به گزارش «رساگفت»: در راستای اهداف پژوهشی دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت، ارائهای پژوهشی با محوریت شخصی به نام “سیردار ومبو” بنیانگذار و مدیرارشد اجرایی شرکت “زوهو”، اهل کشور هندوستان انجام شد تا نگاهی متفاوت را از این کشور شاهد باشیم. ومبو متولد کشور هندوستان است و بهمنظور تحصیل در مقطع دکتری، به آمریکا سفر کرده و مدرک خود را از دانشگاه پرینستون دریافت نمود. وی در شرکت کوآدکام که از معروفترین شرکتها در تولید پردازنده میباشد، مشغول به کار است. در مدت زمان فعالیتش، دغدغههایی برایش شکل میگیرد که باعث اندیشیدن در شرایط موجود شود. ومبو میگوید: «به هر جایی که میرفتم، از جمله آمازون، والمارت و بسیاری از فروشگاههای بزرگ، هیچ محصولی را نمیدیدم که روی آن نوشته شده باشد “تولید شده در هندوستان”؛ روی همه محصولات، تایوان، چین و آمریکا نوشته شده بود و این موضوع بعد از مدتی من را خیلی اذیت کرد. از طرف دیگر، میدیدم که میلیونها هندی در اینجا و در بهترین شرکتهای آمریکایی مشغول به کار هستند.»
ومبو و خلق راهی جدید برای پیشرفت زادگاهش
این مسائل در ذهن ومبو باعث شد تا وی تصمیم بگیرد که نگاه و راه جدیدی را خلق کند. در این خلق جدید، او به همراه برادرانش به روستای زادگاهش برمیگردد و کاری را در همان روستا شروع میکند. در ابتدا، بسیاری از افراد وی را از انجام این کار نهی کردند. دلیلشان این بود که میگفتند این روستا پتانسیل این کار را ندارد و حتما شکست خواهید خورد، در روستا استعدادی وجود ندارد که بخواهد کسبوکار خود را با آنها توسعه دهید و اینکه هیچ نگاه علمی به این مسأله نشده و از نظر علمی، این پروژه شکست میخورد.
بسیاری از افراد این مقایسه را انجام میدادند که شما Silicon Valley که مهد استعداد و مهد شرکتهای بزرگ را ترک میکنید و به روستا میروید! اما ومبو زیر بارِ این حرفها نرفت. کسبوکار جدید او، دو نگاه اصلی را راهاندازی کرد. یکی اینکه باید هدف والایی داشته باشیم که این هدف والا اصل و ملاک ما قرار بگیرد و کسب درآمد، تنها، ابزاری برای رسیدن به آن باشد و اینکه درآمد را هدف اول برای موفقیت یک شرکت یا یک کمپانی قرار دهیم، سم است. نکته دوم این است که تمرکز زیادی به این موضوع داشته که پتانسیل و استعداد در روستا وجود دارد، فقط باید کشف و پرورش داده شود. و بدین ترتیب شرکت «زوهو» تأسیس شد.
ماجرای تشکیل شرکت زوهو
حدود 26 سال از تأسیس شرکت زوهو میگذرد. این شرکت در یک بافت روستایی قرار گرفته است، یعنی هیچ ساختمان بزرگ و هیچ ابنیه خاصی در کنارش وجود ندارد. ارزش این شرکت بعد از 26 سال، 5 میلیارد دلار است و 20 میلیون کاربر در سراسر کشور دارد. زوهو در 180 کشور دنیا فعالیت میکند و مجموعه گستردهای را در حوزه اپلیکیشنها و CRMها شکل داده است و به کل دنیا خدمات ارائه میدهد.
اما سؤال مهمی که مطرح میشود، این است که ومبو چطور توانست این مسیر موفقیت را طی کند؟ در صورتی که خیلی از افراد به او تذکر داده بودند که در روستا استعدادهای مورد نظرش وجود ندارد.
