بعد از جنگ
به گزارش «رساگفت»: اتفاقی که بعد از جنگ رخ داد، مبحث خصوصی سازی و عملیاتی شدن آن و همچنین نشان دادن انعطافهای مذهبی و سنتی و ایجاد جامعه بازتر بود. پذیرش رهبری آیت الله خامنهای نیز بعد از جنگ، جزو اموری بود که به مراتب سختتر از پذیرش امام بود؛ چرا که دهه سی و چهل شمسی باعث شده بود امام به خوبی شناخته شود.
مسائل نظام اجتماعی ایران بعد از سال 1367
در تحقیقی که به روش مصاحبه گرفتن از بالای 300 نفر به دست آمد نشان داده شد که سال 71 نسبت به 65، احترام به چادریها و روحانیت و مذهبیها کمتر شده است. سال 68، یک درصد جمعیت کشور، بیش از 21 درصد ثروت کشور را در دست داشتند. این در حالی بود که 40 درصد مردم، مالک تنها حدود 3 درصد داراییهای کشور بودند! افزایش تورم هم اتفاق دیگری است که بعد از سال 70 رخ داد. در سال 65، حدود نود درصد پاسخ دهندهها معتقد بودند که بین ایرانیان، انسجام وجود دارد. این آمار در سال 71 به حدود 24 درصد رسید.
محرومیت نسبی
به این معنی است که شما نمیگویید که «من به نان شب محتاجم». بلکه میگویید «چرا فلانی داشته باشد و من نداشته باشم؟!».
نابرابری و ثروت
نابرابری منجر به باارزش شدن ثروت میشود. چون طبقه مرفه، به نمایش ثروت رو میآورد؛ نیازآفرینی صورت میگیرد؛ و این دو عامل به همراه کاهش درآمدها منجر به باارزش شدن ثروت گردیده است.
پیامدهای باارزش شدن ثروت
این پیامدها باعث ایجاد حقوق اجتماعی میشود (مثلا کسی که ماشین مدل بالا دارد برای ماشینهای مدل پایین بوق میزند که سریعتر کنار بروند)؛ مسابقه چاپلوسی برای نزدیک شدن به ثروتمندان ایجاد میشود؛ مردم، خود واقعی شان نخواهند بود و خود را ثروتمند نشان خواهند داد.
سکوت مارپیچ
مثلا یک ثروتمند، در مغازه شما از نظام و انقلاب بد بگوید و شما بدلیل ترس از اینکه شاید این مشتری را از دست بدهید چیزی نگویید (این همان سکوت مارپیچ است).
ضرب المثل
یک ضرب المثل آفریقایی میگوید سفیدپوستان، چشمان درشتی دارند اما چیزی نمی بینند (اشاره به اینکه لزوما اگر از بیرون به یک جامعه نگاه کنیم و چیزهایی را ببینیم که برای مردم آنجا عادی است، به این معنی نیست که درست میبینیم، بلکه ممکن است اصلا درست، متوجه موضوع نشده باشیم).
انواع سلطه
سلطهها به سازمانی، سنتی و نفوذ شخصیتی تقسیم میشوند. در سازمانی افراد میپذیرند که سازمان برای بقا باید قواعدی داشته باشد. در سنتی تسلط مافوق را میپذیرند. سلطه نفوذ شخصیتی هم همان بحث کاریزما است؛ این مورد در کشورهای جهان سوم بیشتر است.
نویسنده کتاب معتقد است که حکومتهای استبدادی ناپایدارترند و حکومت هایی که انتقادپذیر هستند، بیشتر، پایدار میمانند.
جزایر وزارت!
کتاب اشاره میکند که بعد از جنگ، وزارتخانهها جزیرهای کار کردند و حتی در بعضی از موارد، تضاد منافع داشتند و رقابت، شکل میگرفت.
تبلیغات، ضربه بزرگی به روحیه انقلابی میزند. این تبلیغات، نیازآفرینی میکنند و روح مصرف گرایی را حاکمتر خواهند کرد.
وقتی نتوان براحتی به اهداف رسید، خلاف کردن، پرخاشگری، پارتی بازی کردن، ارتشا، سرخوردگی و سایر موارد، بروز خواهد کرد. وابستگی نباید به قومیت باشد؛ بلکه باید به ایرانی بودن باشد. همانطور که مونیخیها و هامبورگیها زبان همدیگر را متوجه نمی شوند اما خود را آلمانی میدانند.
