به گزارش «رساگفت»: هفتمین جلسه از سلسله جلسات عصراندیش، با موضوع نقد و بررسی کتابِ «نفحات نفت» برگزار شد.
هفتمین جلسه از سلسله جلسات عصراندیش روز شنبه 8 مردادماه با حضور ساسان شعبانی، فارغالتحصیل رشته فلسفه تعلیم و تربیت، در دفتر مرکزی دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت برگزار شد. در این جلسه، ساسان شعبانی به ارائه و شرح خلاصهای از محتوای کتابِ «نفحات نفت»، تالیف رضا امیرخانی پرداخت.
شعبانی در ابتدا کتاب نفحات نفت را طبق تعریف خود کتاب، جستاری در فرهنگ نفتی و مدیریت دولتی خواند و در مورد شخصیت امیرخانی افزود: وی متولد سال 1352 و فارغالتحصیل دانشگاه صنعتی شریف است. جایزههای متعدد ادبی همچون جلال آل احمد و … را برای کتابهای خود در حوزه رمان و ادبیات برنده شده است؛ مدتی در کشور آمریکا زیسته و مولف رمانهای معروفی همچون منِ او، از به، ارمیا و … میباشد.
شعبانی اظهار داشت: کتاب دربردارنده انتقاد به دولتهای نفتی است و میگوید نفت برخلاف تصور عموم، ایجادکننده رفاه و توسعه نیست؛ بلکه تا حدود زیادی مانع توسعه هم هست!
شعبانی افزود: «مسئولان سه لتی» طعنه سنگین امیرخانی به مدیران دولتی است که در جای جای کتاب دیده میشود. مدیرانی که کارایی ندارند هیچ؛ هزینه و بار اضافی بر کشو نیز محسوب میشوند! بهگونهای که امیرخانی معتقد است برداشتن مدیران دولتی برای دولتها به مراتب هزینه کمتری دارد نسبت به حفظ آنها در سمتهایشان و تداوم ناکارآمدیها و هزینهتراشیهای ایشان.
شعبانی گفت: امیرخانی در اثبات ناکارآمدی مدل دولتهای نفتی، مثالهای متعددی میآورد؛ از جمله مثال خودروی 504 و 404 فرانسه در دهه 70 میلادی که به مشکل مصرف سوخت زیاد دچار بودند و به همین دلیل با استقبال کمی در بین خریداران مواجه شدند. به گفته امیرخانی، شرکت پژو نسبت به بسیج توان علمی متخصصان دانشگاههای فرانسه برای کاهش مصرف 405 اقدام میکند و با راهاندازی چندین پروژه مطالعاتی و فنی، بالاخره موفق به کاهش مصرف خودروی 405 میشود. بهگونهای که این خودرو حتی یک بار، خودروی سال کلاس b اروپا میشود! حالا تصور کنیم اینچنین مشکلی برای یکی از محصولات ایران خودرو بوجود بیاید. آیا ایران خودرو به سراغ دانشگاهها میرود؟ مسلما خیر. بلکه سراغ مدیر بالا دستی میرود و تهدید به بحران اقتصادی میکند که با تعطیلی و زیاندهی ایران خودرو، تولید ملی آسیب میبیند و چه تعداد افراد بیکار میشوند و … . درنتیجه مدیر دولتی، شیر نفت را کمی بیشتر به سمت ایران خودرو باز میکند و زیان شرکت، جبران میشود. اینگونه است که ما امروز به برکت مدیران نفتی، همچنان خودروی برند دهه 70 میلادی را تولید میکنیم.
شعبانی افزود: کتاب، همچنین در زمینه ناکارآمدی قانون در کشور ما و پویا نبودن و به روز نشدن قوانین، به مثال دیگری از کشور آمریکا اشاره میکند. امیرخانی میگوید در زمان اقامت من در آمریکا در یکی از شهرها یک چهارراه بود که همه خودروها سر آن چهارراه جریمه میشدند. بعد از مدتی این مساله برای پلیس آمریکا ایجاد سوال کرد که چرا این چهارراه چنین ویژگیای دارد؟ با اندکی بررسی، به نقص شهرسازی در محدوده آن چهارراه پی بردند و با رفع نقص و مثلا افزودن یک ضلع یا وسعت بخشیدن به لاینهای تردد، مشکل ازدحام و تداخل حرکت خودروها حل شد و تقریبا دیگر کسی در آن چهارراه جریمه نمیشد. حال فرض کنید همین مشکل در ایران وجود داشته باشد. پلیس و شهرداری چه نگاهی به آن خواهند داشت؟ منبع درآمد!
