به گزارش «رساگفت»: پنجاه و سومین نشست «عصر اندیش» با موضوع نقد و بررسی کتاب “صدایی که شنیده نشد” نوشته عباس عبدی و محسن گودرزی، با حضور محمد صادق مراسلی، پژوهشگر دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت برگزار شد.
این کتاب درواقع نتیجهی مطالعات طرحی با موضوع “آینده نگری و نگرشهای اجتماعی – فرهنگی و توسعهی نامتوازن در ایران” بود که توسط آقایان علی اسدی و مجید تهرانیان در سال 1354 انجام شد و بخشی از یافتههای این طرح در سال 96 توسط دو روزنامهنگار به چاپ رسید. شاید بتوان این طرح را در زمره اولین افکارسنجیهای ملی در زمینهی توسعه فرهنگی جامعه ایران دانست.
شناخت نگرشهای فرهنگی – مذهبی جامعهی ایران قبل از انقلاب اسلامی و مقایسهی آن با شرایط فعلی میتواند چشمانداز واقعگرایانه ای برای جهتگیریهای فرهنگی کشور و اصلاح برخی کژرویهای احتمالی را در پی داشته باشد. فصل اول کتاب موضوعات مختلفی از جمله نقش رسانه ها در پشتیبانی توسعه ی ملی و پشتیبانی توسعهی فرهنگی، فرهنگ نوشتاری، سینما و تئاتر، سازمان رادیو، تلویزیون و سایر سیاست های مختلف فرهنگی را شامل میشود. در فصل دوم نیز این گرایشها و نگرشها از طریق پیمایش آماری و پرسشنامه مورد مطالعه دقیقتر قرار می گیرد.
ایده طرح آینده نگری رسانهای را مجید تهرانیان با رضا قطبی رئیس رادیو تلویزیون ملی ایران در میان نهاد و او حمایت از این طرح را پذیرفت. نکتهی مهم آن است که مطالعه آینده نگری در زمانی انجام شد که درآمدهای نفتی ایران بالا رفته بود و این توهم به وجود آمده بود که ایران در حال تبدیل به قدرتی جهانی است. رادیو و تلویزیون به سرعت در جهان و ایران در حال رشد بود، وجوه مختلف جامعه در معرض دگرگونی های بنیادین قرار گرفته بود و رسانههای جدید به دنیای اجتماعی انسان ایرانی راه یافته بودند. از سوی دیگر، سیاستهای اقتصادی و اجتماعی، جامعه روستایی و مبتنی بر اقتصاد کشاورزی را به جامعهای شهری و متکی بر درآمدهای نفتی و اقتصاد صنعتی سوق میداد. در آن روزگار کمتر کسی بود که تصوری از سرنگونی نظام سیاسی در سال 57 داشته باشد. ایران به جزیره ثبات تبدیل شده بود. رشد جمعیت شهری، تغییر زندگی روستائیان، شکلگیری طبقه متوسط شهری و رشد صنعتی همگی نشانههایی از خوشبینی به تحولات اجتماعی بود. در طرفی دیگر پدیدههایی در جامعه ایران در حال تکوین بود که سرنوشت دیگری را برای جامعه ایران رقم می زد.
پرسشی که وجود داشت این بود که جامعه تا چه میزان توان تحمل تغییراتی تا این حد وسیع را داشت و این تغییرات تا چه میزان با همراهی توده های مردم و نخبگان توأم بود؟ در سال های میانی دهه 50، جامعه دو وجه متعارض داشت. یکی چهره ظاهری که جامعه ای در حال رشد و باثبات بود. گویی اکثریت جامعه از شتاب و جهت تغییرات رضایت دارند و همه در تلاشند خود را به چنین جامعهای ارتقا دهند.
ایران دهه پنجاه دچار «اکنون زدگی» بود
پژوهش آینده نگری از نادر پژوهشهایی است که این تناقض را نمایش میدهد. رشد شتابان و نامتوازن، جامعه را از وضعیت سنتی خود که متکی بر اقتصاد کشاورزی بود، به سوی جامعهای با اقتصاد صنعتی تغییر میداد. تغییرات چنان زیاد بود که بخش وسیعی از مردم و نخبگان نمی توانستند با محیط تازه و ارزشهای پدیدار شده همدلی کنند. آنان از محیط مالوف خود کنده شده بودند و به آرزوهای تازهی رشد و رفاه اقتصادی، تحرک اجتماعی و زندگی در محیطی تازه فکر میکردند. تودهها آمادگی مواجهه با چنین وضعیتی را نداشتند. نه می توانستند به گذشته بازگردند و نه در اینده جایی امن برای خود میدیدند.
