به گزارش «رساگفت»: پنجاه و چهارمین نشست «عصر اندیش» با موضوع پایداری کسب و کارهای اجتماعی با حضور علیرضا ثلاثی، کارشناس تجاری سازی فناوری جهاد دانشگاهی و فعال نوآوری اجتماعی برگزار شد.
این نشست به بررسی تجربیاتی در خصوص اشتغال، ایجاد و توسعه کسب و کارهای خرد و نوین و همچنین توانمندسازی همه جانبه گروههای آسیب پذیر و آمادگی آنها برای ورود به بازار کار اختصاص داشت.
به عنوان مقدمه، کسب و کارها را میتوان بر اساس اهداف اقتصادی – اجتماعی آنها به چهار گروه مطابق شکل زیر، تقسیم کرد. گروه اول خیریهها هستند که کسب و کارهای کاملاً با دغدغهی اجتماعی بوده و صرفاً محلی برای خرج کردن منابع خیر بدون لزوم داشتن مدل اقتصادی برای ادارهی هزینههای جاری، در نظر گرفته می شوند. گروه دوم، کسب و کارهایی با هدف اجتماعی هستند که ترکیبی از اهداف اجتماعی و خودگران بودن اقتصادی را دنبال می کنند. در این گروه از کسب و کارها درآمدهای حاصل از فعالیت، در مسیر اهداف اجتماعی و پایدارسازی مالی هزینه میشود.
گروه سوم، کسب و کارهایی با اهداف عمدتاً هستند که حل یک معضل اجتماعی را مسیری برای کسب سود اقتصادی قرار داده اند. نتیجهی توسعهی فعالیت این گروه، کسب درآمد و بیشتر و البته رفع یک مشکل از جامعه است. به طور مثال، اشتغالزایی برای کودکان کار، درآمدزایی از طریق بازیافت زبالههای شهری و موارد از این قبیل را میتوان در این دسته جای داد. در نهایت، گروه چهارم از کسب و کارها را میتوان کسب و کارهایی صرفاً با اهداف اقتصادی در نظر گرفت. اگرچه در سالیان اخیر، با توسعهی مفهوم مسئولیت اجتماعی، این گروه از کسب و کارها نیز بخشی از درآمد حاصل از فعالیت اقتصادی خود را صرف امور عام المنفعه و اجتماعی می کنند که در ارتقاء برند آنها در اذهان عمومی و کسب سود بیشتر نیز موثر است.
با این مقدمه، یکی از اصلیترین روشهای فقرزدایی از جامعه، توسعه کسب و کارهای اجتماعی به ویژه کسب و کارهای گروه 2 و گروه 3 می باشد. در این کسب و کارها، از یک سو پایداری مالی منجر به ایجاد شغل برای گروههای ضعیف شده و از سوی دیگر با توانمندسازی این قشر از جامعه، بسیاری از آسیبهای اجتماعی که فقر مالی و فقر فرهنگی در این گروه از جامعه ایجاد می کند، مرتفع خواهد شد.
یکی از طرحهای مهم اشتغالزایی خرد که در چند سال اخیر با این نگاه در کشور اجرا شد، طرح ملی توسعه مشاغل خانگی است که با راهبری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و با همکاری جهاد دانشگاهی پیاده سازی شد. در ادامه، تجربیاتی از مدل اجرایی طرح ارائه خواهد شد.
به طور کلی مدل اجرایی طرح در گام اول، شناسایی جامعه هدف که عمدتاً از اقشار ضعیف، خانوادهی زندانیان و به طور کلی تمام افراد متقاضی طرح، در روستاها، مناطق کمتر برخوردار و حاشیهی شهرها بود. بنابراین در این مسیر، شناخت کافی از بافت اقتصادی – اجتماعی جامعه هدف و انتخاب نقاط براساس همراهی مردم و مخاطبین بود چرا که در بسیاری از نقاط شناسایی شده، دغدغهی اول مردم مسائلی جز اشتغال و توانمندسازی بود و طبیعتاً استقبالی از ایجاد بستر گفتگوی اولیه صورت نمیپذیرفت.
