به گزارش «رساگفت»: کتاب «محافل خیریه غیردولتی و نهضت امام خمینی(ره)» به نقش مهم و موثر خیریهها، مساجد و سایر نهادهای مردمی و خودجوش را در رسیدن نهضت امام خمینی(ره) به اهداف اصلی خود، بیان میکند. این نقش به قدری موثر بود که حتی در ایام تبعید امام(ره) در خارج از کشور نیز منویات ایشان را مد نظر داشت و دغدغههایشان را جامه عمل میپوشاند. این کتاب، نوشته «الهام رجایی» است که توسط شرکت انتشارات سوره مهردر 280 صفحه در قطع وزیری به چاپ رسید و از سایتهای «کتاب ما» و «ماهریس» قابل تهیه میباشد.
از آنجایی که یکی از دغدغههای مبارزان انقلابی، مسائل مالی بود، خیریهها و نهادهای مردمی و مساجد، چه در کمک به خانوادههای زندانیان سیاسی، چه در امداد به مناطق محروم و همچنین زلزله زده و چه در کمک به جنگ زدههای لبنانی و فلسطینی و سایر عرصهها حضوری همیشگی و پررنگ داشتند. این حضور با ابتکاراتی هم همراه بود، از جمله تاسیس صندوقهای قرضالحسنه و فراخوان دادنهای مالی در مساجد و مراسم مذهبی و همچنین راهاندازی کانونهای تجاری و تولیدی که در آن، زندانیان سیاسیِ آزادشده به همکاری دعوت میشدند.
انجام امورات اینچنینی باعث میشد که به جمع مبارزین انقلابی، افزوده شود و در مقابل، مشکلات مالی این افراد را هم تا حدود زیادی حل میکردند و در نهایت، دلگرمی مبارزان را در کارزارهای سیاسی به همراه داشتند. رسیدگی نهادهای مردمی، خیریهها و مساجد به مناطق محروم، باعث جذب محرومین میشد؛ به ویژه اینکه بعضا این رسیدگیها همزمان با جشن های 2500 ساله که از طرفی محرومین را از شاه، متنفر و به سمت انقلابیها متمایل میکرد.
در کتاب به این نکته اشاره میشود که خیریهها کاملا مستقل بودند و هیچ ارتباطی با حاکمیت وقت نداشتند. این محافل، حتی به ایرانیان خارج از کشور هم رسیدگی میکردند که خود به خود باعث میشد گفتمان انقلاب اسلامی در خارج از کشور هم جریان یابد و از جنبه ملی به فراملی تبدیل شود.
کتاب «محافل خیریه غیردولتی و نهضت امام خمینی(ره)» نگاهی تاریخی و تطوری نیز دارد؛ به طور مثال، بیان میکند که ابتدا مردم به صورت فردی، اقدام به قرض دادن میکردند و بعدها که صندوقها شکل گرفت، مردم بیشتر تمایل داشتند از صندوقها استفاده کنند (نسبت به اینکه به صورت دستی، پول قرض بگیرند یا پول قرض بدهند).
صندوق تعاونی هماهنگ، نخستین صندوق قرضالحسنه ایران
اولین صندوق قرضالحسنه در ایران، صندوق تعاونی هماهنگ بود. سال 1341 را هم سال تاسیس اولین صندوق تعاونی اسلامی در ایران، بیان داشت. از افراد شاخص آن دوره میتوان به مهدی شالچیلار اشاره کرد که اقدامی جالب داشت. او در صف بانک کارگشایی میایستاد تا نیازمندان را شناسایی کند و برای رفع مشکلات آنها اقدام کند.
نکتهای تاسفبار که در کتاب به آن اشاره میشود این است که در دهه 1340 رژیم پهلوی اجازه نداد که اسم «اسلامی» روی صندوق گذاشته شود ولذا بالاجبار، اسم صندوق را صندوق تعاونی هماهنگ گذاشتند. البته در بعضی از صندوقها مثل صندوق ذخیره جاوید، از همان ابتدای شکلگیری و بنا نهادن، افراد منحرفی حضور داشتند که با فرقههایی همچون فرقه ضاله حجتیه مرتبط بودند.
مساجد فعال در زمینه رسیدگی به امورات مردم و انقلابیون، شرایط خاصی را پشت سر گذاشتند. مساجدی چون مسجد لرزاده، هدایت، الجواد، حسینیه ارشاد، مسجد جلیلی و مسجد قبا که بعضا به بهانه انجام فعالیتهای سیاسی در پوشش فعالیتهای خیرین، بسته شدند؛ زیرا از یک طرف، رژیم خوش نداشت، انقلابیها به این مساجد، رفت و آمد داشته باشند و از طرف دیگر بازار بانکهای ربوی و یهودیان نیز کساد شده بود.
البته باید گفت که خیریههایی در سالهای قبل از دهه چهل نیز شکل گرفته بود، مانند «خیریه موید» که فعالیتهای اصلی آن بین سالهای 1336 تا 1338 بود؛ اما چون اساسنامهای تا آن موقع در نظر نگرفته بودند، نمیتوان به عنوان اولین صندوق قرضالحسنه به حسابشان آورد.
کتاب، اشارهای هم به نحوه شکلگیری هیئتهای موتلفه دارد و به نوعی این هیئت را خیریه میداند که کم کم وارد اقدامات نظامی و درگیری با رژیم پهلوی شد که از جمله اقدامات آن، طرح ترور حسنعلی منصور، نخستوزیر وقت ایران، توسط محمد بخاراییدر مقابل مجلس شورای ملی شاره کرد.
صفحات قابل توجهی از کتاب به رفت و آمدها نزد امام تعلق گرفته است؛ اینکه وقتی ایشان در خارج از کشور بودند، خیرین به سراغ ایشان میرفتند و هم از مهمانان ایرانی و خارجی ایشان پذیرایی درخوری صورت میدادند و هم اینکه حتی ظهر عاشورا در پاریس، همین خیرین، به عزاداری و تامین مواد لازم برای ناهار ظهر عاشورا اقدام نمودند. از کارهای دیگر خیرین، رسیدگی به امور کارمندانی بود که به فرمان امام، با حکومت پهلوی مخالفت نموده و هم اینک در تنگای مالی قرار گرفته بودند. رسیدگی به تحصنکنندگان در سال 1357 هم از دیگر کارهای خیرین بود.
البته ناگفته نماند که امورات خیریه، فقط به کارهایی چون صدقه دادن و بستههای معیشتی، خلاصه نمیشد. در این محافل با صدقههایی که جمع میشد، اقدامات بزرگتری مانند حل مشکل اشتغال عدهای حل میشود و به نوعی، هم ماهی میدادند و هم ماهیگیری را میشناساندند.
در کتابنقش روحانیون مبارز نیز به صورتی برجسته مورد اشاره واقع شده است؛ اعم از رسیدگی به افراد مشکلدار که توسط بانکها منازلشان مصادره شده بود یا رسیدگی به خانوادههای بیبضاعت با بستههای معیشتی، کمک به سربازانی که پادگانها را خالی نموده بودند و همیاری کردن در امورات زلزلهزدگان خراسان.
سخن پایانی
به طور کلی میتوان گفت، خیریهها، مساجد و محافل و نهادهای مردمی، نقشی استثنایی و بیبدیل در 15 سال منتهی به انقلاب (از 1342 تا 1357) داشتند. هب عبارتی هر چه فشار رژیم بر مردم و انقلابیون بیشتر میشد، این نهادها بیشتر احساس مسئولیت میکردند و خود را برای رسیدن انقلاب به اهداف اسلامی و انقلابی، متعهد میدانستند.