به گزارش «رساگفت»: دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت، در راستای ترویج نگاه توسعهای از اقتصاد برونزا به درونزا، در نشست تخصصی خود با عنوان «درخت آلو، نماد موفقیت اقتصاد درونزا در ژاپن» به فرصتهای توجه به توانمندی هر منطقه در مقابل تهدیدات اقتصاد برونزا پرداخت.
امیر صفری، پژوهشگر دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت، در این نشست درخصوص سابقه اقتصادی و توجه به توسعه برونزا گفت: در دهه 1960 میلادی، چند سالی بود که ژاپنیها از جنگ جهانی دوم، خارج شده بودند. آنها یک روند اقتصاد برونزا را در پیش گرفتند. روی صنایع سنگین تمرکز کردند و سعی کردند که به شهرها رسیدگی زیادی داشته باشند؛ نتیجه این شد که شهرها خیلی بزرگ و به تبع، روستاها خالی از سکنه شدند. نیم درصد جمعیت کشور، فقط در یک سال از روستا به شهرهای بزرگ آمدند.
وی در خصوص آسیبهای این نوع از مهاجرت گفت: چالشهای بسیاری در اقتصاد، اجتماع و فرهنگ ژاپن ایجاد شد. صفهای مردم برای تهیه مواد غذایی زیاد شد و آلودگی شدید زیستمحیطی را هم به همراه داشت؛ زیرا بسیاری از رودخانههای ژاپن، پر از مواد شیمیایی شدند و یک ناهماهنگی شدید اقلیمی در کشور ژاپن رخ داد.
این پژوهشگر افزود: دولت ژاپن، در راستای همان برنامه اقتصادی برونزای خودش، یک نسخهای برای اینکه مشکل غذا و معیشت را در کشور حل کند پیچید؛ از آنجا که قوت قالب ژاپنیها برنج بود، به همه کشاورزان گفت برنج بکارید و به هر کسی هم که برنج میکاشت، یارانه میداد. اما این اتفاق، در همه جای ژاپن، نتایج یکسانی نداشت.
کاشت درخت آلو و بلوط، شاهکلید موفقیت کشاورزان فقیر اویاما
وی اظهار داشت: در استان اویتا که کوهستانی است و روستایی به نام اویاما دارد، اقلیم و شرایط زیستبومش اصلاً برای کشت برنج مناسب نیست. پس کشاورزان اویاما که یکی از فقیرترین مردم استان اویتا بودند، چون یک پنجم دیگر مناطق درآمد داشتند، در کشت برنجشان دچار مشکل شدند.
صفری در ادامه گفت: در این روستا فردی به نام «هارامی یاهوتو» که گروهی از کشاورزان را رهبری میکرد، مردم را تشویق کرد که به جای اینکه محصولی را بکارند که اصلاً با زیست بومشان همخوانی ندارد، چند محصولی که با زیستبوم و توانمندیهایشان همخوان است را کشت کنند و جایگزین برنج نمایند.
وی با اشاره به اینکه دو محصول «آلو» و «بلوط» توسط کشاورزان اویاما تولید شد گفت: شعارشان این بود: «آلو و بلوط بکار و به هاوایی سفر کن». از آنجا که هاوایی، یک مرکز تفریحی بود، این شعار نشان میداد که اگر آلو و بلوط بکارید، با درآمدش میتوانید برای تفریح به آنجا سفر کنید.
این پژوهشگر افزود: در این مسیر، یاهوتو چند اقدام انجام داد؛ نخست اینکه با بودجه خود مردم روستا یک رادیوی محلی راهاندازی کرد که در آن خودش هر روز صحبت میکرد و سعی میکرد اهالی روستا را برای رقم زدن این اتفاق، توجیه کند. همزمان هر روز، یکی از کشاورزانِ اویاما و تجربیات و یا کاری که کرده بود را در این رادیو برای بقیه بیان میکرد. تمام تلاش رادیو این بود که هویت مشترک جمعی و همراهی را ایجاد کند و بین مسئولین منطقه، شبکهسازی کند؛ از طرف دیگر تا میتواند مردم را ترغیب و ترویج کند که با این تغییر، همراه شوند. وی تصریح کرد: اقدام دیگر او تأسیس هشت مرکز بود که بتوانند تغییر نگرش مردم را رقم بزنند و از دیگر سو با بودجه مردم، یک مرکز تحقیقاتی دانشگاهی تاسیس کرد که در آن، اگر روش کشت یا بستهبندی جدیدی نیاز بود، در اختیار کشاورزان قرار میگرفت.
صفری، صحبت با هشت سوپرمارکت در منطقه برای فروش محصولات را اقدامی جالب دانست و افزود: توافق شد که مردمِ اویاما هم از سوپرمارکتهایی خرید کنند که این محصول در آن وجود دارد. یعنی یک فرایند دو سویه بود. هم سوپرمارکت فروش بیشتری داشت و هم محصول محلی، به فروش میرفت. در این فرایند 8 درصد سود فروش، برای سوپرمارکت، 12 درصد برای آن مجموعه تحقیقاتی و 80 درصد هم سهم کشاورز بود. یعنی با این پروتکل، سعی شد اقدامات مختلف و روند درآمد پایدار، حفظ شود.