توصیف وضعیت آن زمان جامعه ایران به نظر تهرانیان، «اکنون زدگی» نام داشت. علی اسدی می گوید: «چگونه در بین تودهها و نخبگان، میل بازگشت به گذشته و به ویژه پناه بردن به مذهب در حال رشد است؟ مذهب از دید نخبگان و جوانان آن زمان، فضایی است که میتوان ارزشهای مادی زندگی مثل رفاه و آسایش را با ارزشهای معنوی پیوند زد.» در حقیقت تدارک چارچوب نظری لازم برای نقش رسانههای گروهی در مدیریت افکار عمومی، تعیین راهبردهای اصلی صدا و سیما بر اساس بنیانهای نظری حاکم بر نظام پهلوی و ایجاد یک موسسه پژوهشی به عنوان تحلیلگر مسائل حال و آینده توسعه اقتصادی و فرهنگی جامعه، از جملهی اهداف اصلی این پژوهش تعیین شده بود.
یکی از گامهای کلیدی هر پژوهش تعریف مبانی آن است. در این گزارش، “توسعه” به معنای بالا رفتن ظرفیت مادی و معنوی نظام ملی و رسیدن به سطوحی جدید از پیچیدگی نظام و نوآوری تعریف شده است. سپس ابعاد و عوامل سه گانه زاینده، بازدارنده و تعیین کننده در هر یک از ابعاد توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، روانی و ارتباطی تشریح شد. آنچه ابعاد گوناگون توسعه را به هم پیوند میداد، گذار جامعه از یک جامعه بسته سنتی است که در آن سوگیری های شناختی، عاطفی، رفتاری افراد نسبتاً همساز است، به جامعهای مدرن با ارزشهای جدید بود.
این مطالعه در سال 1354 در 23 شهر و 52 روستای کشور برگزار شد. جامعه مخاطبی که مورد نظرآزمایی قرار گرفتند، عبارت بود از گروه سرشناسان فرهنگی سیاسی (500 الی800 نفر)، گروه پیامگیران بر اساس نمونه گیری تصادفی از جامعه تماشگران رادیو و تلویزیون (6000 نفر)، گروهی کوچک از جوانان دانشگاهی و گروهی از اعضای سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران (3000 نفر). در پایان برخی آمارهای جالب توجه این پژوهش مورد تحلیل قرار می گیرد.
در سال 54، 77 درصد از کل خانواده ها در ایران حداقل یک دستگاه رادیو دارند. 41درصد از برنامههای آن کم و بیش رضایت داشته و 12درصد هم احساس رضایت نمیکردند. 34 درصد از خانوارهای جامعه مورد تحقیق تلویزیون داشته و 85 درصد از افرادی که تلویزیون دارند، به طور روزمره آن را تماشا می کنند. جالب آنکه این آمار در شرایط فعلی کشور چیزی حدود 30 درصد است. 27درصد از مردم در سال 1354 از سینما استفاده میکردند. سینما تفریح مردانه ای بود و به دلیل ابتذال در برخی فیلمهای نمایش داده شده، با مقاومتهای از سمت برخی اقشار مواجه بود. طبق گزارش، 9 درصد از مردم به طور دائمی کتاب می خواندند که از این میزان 42درصد کتاب داستانی، 32درصد کتاب مذهبی، 23درصد کتاب تاریخی، 17درصد کتاب اجتماعی و 13درصدکتاب های ادبی و شعر می خواندند. طبق خوداظهاری شرکتکنندگان در نظرسنجی، 83درصد همیشه نماز می خوانند. 79درصد همه ساله روزه می گرفتند و 34درصد از افراد منظم خمس می پرداختند. همچنین 54 درصد از شرکتکنندگان به انجام امر به معروف و نهی از منکر اهتمام می ورزیدند. طبق آمار، در سال 1354، بیش از 400 هزار رساله در تهران و قم چاپ شده و در شهر تهران نیز بیش از 490 هزار جلد مفاتیح الجنان منتشر شده است. نشر ۵۷۸ جلد کتاب مذهبی توسط ۴۸ ناشر مذهبی در سال ۵۴ که ۲۶ ناشر از آن در ده سال آخر در تهران فعالیت خود را آغاز کرده بودند، نشان از عمق گرایشات مذهبی مردم در دوران قبل از پیروزی انقلاب دارد.
در مجموع اگر بخواهیم شرایط فرهنگی – اجتماعی دههی 50 کشور را مرور کنیم، با ورود و گسترش رسانههایی نظیر رادیو، تلویزیون، سینما و تئاتر، شیب تغییرات فرهنگی و اجتماعی شدت گرفت. از سوی دیگر برخی از پژوهشگران و نخبگان نسبت به اثرات استفاده از این ابزارها و لزوم پیشبینی اثرات درازمدت محتواهایی که در این رسانهها در دسترس عموم قرار می گرفت، حساس شده بودند. موضوع زمانی جدیتری میشد که گرایشهای مذهبی که سالها ریشهی عمیقی در فرهنگ ایرانی – اسلامی داشت، با نگاه تردید به این ابزارها مینگریست و درصورت غفلت حکومت از تحلیل دقیق مواجههی مردم با این رسانهها، مدیریت افکار عمومی را با چالش جدی مواجه میساخت. کما اینکه مدت کوتاهی پس از این مطالعه، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و بسیاری از سیاستهای فرهنگی حکومت پهلوی برای همیشه به تاریخ پیوست.