به گزارش «رساگفت»، روستای محمدآباد از منطقه بَلوَرد شهرستان سیرجان در استان کرمان واقع است. روستایی که روح همیاری اجتماعی در آن مشهود است. خانم جهانشاهی از راهبران کانونهای همیاری اجتماعیِ این روستا میباشد که «رساگفت» گفتوگویی را با ایشان در رابطه با فعالیتهایشان انجام داد. متن این گفتوگو به شرح ذیل است.
رساگفت: در مورد منطقهای که در آن فعالیت دارید کمی توضیح دهید.
روستای محمدآباد از منطقه بَلوَرد سیرجان در کرمان است که 7 هزار نفر جمعیت دارد. در این روستا 19 کانون همیاری اجتماعی ایجاد کردیم که 3100 نفر در آنها عضویت دارند. همچنین با اعضایمان توانستیم هستههای کارآفرینی اجتماعی ایجاد کنیم. یکی از ویژگیهای منطقه ما این است که توانستیم برای همه سنین (از کودکان تا بزرگسالان) شغل ایجاد کنیم.
رساگفت: از اهالی شنیدهایم که شما گهگاه در سیاهچادر زندگی میکنید. چرا چنین تصیمیگرفتید؟
چون خودم عشایرزاده و افشار هستم، عشق و علاقهام با عشایربودن است. به این دلیل چادر را برپا کردیم که مشکلات زندگی عشایر را درک کنیم و بتوانیم مشکلاتشان را حل کنیم. در این چادرها نانمان را پخت میکنیم، گاوداری و پرورش الاغ هم در اینجا داریم و به راحتی زندگی روزمره خود را سپری میکنیم.
رساگفت: در بَلوَرد کارهای زیادی انجام شده است که شهری بدون بیکار شناخته شده و اکثراَ هم نتیجه زحمتهای شما بوده است. انگیزه شما برای این تلاشها چه بود؟
من و همسرم، با هم کار کردیم و الان راهبر اجتماعی هستیم. زمانی که به نهاد مردمی رسالت آمدم و شور و علاقه کارکنان را دیدم که برای حل مشکلات مردم تلاش میکنند و دگرگونیهایی در زندگی آنها ایجاد کردند، متوجه شدم که میتوانم مشکلی از مشکلات مردم را حل کنم. با شناختی که ارگانهای دولتی از من و همسرم دارند، توانستیم کانونهای همیاری اجتماعی و هستههای کارآفرینی اجتماعی را خیلی راحت پوشش دهیم، با آنها درد و دل کنیم و مشکلاتشان را حل کنیم.
رساگفت: راهکارهای شما برای حل مشکلات روستا چه بود؟
هر سال که با همسرم از محمدآباد به بَلوَرد برای کارهای روزمره میآمدیم، کارگرانی را که در سرما و گرما مینشستند، میدیدیم. این موضوع باعث ناراحتی من شد. با اینکه حقوق همسرم، حقوقی کارمندی است و به نوعی مشکل هم داشتیم، با خود گفتم پس اینها چه مشکلاتی دارند؟! با آنها صحبت کردیم و به نوعی گفتمانسازی کردیم و توجیه شدند. به طور مثال علی آقا بنّا را میشناختم که بنّایی بلد است و دیگری را میشناختم که چه کارهایی میتواند ایجاد کند. آن کارها را ایجاد کردند و معیشتشان خیلی راحتتر شده است و هیچ دغدغهای را ندارند. به افراد خیلی مُسِنّی که نمیتوانستند کار راه بیندازند، طرح پیشنهاد پنل خورشیدی را دادیم و پنلهای اینها را نصب کردیم و خدا را شکر، روستای محمدآباد به عنوان روستای پاک در کشور شناخته شد.
رساگفت: در مورد استفاده از پنلهای خورشیدی که الان در بلورد 33 مورد وجود دارد، بیشتر توضیح بفرمایید.
یکی از راهکارهای ما این بود که برای نقطه به نقطه روستایمان حامی پیدا کردیم؛ حامیانی که واقعا مشکلات خُرد مردم را به راحتی حل میکردند. این پنلهای خورشیدی هم، بیشتر، حمایت از کسانی بوده که تحت پوشش سازمان حمایتی مثل کمیته امداد، بهزیستی و دیگر سازمانهای حمایتی بودند. ما قرارداد بیست ساله با اداره برق منعقد کردیم. اقساطشان به حسابشان میآید و یک مبلغ جزئی بابت اقساطشان کم میشود. بقیه هم بابت هزینه معیشتشان است. طرز نگهداری پنلها هم خیلی سخت نیست؛ هفتهای یک بار روی آنها آب ریخته میشود و با تِیِ پنبهای، شست و شو داده میشوند. بیمه ده ساله هم دارند. شکر خدا درآمد خوبی دارند و راضی هستند.
رساگفت: ماجرای محمدصادق (نوجوان بلوردی که تولیدات خودش در روستا را در شهر به فروش میرساند) را برایمان تعریف کنید. چطور با محمدصادق که نوجوانی فعال در زمینه گل و گیاه است آشنا شدید و چگونه توانستید مشکلش را حل کنید؟ اینکه بتواند کارش را به جایی برساند که تولیداتش را از یک روستای کوچک در شهر به فروش میرساند را برایمان تعریف نمایید.
