یکشنبه, خرداد ۱۱, ۱۴۰۴
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • صفحه اصلی
  • تعالی اجتماعی
    • قرض الحسنه
    • کارآفرینی اجتماعی
    • همیاری اجتماعی
  • توسعه
    • الگوهای توسعه
    • تجربیات توسعه
    • نظریات توسعه
    • جریان شناسی توسعه در ایران
    • معرفی کتاب
  • در قاب سیما
    • تک برنامه
    • مجموعه برنامه
  • درباره ما
    • تماس با ما
رساگفت
  • صفحه اصلی
  • تعالی اجتماعی
    • قرض الحسنه
    • کارآفرینی اجتماعی
    • همیاری اجتماعی
  • توسعه
    • الگوهای توسعه
    • تجربیات توسعه
    • نظریات توسعه
    • جریان شناسی توسعه در ایران
    • معرفی کتاب
  • در قاب سیما
    • تک برنامه
    • مجموعه برنامه
  • درباره ما
    • تماس با ما
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
رساگفت
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

توسعه کوثری در مقابل توسعه تکاثری

رضا ایمانی توسط رضا ایمانی
۱۲ آذر ۱۴۰۱
در توسعه
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
عصراندیش دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت
60
بازدیدها

به گزارش «رساگفت»: دکتر جهانبخش در سومین بخش جلسه عصر اندیش به بیان نظریه توسعه کوثری و بیان تفاوت‌های آن با توسعه تکاثری پرداخت. وی در این جلسه راهکار مقابله با فرهنگ غرب را پیشرفت در تکنولوژی‌های نوین دانست.

توسعه کوثری در مقابل توسعه تکاثری

ساختارها را باید با توجه به اینکه در کدام نظام اجتماعی هستند طراحی کنیم. حالا برسیم به تفاوت‌های ساختاری نظامات اسلامی. به عبارتی همان الگوهای آبادانی پیشرفت در مقابل توسعه غربی یا به ادبیاتی که یک مقداری ساده‌تر، آیت الله جوادی آملی مطرح می‌فرمایند یعنی توسعه کوثری در مقابل توسعه تکاثری. اول از ادبیات آیت الله جوادی آملی شروع می‌کنم و بعد می‌رسم به ادبیات بالایی. آقای جوادی آملی می‌گوید فرض کنید یک کارخانه‌ای داریم که 1000 نفر را اجیر کرده است. آن که آن بالا نشسته است و اینها را اجیر کرده است، دارد توسعه تکاثری ایجاد می‌کند. دولت می‌گوید من 150 شغل ایجاد کردم. اگر مردم را از کارگاه و مزرعه خودشان در کارخانه آوردی و اجیر یک نفر کردی، شغل ایجاد نکردی؛ بلکه بیگار درست کردی. یعنی کانّه پایه آمارگیری ما دو پایه بیکار و شاغل نیست، بلکه سه پایه بیکار و بیگار و شاغل است. ما بیکار و بیگار نمی‌خواهیم و شاغل می‌خواهیم. پس این از منظر اجیر شدن و کراهت اجیر شدن در اقتصاد اسلامی. شهید صدر یک مقداری محکم‌تر این را بیان می‌کند. می‌گوید تولید به شیوه سرمایه‌داری، حقی را ایجاد نمی‌کند. یعنی مثلا یک کارخانه‌ای زدیم و دارد خودکار تولید می‌کند. خودکار برای کیست؟ همه نظامات رایج می‌گویند خودکارها برای صاحب کارخانه و سرمایه و ابزار است. می‌گوید کارگران که زحمت کشیدند چطور؟ می‌گوید باید اجرت‌المثل را بدهی، یعنی اجیرشان کنی و حقشان را بدهی. شهید صدر می‌گوید در اسلام برعکس است. برداشت ایشان از اسلام این است که نه، خودکارها برای کارگران است. می‌گوید پس صاحب ابزار و سرمایه چه؟ می‌گوید باید اجرت‌المثل ابزار و سرمایه را بدهد. یعنی به جای اینکه انسان را اجیر سرمایه و ابزار کند ابزار و سرمایه را اجیر انسان کرده است. این هرم را وارونه می‌کند. این شد دو بیان. بیان سوم می‌گوید ما ساختارهایی داریم که طبیعتا سرمایه‌دار را حاکم بر جامعه و سرمایه را حاکم بر انسان می‌کند. طبیعت و صناعت را در ذهنتان بیاورید. ساختار و جامعه‌ای ساختیم که طبیعتا ولی جامعه می‌شود سرمایه‌دار و صناعتا می‌فرمایید که ولیّ باید فقیه باشد. طبیعت و صناعت با هم درگیر می‌شوند و صناعت، قشری است و صناعت، غلبه می‌کند. یکی از چیزهایی که باعث می‌شود سرمایه‌دار، ولیّ جامعه شود کارخانه متمرکز است. آن بالا می‌رود و اوست که همه را اجیر کرده و فرهنگ و اراده او حاکم می‌شود. مردم باید از کسی تبعیت کنند که نان، دستش است و نه کسی که آگاه‌تر و ایثارگرتر می‌دانند. کنار این کارخانه متمرکز، هشت زنجیر دیگر هم استقرایی احصا کردیم. همه اینها اگر باشند، سرمایه‌دار، ولیّ جامعه می‌شود. اینها زنجیرهایی هستند که نظام ولایت سرمایه‌داری می‌اندازد که سرمایه‌دار را ولیّ جامعه کند.

