به گزارش «رساگفت»: کتاب غرب زدگی به این اشاره دارد که فرنگیمآبی، کاری بسیار زشت و ناپسند است و ایرانیهای فرنگیمآب شده، هم به اصالت خود پشت نمودهاند و هم غرب را نشناختهاند و در پس این نشناختنها، بُتی از غرب ساختهاند که جز گمراهی برای از خودباختهها و جریتر شدن غربیها و حقیر نمودن ملتها چیزی ندارد. این کتاب نوشته جلال آل احمد است که توسط انتشارات فردوس در 198 صفحه در قطع وزیری به چاپ رسیده است که امکان تهیه آن از سایتهای ایران کتاب و 30 بوک وجود دارد.
نویسنده کتاب، نگاهی بسیار منفی به غرب، فرهنگ آن و همینطور ایرانیهای غربزده دارد. در جای جای کتاب سعی گردید که هم مفهوم غرب را بیان نماید و هم مصادیق غربزدگی را. غربزدگیای که نویسنده به شدت از آن فراری بوده و نسبت به از خودباختهها نیز انتقادات صریحی دارد.
خواب بعد از بیداری
کتاب در جایی اشاره دارد که آن موقع که ما ایرانیهای مسلمان بیدار بودیم و فرهنگمان غالب، غربیها در خوابی عمیق بودند؛ تا اینکه با انقلاب صنعتی بود که بیدار شدند اما ما خوابیدیم و هنوز هم آنطور که باید و شاید برنخاستهایم. کار به جایی رسیده بود که مشروطه به جای مشروعه بودن، در مقابل مشروعه قرار گرفت و ما دلخوش شدیم به بَه بَه و چَه چَه غربیهایی که چیزی جز گولزنکها نبود. مصداقش امتیاز پشت امتیاز از دارسی گرفته تا کذا و کذا.
در جای دیگری میبینیم که نویسنده به ماشین، نگاهی بسیار منفی دارد. بگذریم از اینکه ممکن است الان، این نگاه، خریدار چندانی نداشته باشد. چیزی که مشهود به نظر میرسد این که نگرانیاش از ماشینی شدن زندگیها و تغییر در اکوسیستم روستایی است.
چگونگی غربی شدن
از نظر کتاب، فرایند پیچیده غربی شدن ما به این شکل بود که غربیها نفت را از ما خریدند، مابهازایش ماشین (در انواع مختلف) به ما دادند. از آنجایی که ما به این ماشینها تسلط نداشتیم، مجبور به وارد کردن تکنسینهایی از همان غرب بودیم که بعضا در بهترین نقاط شهرها اقامت میداشتند و این خود هزینهای مضاعف بود. سازمان ملل و دیگر ارگانهای مثلا بینالمللی هم پشت غربیها را گرفته و مثلا طوری وانمود مینمودند که هنوز برای تسلط ایرانیها و یا بهتر بگویم جوامع توسعه نیافته به این ماشینها زود است (برای رسمیت دادن به واردات کشورهای توسعه نیافته). نتیجه مشخص بود؛ سود سرشار غربیها در مقابل فقر اقتصادی ما و بدتر از آن، از خودباختگی. از خودباختگی کار را به جایی رساند که حتی اگر مثالی از فیلمها هم زده شود حتما باید مدل هالیوودی بیان شود، نه ایرانیاش. چه رسد به اقتصاد و صنعت و امثالهم. نگاهی به صفحات پایانی کتاب نشان میدهد که غرب مدعی چگونه برای رسیدن به اهداف خود از توسل به هیچ زر و زوری از ریا گرفته تا بمب اتمی دریغ نمینماید.
و اما بعد …
در جاهایی پرواضح است که نویسنده راهی اشتباه را پیمود. زیرا گاها مواردی را با هم مخلوط نمود که اساسا بی ارتباط به موضوع میباشند. مثلا وقتی در مورد نماز باران که یک رسم پسندیده میباشد صحبت میکند، معلوم نیست که واقعا به این رسم، اعتقادی دارد یا خیر. یا در جایی دیگر مثال میزند که ژاپن و آلمان، بازندههای بزرگ جنگ جهانی دوم بودند اما به جای توجه آنچنانی به ارتش! به اقتصاد توجه کردند! و شدند آلمان و ژاپن صنعتی!!! واضح است که ژاپن و آلمان به قدری تحقیر شدند که به معنای واقعی کلمه، امکان تشکیل ارتش مستقل را نداشته و ندارند و از طرف دیگر به ویژه کشورهایی مثل ژاپن (و حتی کره جنوبی) در قبال این سرسپردگی نظامی و به دست آوردن اقتصاد و صنعت، چونان هزینههای گزافی را پرداختند که برای هیچ ایرانیای قابل تصور نیست؛ نگاهی به آمارهای بی آبرو شدن زنان ژاپنی و کرهای توسط سربازان آمریکایی گواه اشتباه محض نویسنده در این زمینه است.