و اما مختصری از کتاب
به گزارش «رساگفت»: ایران کشوری است به وسعت سه برابر بزرگتر از فرانسه و 20 استان هم دارد و یک دلار آن برابر با 75 ریال است.
بین سالهای 1300 تا 1320 بود که رازی و پاستور شروع به فعالیت کردند. چند خیریه هم فعالیتشان را شروع کرده بودند. در دوره رضاخان، حمل و نقل، خیلی پرهزینه شد و آن هم بخاطر وجود دو رشته کوه بزرگ در ایران است.
زمان محمدرضا تقریبا شاهد فقدان کامل گروههای سازماندهی شده هستیم.
ماموران مالیاتی، ارزیابی فردی از درآمد داشتند و با حدس و گمان و مصالحه! دلبخواهی کارشان را انجام میدادند و مودیها هم ثروت را پنهان نموده و بازدهی مالی را تحریف میکردند.
مردم عادی برای التماس به ادارات دولتی میروند. تشریفات زاید اداری به همراه سیطره مقررات جزئی و خریدن خروج از این وضعیت با پول توسط مردم، باعث میشود که «رخ ندادن بحران در جامعه تعجب آور باشد».
در برنامه 1324 تا 1328 یعنی بین پنج سال، 600 تا 800 درصد افزایش قیمت داشتیم. راهها محدود بود و حمل و نقل هم محدود شد. صنایع تازه تاسیس رضاخان، یا قطعات یدکی نداشتند و یا مدیر نداشتند و یا موارد اولیه را پیدا نمی کردند.
علت اصلی مشکلات، عدم پذیرش فرهنگی عنوان شده است. مشاوران خارجی حتی نتوانستند توجه مدیریت عالی را به سمت مسائل، جلب کنند.
شاه در این اوضاع آشفته گفته بود که دست به اصلاح میزند؛ کارها را به رزم آرا سپرد. اما رزم آرا ترور شد.
سازمان برنامه و بودجه، جریان سازی نکرد و انتصابهای کلیدیاش با سیاسی کاری مواجه میشد.
کالسکه سه اسبه
اصطلاحی به اسم کالسکه سه اسبه وجود دارد که میگوید یکی از این اسبها بخش خصوصی است، یکی ارگانهای دولتی با پیشروی سریع و یکی هم برنامه توسعه.
سه گزینه وجود داشت: رها کردن وضع به همان منوال که بود؛ یعنی تصویب بودجه وزارتخانه ها؛ تشکیل شورای جدید بودجه؛ تشکیل کمیته جدید مشترک با سازمان برنامه که وزارت دارایی هم در آن باشد.
قانون برنامه سوم
در واقع برنامه مخارج دولت بود و نه توسعه. از محل 10 میلیارد درآمد نفتی نوشته شده بود و هیچ هدف مشخص کشوری را دنبال نمی کرد.
ارز خارجی
در مورد ارز خارجی، درآمد مصرف کننده بالا میرود و درخواست کالای وارداتی میکند و بعد از آن، کمبود ارز خارجی را داریم که با وام یا کمک خارجی جبران میشود.
از سال 32 تا 40 هیچ موقع ارز کافی از صادرات نفت به دست نیامد تا کسری پوشش داده شود. بانیان اوضاع، وام گرفتند اما میدانستند که چه رخ میدهد و تا ابد هم نمی توانستند که وام بگیرند. میتوان گفت نیاز کشور، بزرگتر از امکاناتش بود.
کشاورزی
اربابان غایب، در شهر بودند و روستا دست کدخدا بود. تا سال 41 شاید حتی ده درصد هم صاحبان زمینهای کشاورزی خودشان نبودند.
باید انقلابی رخ بدهد؛ البته در زمینههای آموزش کشاورزان، کود شیمیایی، محصولات دامی و منابع آبی.
اصلاحات ارضی و فروش زمین به کشاورزان را در این دوره شاهد هستیم. شاه شخصا اصلاحات ارضی را انجام داد تا به شهرت و محبوبیت برسد.
از نظر نویسندگان کتاب، ایران چشم انداز خوبی از نظر صنعتی دارد.
پتروشیمی
ایران گاز زیادی دارد که قبلا سوزانده میشد. اما الان فقط روسیه بازا گاز ایران است.
برنامهریزی توسعه انسانی
به معنی آموزش نیروهای بخش استراتژیک است که اتفاقا وابسته به دولت هم هستند.
در بخش دیگری از کتاب اشاره شده است که علت مرتبط نبودن عرضه و تقاضا، اشتباه در برآورد تقاضا و قابل اندازهگیری نبودن برخی از مهارتها و بی کششی عرضه و مشاغل خاص است.
سوادآموزی
تا سال 1327 حدود 95 درصد مردم، بی سواد بودند. اما بعد از آن، هر سه مقطع، رشد زیادی کردند.
کتاب اشاره میکند که مردم نباید برای کسب شغل وارد مدارس فنی شوند؛ چرا که باید مهارتها به صورت تجربی اخذ شود.
کشور با کمبود شدید معلم مواجه است به گونهای که از 137 هزار معلم مورد نیاز، 50 هزار معلم در حال فعالیت میباشند.
دانشگاه تهران یکی از شش دانشگاه کشور و دارای 12 دانشکده است؛ نکته جالب این است که دانشگاههای استانها شش برابر ضعیف تر از دانشگاه تهران هستند.
برنامهریزی
اندازه برنامه بستگی به اندازه افزایش درآمد ملی دارد. حتی مالیات بر مصرف الکل هم جزو درآمدها حساب شده است. در اقتصاد ایران، تجارت خارجی، بزرگتر از درآمد ملی است.
تصور نویسنده در قبل این بود که اگر پروژه الف هزار تومان بودجه بندی برایش شده است، یعنی همین هزار تومان هزینه را دارد. در صورتی که اگر پروژه 5 قسمتی باشد و هر قسمت بخواهد بسط یابد، بیش از هزار تومان هزینه خواهد داشت.
بی ثباتی به همراه فساد و الگوی به شدت فردیِ دولتی باعث میشود که سرمایه گذاری موثر خارجی انجام نشود.
سخن پایانی
اشارات آخر کتاب به این است که با اینکه انگلستان در قرن 18 و 19 میلادی فاسدترین کشور بود، اما بیش از یک قرن طول کشید تا اصلاح شود. البته این اصلاح از طریق اصلاح حقوق بود.
در بخش پایانی کتاب گفته شده است که طی 20 سال آینده، این موارد، خیلی تاثیرگذار خواهد بود:
اصلاحات ارضی، اصلاح درآمد و مخارج، بهبود کیفیت آموزش، افزایش ظرفیتهای مالی دولت در شهرهای بزرگ و کوچک، تغییر بنیان سیاسی از جمله غرور ملی و احساسات ملی گرایانه.
از نظر نویسنده، ایرانیان پیچیده و بخشنده و عاقل و بینالمللی هستند و بیش از انتظار جامعه بازدهی دارند.
در نهایت مجله اکونومیست گفته است که هر کسی اطلاعات تازه و به روزی از آنچه در ایران میگذرد دارد این به این معنی است که به شدت اطلاعات غلط به او دادهاند.
دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت با هدف گفتمان سازی «تعالی اجتماعی» در سایت «رساگفت» به معرفی کتابهایی در این زمینه می پردازد.