ومبو برای اینکه با چالش استعداد روبرو شود و بهتر بتواند استعدادها را شناسایی کند و پرورش دهد، یک مدرسه و دانشگاه به نام دانشگاه “زوهو” تأسیس کرد. در این دانشگاه، اصل را بر مهارت قرار داد؛ به گفته خودش: «تحقیقی انجام دادیم که آیا بین عملکرد و مدرک دانشگاهی، رابطه مستقیمی وجود دارد؟» خودش به این سؤال در این تحقیق جواب منفی داد. یعنی انسانها به واسطه مدرکشان حتما عملکرد بالاتری در محیط کار ندارند. بنابراین در این دانشگاه، اصل را بر مهارت و مهارتافزایی قرار داد، به جای اینکه به مدرک و مدرک گرایی اهمیت دهد. نکته بعدی اینکه، سعی کردند نزدیکیِ خیلی زیادی بین فضای آموزش و فضای عمل، ایجاد کنند؛ یعنی یادگیری را در فضای عملی قرار دهند. بنابراین افرادی که اینجا مشغول میشدند، آزمون ورودی میدادند و در عین حال، مشغول کار هم میشدند. آنها به محض اینکه مسألهای را یاد میگرفتند، در فضای کار تجربه میکردند و این رابطه به شکل مستمر طی میشد.
تغییر در نحوه آموزش، کلید موفقیت زوهو در همه کشورها
حتی در سرفصلهای دروسشان نیز تغییراتی را داده بودند؛ به این صورت که، دروسی را که در فضای عمل خودشان به زوهو کمک نمیکند در اینجا جدایی نداشت. تنها دروس یا مهارتهایی که در فضای عمل زوهو برایشان مفید بود، آموزش داده میشد. بنابراین، کاملا با فضای سنتی آکادمیک که انتظار داشتیم، فضای مدرسهشان متفاوت بود و سعی میکردند تا جایی که ممکن است یادگیری را با عمل، نزدیک کنند. به همین علت دانشگاه را در درون سازمان، ایجاد کردند. یعنی در یکی از طبقات مجموعه زوهو، دانشگاه را ایجاد کردند و این خیلی به فضای آموزش کمک کرد که خودش را به عمل نزدیک کند و اشخاص به طور دائم بین فضای آموزشی و فضای عملی در رفت و آمد بودند. همه این ساختمان و فضاهایی که شرح داده شد، در درون همان فضای روستا قرار گرفته است.
اشخاص مختلفی وارد زوهو شدند، مهارتهایشان افزایش یافت و استعدادهایشان کشف شد. یک شخص به عنوان نگهبان Security وارد شد، اما در نهایت، بهعنوان یک کدنویس مشغول توسعه اپلیکیشنهای مختلف زوهو است. ومبو اصطلاحی را بهکار میبرد که “ما سعی میکنیم انسانها را در پله اول نردبان قرار دهیم که خودشان بتوانند این مسیر را بالا بروند”. وی این مدل را فقط به هند محدود نکرد. او در جایی توضیح میدهد و میگوید ما همین مدل را در آمریکا و در کانادا و حتی در هلند اجرا کردیم. یعنی در برخی کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز شعبههایی را ایجاد کرد و در آنجا نیز موفق بود.
ملاک سنجش عملکرد در زوهو
نکته دیگر و جالبی که وجود دارد این است که یکی از افراد مهم و کلیدیشان گفت که ما، خودمان را با ایمپکت اندازه میگیریم؛ یعنی با اعداد متعدد، زیاد خودمان را درگیر نمیکنیم که بخواهیم بهعنوان مبنای اصلی با آن اعداد، اندازه بگیریم؛ بلکه خودمان را با این میسنجیم که چقدر توانستیم بر جامعه پیرامونی خود و جامعه روستایی پیرامونی، تأثیرگذار باشیم و چقدر توانستیم این استعدادها را شکوفا کنیم. ایمپکت هم چیزی نیست که برای سه و یا شش ماه دیگر باشد، مثل همان گیاه است. یعنی وقتی میتوانیم بگوییم به ایمپکت رسیدیم که آن نهال، رشد کرده باشد، زمان نیاز است که رشد کند و ایمپکت را نشان دهد.
آنچه در تجربه شرکت زوهو مشاهده شد، مسیری در راستای اهداف و برنامههای دانشگاه توسعه اجتماعی رسالتبود زیرا بهرهگیری از تجربیات موفق در کشورهای مختلف و بومیسازی این تجربیات، میتواند راهگشای بسیاری از گرههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشورمان باشد.