آغاز جنبش «یک روستا یک محصول» از روستای اویاما
این پژوهشگر گفت: پس از 20 سال که این روش در اویاما جواب داد، تونگوشی، یکی از فعالین منطقه بود که تلاش کرد این مدل را به جاهای مختلف ژاپن تسری دهد و یک جنبش رسمی به اسم یک روستا یک محصول را شروع کرد و شعارشان هم «بیایید با هم بر روی چیزی کار کنیم که در شرایط فعلی میتوانیم انجام دهیم» بود.
وی این نتیجه را حاصل تغییر نگاه از اقتصاد برونزا به درونزا در کشور ژاپن دانست و گفت: این نگاه که به توانمندیهایمان، شرایط، وضعیت و زیستبوم نگاه کنیم و به مواردی که الان میتوانیم به آن دست پیدا کنیم، تمرکز کنیم، منجر شد که نرخ مهاجرت روستا به شهر، به شدت کاهش پیدا کرده و بسیاری از اتفاقات و ناهنجاریهایی که در یک جامعه رخ میدهد، برطرف شود.
این پژوهشگر تصریح کرد: درختان آلوی اویاما نمادی از ترویج کشاورزیای است که کل روستا، از تعاونیهای محلی کشاورزی تا ساکنان، در کشت آنها دخیل هستند. به این ترتیب، با کشت آلو و بلوط، این شهر کوچک، سردمدار جنبشی به اسم یک روستا یک محصول شد که نه تنها سراسر ژاپن را فراگرفت، بلکه امروزه در بسیاری از نقاط جهان اجرا میشود.
وی افزود: در سال 2001 میزان این محصولات به 336 محصول مختلف رسید. مدل هم در 58 منطقه از ژاپن پیاده شد؛ یعنی آدمهای مختلف و رهبران محلی آمدند و مدل را در منطقه خودشان پیاده کردند و فروش محصولاتشان به یک میلیارد و 300 میلیون دلار رسید.
ساخت کاردستی از برگ، کسبوکار پررونق روستاییان ژاپنی
صفری نمونه دیگر این نوع کسبوکار را در منطقهای به اسم کامیکاتزو دانسته و گفت: یک نفر، دغدغه تغییر وضعیت معیشت منطقه را داشت و ایده این تغییر را در یک رستوران ژاپنی پیدا کرد. او چشمش به برگهای تزیینی افتاد و متوجه شد که برگها، برای خیلی از مشتریان، حتی از غذا هم جذابتر است، او با این برگها صنایع دستی درست کرد و کاملاً به این سمت هدایت شد که میشود این برگها را فروخت و از آنها کسب درآمد کرد.
وی ادامه داد: او جلو رفت و توانست مردم را با خود همراه کند. اتفاقی که افتاد این است که بخش زیادی از درآمد کامیکاتزو از همین فروش برگها است.
مدل کسبوکار روستاییان موفق ژاپنی
صفری، مبنای کار در این مدل را برگرفته از همان روستای اویاما، در چند اصل خلاصه کرد و گفت: نخست اینکه شناسایی رهبران مردمی، تا ابتکار عمل دست آنها باشد؛ همانطور که در اویاما، یاهوتو و در کیس کانگو، تونگوشی حضور داشت. دوم اینکه سعی کردند به سمت کالاهای محلیای بروند که قابلیت رقابت دارد.
وی سومین اصل را اینکه هر جا نیاز باشد، دانش بیرونیشان از همین مرکز تحقیقاتی، در اختیارشان قرار بگیرد، دانست و افزود: چهارم اینکه برندینگ یا آن فعالیت ترویجی خودشان را بیشتر روی منطقه، استوار کردند تا روی کالا؛ یعنی مثلاً به جای تمرکز بر پنیر لیقوان تبریز، روی شهر تبریز تمرکز کردند و سعی کردند که منطقه را بشناسند تا به فروش سایر محصولات اصلی آنجا هم کمک شود.
این پژوهشگر در مورد اصل پنجم گفت: تغییر نگرش در ژاپن، خیلی جدی بود؛ چون آنها قبول داشتند که دیگر روی خوبِ زندگی را نخواهند دید، نمیشود، پس شروع نکنیم؛ بلکه تمام تلاششان را به کار بردند و نگاه را به اینکه میشود و کارمان را باید از یک جایی، پرقدرت شروع کنیم، تغییر دادند. اصل آخر هم استفاده از سواد رایانهای و استفاده از فضای مجازی برای بالابردن سطح اطلاعات و بازاریابی فروش محصولات بود.
صفری در پایان این نشست نیز گفت: ما این محصولات را میشناسیم: پنیر لیقوان، پسته رفسنجان، روغن کرمانشاه، زعفران قائن و گز اصفهان. آیا شما هم در شهر یا روستای خودتان محصولاتی را میشناسید که چنین پتانسیل و قابلیتی داشته باشند؟ به این ایدهها فکر کنیم.