وی افزود: کتاب نتیجه میگیرد که قانون، وحی منزل نیست؛ قانون، وسیلهای برای سهولت زندگی بشر و نوشته دست بشر است؛ آنهم برای سهولت و نه دشواری! پس هرجا قانون، خود، عامل دشواری شد، باید در اسرع وقت، بازبینی و اصلاح شود. اما در کشور ما پس از وضع قوانین دیگر، هیچ زمانی برای بازبینی و تغییر و اصلاح آنها نمیتوان متصور شد!
شعبانی گفت: کتاب، همچنین تابلوی سرعت بزرگراهها را مثال میزند که در بسیاری از نقاط جهان، دیجیتال شده است تا برای شرایط جوی متفاوت، مثل بارندگی و برف و طوفان و مه و … بتوان سرعت مجاز حرکت در بزرگراه را تغییر داد و سرعت مناسب شرایط جوی را درج کرد. ولی در کشور ما مدل، ثابت است و در همه شرایط جوی، سرعت مجاز یکسانی به رانندگان اعلام میشود که قطعا میتواند خطرناک باشد.
شعبانی افزود: یکی از مشکلات ناشی از توسعه نفتی مورد اشاره در کتاب، ضعف قانون کار در کشور ما است که سبب دشواری کار برای کارآفرینان و تولیدکنندگان میشود که نتیجه آن هم به طور مشخص، وابستگی کشور به تولیدات خارجی و واردات و افزایش بیکاری و … است. مالیاتهای غیرمنطقی بر تولید، قانون کار غیرعادلانه، الزام کارآفرین به افزایش دستمزدها در شرایط عدم رشد تولید و … . برای مثال، در همین مورد آخر، یعنی افزایش حقوق در شرایط عدم رشد تولید، کارآفرین مجبور است هزینه را کاهش دهد؛ چون سودش بیشتر نشده، اما باید حقوق را افزایش دهد. لذا قراردادها را سه ماهه میبندد، نیروی کار را اخراج میکند و نهایتا به ضرر هردوی آنها یعنی کارفرما و کارگر تمام میشود.
وی اظهار داشت: کتاب بر این باور است که قوانین دست و پا گیر در کشور ما بجای بهتر شدن شرایط زندگی، آن را سختتر کرده است.
شعبانی گفت: کتاب، مثالهایی از سیاستگذاریهای غلط رایج در کشور میزند که همه، نتیجه نگاه نفتی و مدیران دولتی است؛ مانند: تعطیلی بینالتعطیلین، چیزی که به تولیدکنندگان، ضرر هنگفتی وارد میکند. زیرا تعطیلی بانک یعنی تعطیلی بازار و تعطیلی بازار یعنی تعطیلی صنعتی که برای تولید باید بخشی از مواد اولیه خود را از بازار تهیه کند و تعطیلی تولید یعنی بلااستفاده بودن تاسیسات صنعتی که صنعتگر با هزینه زیاد، فراهم کرده است تا با راهاندازی تولیدش، سود کند و به جامعه، سود برساند و دولت نفتی با این تعطیلیهای بیدلیل و غیرقابل پیشبینی، سرمایه او را معطل میکند. در حالی که مدیر نفتی و کارمند نفتی، در چنین شرایطی ضرر نمیکند؛ بلکه سود هم میکند! ولی کارآفرین، ضرر میکند. پس بجای کار تولیدی، به کار خدماتی میاندیشد و مثلا بجای سوله و کارگاه تولیدی، تالار عروسی باز میکند و … . به نسبت تولید، تقریبا هیچ دردسری هم نخواهد داشت! شعبانی اظهار داشت: کتاب معتقد است این که در کشور، اصطلاحی مطرح شد که از کجا آوردهای، باعث فرار بسیاری از سرمایهدارها و کارآفرینها شد. چون میاندیشد: «میروم به جایی که نپرسند از کجا آوردهای.» شعبانی در پایان گفت : به نظر امیرخانی، دولت، زمانی پاسخگو است که مواجببگیر مردم باشد. دولت غیرنفتی، از مالیات ارتزاق میکند؛ پس تولید، برایش اهمیت