پس از شناسایی نقاط مستعد، نوبت به برگزاری جلسات گفتگو مستقیم و آشنایی نزدیک با زندگی آنها بود. موضوعی که همچنان پس از چند سال از اتمام پروژه، منجر به حفظ ارتباط افراد با تسهیلگران جهاد دانشگاهی شده است. چراکه ورود به بحث توانمندسازی، مساوی با ورود به جزئی ترین مسائل شخصی و معضلات اجتماعی قشر هدف بوده و بدون در نظر گرفتن آنها، عملاً توانمندسازی بی معناست.
یکی از اصولی که در این طرح تلاش شد بر آن تمرکز شود، تاکید بر الزامات و تعهدات ذاتی راه اندازی کسب و کار است. زیرا به صورت فرهنگی بسیاری از افرادی که اولین بار این فضا را تجربه می کردند، با اقتضائات فعالیت اقتصادی که تعهداتی نظیر نظم، پاسخگویی، تلاش و نوآوری و موارد نظیر آن را به همراه دارد، هیچگونه آشنایی نداشتند. به این موارد، مهارتهای نرم مقدماتی نظیر مهارت کارگروهی، مذاکره، مدیریت تعارض و امثالهم را نیز اضافه کنید. این تغییر در نگرشها و سبک زندگی افراد، اصلی ترین گام در توانمندسازی آنها به شمار می رود. از همین جهت، یکی از نقاط تمایز این طرح، استفاده از متخصصین حوزه جامعهشناسی و روانشناسی برای ورود به جامعه هدف بود.
پس از این گام، نوبت به شناسایی کسب و کارهای متناسب با جامعه هدف میرسید. پس تمرکز بر کسب و کارهای نوین و بازارهای جدید مورد توجه ویژه قرار گرفت تا از پایداری کسب و کارها اطمینان حاصل شود. یکی دیگر از اجزاء مدل به کار گرفته شده که به اختصار مدل ایسار نام گرفت، راهبری زنجیره ارزش محصولات توسط پیشرانهای کسب و کار بود. این پیشرانها غالباً شرکتها یا فعالین اقتصادی بودند که زنجیره ارزش کسب و کارهای هدف فعال بوده و ریسکها ناشی از فروش محصولات، تامین مواد اولیه و یا مسائل فنی را تا حد زیادی کاهش می دادند. همچنین، از ظرفیت صندوقهای قرضالحسنه محلی و صندوق قرضالحسنه دانشجویان جهاد دانشگاهی برای تامین مالی خرد این کسب و کارها بهره گرفته شد اما نقطهی تمایز در این بود که تامین مالی و اعطای وام، گام انتهایی زنجیرهی توانمندسازی بود و نه گام ابتدایی آن. این موضوع تا حد زیادی توانست ضمن مدیریت منابع محدود در دسترس، منجر به هدایت دقیق منابع به افراد توانمند و کارجویان واقعی شده و از انحراف اعطای وام در حوزههای غیر مولد، جلوگیری نماید.
تجربهی اجرای این طرح نشان داد توانمندسازی اجتماعی اقشار ضعیف و فراگیری مهارتهای نرم نظیر کارگروهی، مذاکره و امثالهم در کنار پذیرش واقعیتهایی از فعالیت اقتصادی، نقش مهمی در ایجاد کسب و کارهای اجتماعی پایدار خواهد داشت.
اطلاعات تکمیلی طرح شامل استانهای پایلوت و گزارشهای مربوطه در تارنمای www.inhb.ir در معرض دید عموم پژوهشگران است.
دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت با هدف ترویج فرهنگ و گفتمانسازی در جهت توسعه فرهنگ کارآفرینی اجتماعی، میزبان برگزاری این نشست بود، بنابراین پیشنهادات شما پژوهشگران در بهبود این مسیر راهگشا خواهد بود.