به گزارش «رساگفت»: کتاب کامیابیها و ناکامیهای توسعه در ایران به مقایسه آماری دولتهای هاشمی، خاتمی و احمدینژاد در شاخصهایی میپردازد که به زعم نویسنده، رشد در آن شاخصها برابر با توسعه و عدم رشد به معنی عدم توسعه میباشد. این کتاب، نوشته «حسن واعظی» است که توسط انتشارات هرمس در 270 صفحه در قطع وزیری به چاپ رسید و از سایتهای ایران کتاب و گیسوم قابل تهیه میباشد.
در همان ابتدا نویسنده اذعان میکند که به دور از هرگونه نگاه سیاسی، صرفا به دنبال مقایسه آماری دولتهای مذکور میباشد و میتوان گفت قضاوت در مورد عملکرد دولتها را به خوانندگان کتاب میسپارد. مطالعه دهها فصلنامه و بیش از 50 سالنامه آماری رسمی توسط نویسنده میتواند گواه نگاه آماری ایشان باشد.
مثبت 30 میلیون نفر
از نگاه نویسنده کتاب، بین سالهای 1368 تا 1392 بیش از 30 میلیون نفر در کشور به جمع باسوادها اضافه شدند. البته ناگفته نماند که در دولتهای هاشمی و خاتمی، رشد واحدهای آموزشی و کلاسها را داشتیم و در دولت احمدینژاد، برعکس. همچنین سرانه آموزشی دانشآموزان در هر شش دولت، افزایشی بود. تعداد دانشجویان نیز افزایش داشت. ناگفته نماند که حدود 36 درصد دانشجویان در سال تحصیلی 1391-1390 دانشجویان دانشگاه آزاد بودند.
از نظر نویسنده کتاب، بیشترین رشد نقدینگی را دولت احمدینژاد داشت و بیشترین نرخ بیکاری در جمعیت بالای ده سال را دولت خاتمی. بالاترین نرخ سکه را دولت احمدنژاد و بالاترین نرخ تولید ناخالص داخلی را دولت هاشمی به خود اختصاص داد (بالای 16 درصد که تا امروز هم تکرار نشده است). البته بالاترین تورم را هم دولت هاشمی داشت (با عدد عجیب 49 درصد). بالاترین نرخ طلاق در دولت احمدی نژاد ثبت شد؛ افزایش 103 درصدی آمار طلاق که بیش از دوبرابر میباشد. ناگفته نماند که در دولت خاتمی هم آمار طلاق، نزدیک به دوبرابر شده بود. بالاترین رشد بدهی بانکی در دولت احمدینژاد رقم خورد و بدهی بخش غیردولتی به بانکها و موسسات اعتباری غیربانکی در دولت احمدینژاد، 54 برابر دولت هاشمی و 4 برابر دولت خاتمی گردید. با این حال، بالاترین صادرات غیرنفتی هم به دولت احمدینژاد تعلق دارد که بیش از 6 برابر دولت هاشمی و بیش از 4 برابر دولت خاتمی، افزایش داشت. بالاترین نرخ واردات به دولت خاتمی برمیگردد که 411 درصد افزایش پیدا کرد. بیشترین صادرات را هم دولت هاشمی داشت با بالای 1500 درصد افزایش. البته هزینه مصرف خانوار هم در دولت هاشمی، بیش از دولتهای خاتمی و احمدینژاد بود که بیش از 5 برابر شد. بالاترین تولید آب و برق را دولت احمدینژاد داشت و در گازرسانی هم پیشروتر بود.
اگرچه بیشترین کاهش فاصله دهکها را دولت احمدینژاد داشت اما به واسطه کاهش ارزش پول ملی، اثرات آن چندان محسوس نشد. به طور کلی بعد از ریاست جمهوری آقایان هاشمی، خاتمی و احمدینژاد امید به زندگی 12 سال افزایش یافت. البته نسبت به سال 1359، حدود 22 سال افزایش را به خود دید.
به گفته کتاب، کمیت و کیفیت سلامت در دولت احمدینژاد پایینتر از دولتهای هاشمی و خاتمی بود. هم تختهای بیمارستانی کاهش یافت و هم سهم بیمار در پرداختها بیشتر شد. نویسنده گریزی هم به سیاست خارجی دولتهای مذکور داشت؛ اینکه هاشمی به دنبال خوب شدن وجه جمهوری اسلامی در عرصه بینالملل تلاش کرد؛ هر چند غربیها سنگاندازیهای زیادی داشتند. خاتمی با اصلاحات سیاسی وارد فضای سیاسی شد ولی در پایان دولتش متوجه شد که غربیها به وعدههایشان وفادار نیستند و لذا هم انرژی هستهای تضعیف شده بود و هم جمهوری اسلامی را «محور شرارت» نامیدند. در نهایت، نویسنده مخالفت صریحی با سیاست خارجی دولت احمدینژاد داشت. اینکه سیاستهای وی هزینههای قابل توجهی را متوجه کشور کرد و وی به توان داخلی و خارجی، واقف نبود و باعث شد مسیری که جمهوری اسلامی در پیش گرفته بود، به نوعی کند شود و ائتلافهای سیاسی و بینالمللی علیه کشور صورت گیرد. بخشهای پایانی کتاب به پیوستهایی اختصاص دارد که توضیحات بیشتری در مورد جداول متنون میدهد.
جمعبندی
در پایان، نویسنده راهکارهایی را برای حرکت کشور به سمت توسعه و توسعهیافتگی ارائه میدهد؛ از جمله اینکه باید به الگوی ایرانی-اسلامی توجه نمود، به شیوه بیامان، با فساد مبارزه کرد، عدالت را در سراسر کشور برقرار نمود و همچنین رفاه عمومی را افزایش داشت. البته باید مردم هم زیر بار ظلم نروند و اکثرا مخالف ظلم و بیعدالتی باشند.