دارد. اما دولت غیرنفتی، تولید برایش هیچ اهمیتی ندارد. پس تعطیل شدن واحدهای تولیدی برای دولت، هیچ عواقبی نخواهد داشت. امیر صفری از حاضران جلسه گفت: آبشخورهای فکری متعدد در کتاب امیرخانی دیده میشود. یکپارچگی فکری ندارد. نمیشود فهمید از کجا آمده و به کجا میرویم؛ اما اگر بخواهیم آن را آکادمیک نقد کنیم، میتوان گفت حرفهای 25 سال پیش حوزه توسعه را مطرح میکند و از هر پدیدهای آثارش را گرفته و آثارش را نقد میکند، نه خود پدیده را. همچنین محمد رضایی گفت: عوام مردم میگویند نفت، ثروت است و عامل توسعه است؛ اما این کتاب، خلاف آن را به مردم میگوید. یک دینامیک را به مردم آموزش میدهد که این نفت، سبب توسعه ما نیست؛ ضد توسعه است. مخاطب کتاب، پژوهشگر نیست و قشر عامی است و بنابراین برای او مساله دینامیکِ توسعهزا نبودن نفت، مسالهای تازه و موثر است.علیرضا نفیسی گفت: کتاب، معمای فراوانی به بررسی چگونگی رشد توسعه نفت اقتصاد نفتی نروژ و اندونزی، بدون ابتلا به بیماریهای رایج اقتصادهای نفتی میپردازد و در زمینه چالشهای مطرح شده در کتاب نفحات نفت، ارزش مطالعه شدن را دارد.
رضایی: پرتر میگوید اینکه اقتصاد صنعتی رشد کند و رو به تعالی باشد، عنصر موثر آن، رقابت است که انگیزه ماندن در بازی را مطرح میکند. فعالان اقتصادی برای اینکه خورده نشوند و سهم خود را از بازار، بیشتر کنند، میروند به سمت بهبود مستمر و پویایی و این در فضای رقابتی بوجود میآید. باید ببینیم ما در فرهنگ اسلامی خود، چه جایگزینی برای این عنصر رقابت داریم؟ وقتی درآمد نفتی داری، دغدغه بقا نداری! ما باید به یک نقطهای برسیم که باید هر روز تلاش بیشتری بکنیم. بنیانگذار بهیار صنعت میگفت: «پدرم مرحوم نجاتبخش، در صنعت پزشکی، اسم و رسم دارد. پس با خود گفتم برای نام پدرم هم شده، هرچه تولید کنم، با بهترین کیفیت تولید میکنم!» پس انگیزه او رقابت نیست؛ بالاتر از رقابت است. اینکه ما باید در هر عملی، احسن اعمال را انجام بدهیم.
نفیسی: دکتر فرهادی در کتاب خود میگوید اقتصاد بادآورده و بیماری هلندی و … یک بیان از یک مفهوم است و مفهوم دقیق آن در ایران، مفتخوری است. نفتی که آمده است و یارانه شده است، دلیل این مفتخوری است. از وقتی یارانه آمده، کسی در روستاها کار نمیکند. پول بادآورده، الزاما در اثر بیماری هلندی نیست؛ بعضا توسط تورم ایجاد میشود. معمای فراوانی مثالی از اسپانیای دوران استعمار میزند که دولت، پول و طلا از مستعمرات میآورده و دچار تورم شدید میشود و … .
در پایان، رضا ایمانی، مدیر جلسه، ضمن تشکر از ساسان شعبانی بابت ارائه کتاب نفحات نفت و همچنین تشکر از حاضران جلسه بابت مشارکت در گفتگوها اعلام کرد شنبه هفته آینده، جلسه عصراندیش، به دلیل تقارن با شب تاسوعای حسینی، برگزار نمیگردد و هشتمین جلسه عصر اندیش، در روز شنبه 22 مردادماه در دفتر مرکزی دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت برگزار خواهد شد.
گفتنی است شرکت در جلسات عصراندیش با موضوع نقد کتاب در زمینه توسعه و تعالی اجتماعی، برای عموم علاقهمندان آزد است.