به گزارش «رساگفت»: کتاب «نظری به نظام اقتصادی اسلام» شرحی است بر نگاه اقتصادی مکاتب فکری سوسیالیسم، کاپیتالیسم و به ویژه اسلام که در این بین، اشاراتی مختصر به سایر نگاههای اقتصادی نیز دارد. این کتاب، نوشته شهید مرتضی مطهری است که در 244 صفحه در قطع وزیری توسط انتشارات نشر صدرا به چاپ رسید و در فضای مجازی هم، میتوان از سایتهای طاقچه و کتابراه، آن را تهیه نمود.
اگر بخواهیم موضوعات کتاب را دستهبندی کنیم به این میرسیم که در مورد مالکیت فردی، کاپیتالیسم (که همان سرمایهداری است) و سوسیالیسم و در نهایت، نظر اسلام، توضیحاتی را میخوانیم و نگاه آنان به مسائل اقتصادی را بررسی میکنیم.
در مورد مالکیت فردی، نظرات متفاوتی داده شد؛ از نظر اسلام، اختیار تام مالک، مورد پذیرش نیست. مثلا ارث از نظر اسلام، جهت دیگری دارد و و در اختیار تام مالک قرار نخواهد داشت. به بیان دیگر، انسان میتواند از اموالی که متعلق به خود اوست استفاده کند، اما حق از بین بردن آن را ندارد. از علل حرام بودن خودکشی هم همین است. چون انسان، مالکیت مطلق شخصی در مورد حیات خودش را ندارد و لذا اجازه خودکشی را هم ندارد.
نسبت کاپیتالیسم و مارکسیسم با اقتصاد
کاپیتالیسم یا سرمایهداری، مالکیت خصوصی و ارث را مجاز میداند. البته زیربنا بودن سرمایه و ثروت در این مکتب، تا جایی جلو رفت که حتی مالکیت به وسیله انواع ربا را هم مجاز میداند. از نظر کتاب، کاپیتالیسم موافق این است که گروهی به قیمت بدبختی گروهی دیگر، خوشی داشته باشند و عملیات بردگی و غلامی، تسلط داشتن بر سیاست و حاکمیت ملی، جنگ افروزی به خاطر سود بردن و همچنین رقابت و مسابقه برای پرکردن جیب خودِ سرمایهدار را نیز مجاز اعلام میدانند.
خود نویسنده به سرمایهداری، نگاه مفنیای دارد. مثلا سرمایهداری به نوعی عین استثمار کارگر میباشد؛ زیرا قبلا اینطور نبود که محصول تولید شده توسط کارگر، بخواهد استثمار شود و با آن، تجارت صورت گیرد؛ به بیان دیگر، کارگر، یک محصولی را در کارخانه تولید میکند و کارفرما محصول تولیدشده توسط کارگر را به قیمت زیادی میفروشد؛ این محصول درواقع تولید کارگر بود، اما زمان قدیم که مثلا یک کارگر برای یک شخص، بنایی میکرد، اینطور بود که با آن بنایی، نمیشد به شکل امروزی، تجارت کرد. به عبارت خلاصهتر باید گفت امروز کار را کارگر انجام داده است، اما این سرمایهدار است که دارد تجارتش را میبرد. از ویژگیهای اصلی سرمایهداری را با این توصیف میتوانیم ماشینیسم بدانیم.
ویژگیهای جامعه سوسیالیستی، تفاوتهای بنیادینی با کاپیتالیسم دارد که نویسنده در جاهای مختلفی به آن اشاره کرد؛ از جمله اینکه مالکیت فردی در جامعه سوسیالیستی مجاز نیست. شعار مهم سوسیالیستها که «کار به قدر استعداد و خرج به قدر احتیاج» را مد نظر داشتند، هر چند که در عمل باعث میشد که پول، بیارزش شود، اما طرفداران خاص خودش را داشت؛ قدرت اقتصادی را در اختیار اجتماع دانستن (نه افراد) و مجاز نبودن ارث، از دیگر مشخصههای جامعه سوسیالیستی است.
در ادامه، نظر نویسنده در مورد شعار سوسیالیستها در زمینه کار به قدر توان و خرج کردن به قدر احتیاج آمد که بیان شد این شعار، هم عامل استثمار است و هم رقابت سالم را از بین میبرد و از طرفی، اصل تکثیر ثروت را هم از بین خواهد برد. مخالفت نویسنده با این نظریه که بگویند ارزش هر چیزی مساوی با کاری است که برای آن انجام شده است را در جای دیگری میخوانیم.
اما نظر اسلام
نویسنده در زمینه نگاه اسلام، به شیوه مبسوط تری وارد بحث شد؛ اینکه اسلام از درآمدهایی که از طریق تثبیت جهالت مردم باشد منع کرده است. پس اگر بت پرستی ژاپنیها «به اصطلاح» احترام به آزادی بشری است، کاملا اشتباه میباشد؛ زیرا مگر میشود این زنجیرها را ببینیم که دور دست مردم است و با دستان خودشان این زنجیرها را بستند و ما تلاشی نکنیم که آزادشان کنیم؟!
اشاره مطالب دیگر عبارت است از مضاربه و مزارعه و تفاوتهای آن، شراکت در اسلام، حرامها در اسلام (اعم از خرید و فروش کتابهای گمراهکننده و درآمدهایی که از طریق تقویت کردن دشمنان کشور و اسلام است و مبادله شراب و آلات قمار و امثالهم).
از مواردی که اسلام، حرام اعلام نموده است، مالکیت اشتراکی میباشد؛ یکی از علل آن نیز این است که امید و آرزو را در انسان از بین میبرد. ناگفته نماند که مالکیت خصوصی در اسلام، به صورت مطلق نیست. مردی که ازدواج کرد، حق از بین بردن همسرش را ندارد و نمیتواند او را حبس کند و حقوق او را ضایع نماید.
معاملهای حلال و در عین حال حرام!
نکته جالبی در کتاب بیان شد این است که ممکن است یک معاملهای انجام شود که در یک طرف، کارِ حلال انجام شده باشد و در طرف دیگر، کارِ حرام! اما چطور؟ فرد فقیری را در نظر بگیرید که مضطر شده و باید خانهای که در آن زندگی میکند را بفروشد و به این کار هم راضی نیست. به هر حال، خانه، متعلق به خودش است و آن را فروخته و وجه آن را که «حلال» است، در اختیار خود دارد. اما اگر خریدار، این اضطرار را بداند و از این اضطرار، سوءاستفاده کند و فروشنده مضطر را در فشار قرار داده باشد، این معامله برای خریدار، «حرام» است. اشارات دیگری هم به قوانین اقتصادی اسلام از جمله ارث و منع غنا و هجو و تجملگرایی و امثالهم گردید.
سخن پایانی …
باید دانست که ما فیزیک اسلامی نداریم اما اقتصاد اسلامی داریم؛ زیرا آن چیزی که موضوع بحث کتاب است، اقتصاد برنامهای است نه اقتصاد علمی. اسلام تحت هیچ شرایطی تقویت دشمن را مجاز نمیشمارد و درآمد حاصل از تقویت شدن دشمن هم حرام است. اسلام فی نفسه، مخالفتی با ثروت ندارد؛ آنچه که مخالفت اسلام را برمیانگیزاند، فدا شدن انسان برای ثروت است. در غیر این صورت، به نوعی میتوان گفت دفاع از مال، در حکم جهاد است و کشته شدن در این راه هم شهادت محسوب میگردد؛ جالب اینجاست که در قرآن کریم، در کمال صراحت، از ثروت به عنوان خیر نام برده شده است.