انتقال ارزش از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچک و روستاها صورت میگیرد. البته مستلزم صرف زمان است. مثلا ممکن است انتقال ارزش از تهران به روستاهای دیگر استانها حدود چهار سال زمان ببرد (ولو این ارزش، ضدارزشی به اسم بدحجابی باشد).
مسائل پیچیده
از اصلیترین مسائل فعلی کشور، پیچیده بودن مسائل است؛ لذا نیاز به قدرت تفکر بالای مسئولین دارد. حتی شاید بتوان گفت هرقدر هم این قدرت تفکر بالا باشد، دایره مشکلات، وسیعتر است. البته مدیران، اکثرا درگیر مسائل اجرایی هستند تا فکری. و خود این آسیب زاست.
آمریکاییها اصلیترین اندیشمندانشان را در سازمانهای دفاعی و فضایی خود به خدمت میگیرند و آنچه که در دانشگاههای دیگر مناطق دنیا دیده میشود، اصلیترین اندیشمندان آمریکایی نیستند. این بعلت میل نظام آمریکا به انحصار است.
گرفتن قدرت تفکر
از ضرباتی که غرب سعی کرد به ایران بزند این بود که سعی کرد قدرت تفکر را با استفاده از مواد مخدر، مشروبات الکلی، رواج احساسات و هیجانات و تفریحات کاذب و رواج روابط غیراخلاقی از ما بگیرد.
و اما منافع آمریکا در ایران چگونه تامین میشده است؟
اولا سازمانها و رادیو و تلویزیون و خیلی موارد دیگر همراستا با اهداف و نظام ارزشی آمریکاییها سازماندهی شدند؛ ولو اینکه خودشان هم خبر نداشته باشند. از روشهای غیررسمی هم این اتفاق افتاده است: ترور، فرار مغزها، رواج علوم صرفا نظری بدون کاربرد واقعی، رواج فیلم و موسیقی و رقص و آواز و امثال آن.
شگرد آنها سرکار آوردن دولتهای ظاهرا دموکراتیک، اما همراه با غرب است؛ همچنین سفرایی که به غرب میروند را تحت تاثیر قرار میدهند تا سرخورده شوند و علیه منافع کشور خود عمل کنند.
شگرد انتقاد از مسیر
مثلا بی بی سی وقتی میداند که این مسیری که ایران بعد از سال 68 در آن قرار گرفته شالوده و تار و پود نظام اجتماعی را از هم خواهد پاشاند، انتقاد میکند که فلانی به عنون رییس دولت میخواهد از مسیر خود برگرد؛ لذا فلانی در خطبه نماز جمعه میگفت نه! ما قصد برگشت از مسیرمان را نداریم.
سخن پایانی
موفقیت کره جنوبی و برزیل در مفاهیم توسعه، هیچ ضمانتی برای پایدار ماندن این توسعه ندارد؛ مگرآنکه به پایداری عناصر اصلی نظام اجتماعی توجه شود.
رفتار ایرانیها برخلاف غربیها قابل پیش بینی نیست. ممکن است الان با یک چیز، خیلی موافق باشند و فردا مخالف. همچنین نویسنده در سال 1988 طی سخنرانیای در دانشگاه مدیسون بیان داشت که تاریخ بشر تعداد زیادی از قدرتهای بزرگ را دیده است که برای همیشه قدرتمند نبودند و لذا دلیلی هم وجود ندارد که قدرتهای بزرگ امروز، تا همیشه قدرتمند باشند.
اما داشتههای بسیار خوبی داریم:
کشوری مستقل هستیم
نیروی نظامی بسیار قوی و باتجربه داریم
ذخایر طبیعی بسیار زیادی داریم
مردم ما پتانسیل قوی هوشی و خصوصا احساسی دارند.
دارای مذهبی هستیم که در عمق شخصیت افراد جامعه ریشه دوانده است.
برای فعال شدن این پتانسیلها باید:
به خواست مردم توجه کنیم.
از روشهای متفاوتی استفاده کنیم.
گذشت داشته باشیم (هم مقابل مردم و هم مقابل دشمن؛ شاید بعضی از دشمنان، واقعا دشمن نباشند و سوء تفاهم، ایجاد شده باشد).
دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت با هدف گفتمان سازی «تعالی اجتماعی» در سایت «رساگفت» به معرفی کتابهایی در این زمینه می پردازد.