من با مادر محمدصادق دوست صمیمی هستم. یک روز، خود محمدصادق به من گفت که خاله، شنیدهام در اشتغالزایی کار میکنید و از مردم حمایت میکنید. گفتم بله خاله جان، مگر چه شده؟ با سماجت خیلی شدیدی گفت چرا مشکل من را حل نمیکنید؟ گفتم هر مشکلی باشد حل میکنم. گفت: حمایتم کنید. گفتم خب، تو که هنوز بچهای، البته مادرش را حمایت کردیم و کارش را انجام داد؛ اما محمدصادق دوست داشت خودش هم کار کند. او با دو سه گلدان اولیه و گلخانه سنتی به مرحلهای رسیده است که گرچه سنتی و مکانیزه نیست، ولی با همین امکانات و سنتی بودن، آموزش میدهد و مربی شده و درآمدزایی میکند و به بچهها آموزش میدهد و الان سیرجان، بیشترین گُل را از بَلوَرد وارد میکند. جالب اینجاست که محمدصادق، دغدغه و مشکلی ندارد که به تحصیلش آسیبی برسد. تجربه دارد و بدون اینکه دیپلم گرفته باشد به بچههای ما آموزش میدهد. خیلی از بچهها میخواهند به سیرجان بیایند و آموزش بدهند. به محمدصادق هر چقدر میگویم که به سیرجان بیاید، میگوید نه خاله جان، باید آنها بیایند و اینجا را ببینند و با حسِ اینجا آشنا شوند که بفهمند چطور میشود درآمدزایی و کار کرد.
رساگفت: موضوع دیگر در سیرجان، میزان بالای همیاری در رسالت اجتماعی حاج قاسم شهید است. چطور اینقدر سریع این همیاری انجام میشود؟
ما یک گروه واتساپ داریم که خیلی راحت، اطلاعرسانیهایمان را انجام میدهیم. الان که قطع شده است، به صورت شبانهروزی کار میکنیم و اصلا گوشیهایمان خاموشی ندارد؛ مگر اینکه جایی باشیم که آنتن نداشته باشد یا مردم نمیتوانند از طریق فضای مجازی، ارتباط داشته باشند. با شورا و دهیاریهایشان هماهنگ کردیم و یا با شناختی که خودمان نسبت به منطقه داشتیم، شب یا روز رفتیم و توجیهشان کردیم. به همین شکل در طرحهای مختلف، مشارکت میکردیم. در مورد طرح پتوشویی اربعین، هر کسی در هر اندازهای که در وسع و توانش بود مشارکت میکرد؛ حتی محصولات دامش را در این راه هزینه میکرد.
رساگفت: خاطرهای از مشارکت مردم در این طرحها دارید؟
یک روز آقای محمدی (یکی از هستههای کارآفرینی اجتماعی) تماس گرفت و با زبان عامیانه گفت: کجا هستید؟ گفتم چطور؟ گفت: از آن هفته که برای ما کارآفرینی ایجاد کردید، من پولی ندارم بدهم؛ بلکه محصولات دامم را میخواهم در بحث پتوشویی بدهم. گفتم چه هست؟ گفت: اگر خودتان بیایید و ببینید خیلی بهتر است. ما هم رفتیم و دیدیدم همسرش یک کیلو کشک گذاشته است. واقعا حس و نگاهشان به امام حسین و ائمه اطهار علیهالسلام و حاج قاسم شهید طوری بود که خدا را شاکر هستم که با یکدیگر همدلی و همیاری داشتیم و داریم.
رساگفت: از حال و هوای اربعین امسال سیرجان برایمان بگویید.
در شهرستان سیرجان، دو امامزاده از نوادگان امام موسیبنجعفر علیهمالسلام هستند که هر ساله روز اربعین، مردم سیرجان در مسیر از امامزاده احمد تا امامزاده علی علیهمالسلام میروند. حدود یک ماه قبل از اربعین، تعدادی از راهبران اجتماعی و راهبران کانونهای همیاری اجتماعی درخواست داشتند که در این مسیر، نهاد مردمی رسالت هم یک موکب داشته باشد و بتواند به زائرین، خدمترسانی کند و کار فرهنگی انجام دهد. برآوردها گفت که حدود صد هزار نفر در این راهپیمایی شرکت کردند. موکب، واقعاً عالی شد. کارهای فرهنگیِ خوبی انجام شد و بستههای فرهنگی، تهیه و توزیع گردید و مردم با نهاد مردمی رسالت و حاج قاسم شهید، بیشتر آشنا شدند و پذیراییهای خیلی خوبی هم صورت پذیرفت. بعد از آن، نماز جماعت داشتیم.
رساگفت: به عنوان آخرین سوال، به نظر شما، نتیجه برپایی موکب در مسیر پیادهروی اربعین چه بود؟
شکر خدا با همیاری اکثر کانونهای اجتماعیمان، دست به دست هم دادیم و یک موکب و یک راهپیمایی خیلی خوب و پذیرایی و کارهای زیبایی انجام دادیم که ان شاءالله مورد قبول امام حسین که ارباب ما هم هستند واقع شود. در این حرکت، مردم بیشتری ما را شناختند و راحت به ما پیشنهاد میدهند که به ما هم یاد بدهید که ما هم راهبر شویم و بتوانیم به مردممان کمک کنیم.