تلخون در گلباف، یک محصول اصیل است. یعنی در کسب و کارهای خرد و خانگی هم این خیلی موثر است. یعنی استفاده کردن و یا توسعه روی بستری از محصولات اصیل. در آن منطقه ریشه دارد. مردم با آن ارتباط گرفتند. این خیلی کمک میکند که کسب و کار، بهتر توسعه پیدا کند و این همیاریای که بین آدمهای مختلف هم شکل میگیرد یک اکوسیستمی را ایجاد میکند که انگار به توسعه کسب و کارِ همه منجر میشود. یعنی وقتی کشاورزان بیشتری محصول ارگانیک، تولید کنند، خب صادرات، بیشتر توسعه پیدا میکند و همه دارند از این سفره استفاده میکنند. خانم حسینزاده آیا داستان هیجان انگیزی از ماجراهایی که در بحث کارآفرینی و در بحث تلخون برایتان اتفاق افتاده باشد دارید؟
حسینزاده: در رابطه با تلخون. دو سه سال پیش ما با یک تاجر، آشنا شدیم. در اینترنت کارهای ما و بستهبندیهای ما و محصولات ما را دیده بود و تلفنی با هم صحبت کردیم و قرار شد که به ایران بیایند. اصالتا ایرانی هم بودند. اما 40 سال، خارج از کشور، اقامت داشتند و تاجر بودند. تشریف آوردند. ما از ایشان استقبال کردیم. البته من خودم را معرفی نکردم. فکر کنم ایشان متوجه نشدند و ایشان را سر مزارع بردیم و توضیح دادیم و به کارخانه بردیم و بازدید داشتند. تا عصر، پذیرایی کردیم. عصر که شد به من گفتند ببخشید خانم حسینزاده تشریف نمیآورند. گفتم ببخشید شما از صبح با چه کسی دارید صحبت میکنید؟ گفتند شما مسئول خرید یا مسئول کارگاه هستید؟ گفتم نه. من خود خانم حسینزاده هستم. تعجب کرد. گفت شمایید؟ گفتم بله.
مجری: چون همه کارها را خودتان انجام میدادید؟
حسینزاده: نه. ایشان گفتند که من کارهایتان را در اینترنت که دیدم و فعالیت شما را که دیدم، ذهنیتم روی یک خانم 60-55 ساله بود و خیلی سنِ بالا در نظرش بود و منظورش با تجربه بودن بود. با تجربه زیاد. گفت شما اجدادتان و پدرتان و یا کسی از شما در این کار بوده است؟ گفتم نه من از سن 21 سالگی از صفر که چه عرض کنم؟ از زیر صفر این کار را شروع کردم و حتی هیچ اطلاعات علمی و آموزشی در این کار نداشتم؛ تا الان که به اینجا رسیدم. برای ما کارآفرینانی که از صفر شروع میکنیم گهگاهی میشود که خسته میشویم و یا اینکه یک تلنگر و یک تعریف و یک تمجید که باشد میفهمیم کار و محصول و خدمتمان جایی تعریف دارد و تمجید دارد و مورد احترام و تعریف دیگران قرار گرفته است و لذا یک انرژی مضاعفی میگیریم.
مجری: ما هم دوباره به شما خدا قوت را میگوییم. سلامت باشید. کار بسیار ارزشمندی انجام میدهید. ان شاء الله که در این مسیر، پرتوان باشید. تشکر از حضور شما.
صفری: من هم خدمت ایشان و همه کشاورزان گلبافی که این محصول با ارزش را تولید میکنند خدا قوت عرض میکنم.