مثلا پتنت. فرض کنید اینها را به 1000 کارخانه کوچک تبدیل کردیم که همه برای خودشان کار کنند. او یک آرندی می‌زند و تحقیق و توسعه می‌کند و پتنت می‌زند و جنس بهتر عرضه می‌کند و کسی از او نمی‌خرد و اینها دوباره باید اجیر او شوند. سرمایه اولیه و انحصار منابع و تبیلغات. شهید بهشتی با همین استدلال می‌گوید نظام اسلامی ‌می‌تواند تبلیغات را حرام و ممنوع اعلام کند. عبارت ایشان خرده پاهاست. می‌گویند تبلیغات، ابزاری است که نفر متمرکز، بازار را سمت خودش می‌کشد و خرده پاها نمی‌توانند رقابت کنند و حذف می‌شوند. رانت زمین و فضا. یک کارخانه‌ مثلا 2500 متری باید بزنی تا اجازه تولید فلان محصول را بدهم. برند هم یکی از چیزهایی است که سرمایه را حاکم بر انسان می‌کند. کار تیمی ‌حول سرمایه در مقابل سایر الگوهای کار تیمی. اغوا و فریب و تاثیر سرمایه بر سیاست و قانون. این زنجیرها زنجیرهایی هستند که گردن افراد می‌افتند. وظیفه حکومت دینی این نیست که یک زنجیر دیگر به گردن آنها بیندازد و مردم را به یک جای دیگری ببرد. بلکه وظیفه‌اش باز کردن این زنجیرهاست. مقدمه قانون اساسی ما یکی از دقیق‌ترین تراث فقهی شیعه است. در اصول، یک مقداری انفعال داشتند و مجبور بودند یک چیزهایی را از یک جاهایی بگیرند. اما مقدمه را آزاد و رها نوشتند که حرف اسلام بر اداره جامعه و حکومت چیست. آنجا چند آیه قرآن بیشتر نیاوده است. یکی همین است. وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ. نهادهای متمرکز دینی و حاکمیت دینی، باید این زنجیرها را باز و افراد را آزاد کنند.

راهکارهای فاصله گرفتن از جامعه سرمایه‌داری

 مشخصا 5 ساختار پیشنهاد می‌دهیم برای اینکه این 9 زنجیر را باز کند.

 نظام دانش وقف‌پایه، نظام توزیع و تامین انسان بنیان، نظام کالبدی، سازمان انگیزش‌محور و حکمرانی تفاهم پایه، 5 ساختاری‌اند که قرار است این 9 زنجیر را باز کنند و حاکمیت دینی باید به کمک این ابزار، این زنجیرها را باز کند. پس یکی از تفاوت‌های ساختاری که سوال شما بود، همین است که زنجیرها را باز می‌کند که افراد، آزاد شوند و فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ نشوند که بخواهند از آنی تبعیت کنند که نان‌شان دستش است. آزاد هستند و می‌توانند از کسی تبعیت کنند که او را آگاه‌تر و دلسوزتر می‌دانند.

رضایی: این کتاب را در حوزه اقتصاد داشتیم و ترجمه هم داشت. خیلی جالب است اکثر اقتصاددانان، حتی خود آقای اسمیت قائل به اخلاق بودند و خیلی اوقات، طبقات تئوری‌هایشان را که مشهود می‌بینیم، پیش‌بینی نمی‌کردند و اگر پیش‌بینی می‌کردند، شاید خودشان شخصیت خود را تطهیر می‌کردند. یک اتفاقی که اینجا دارد می‌افتد حداقل این را دارد القا می‌کند که انگار ارکان و ستون‌های فکری، از قبل، آماده بوده است و هر صناعتی که دارد اتفاق می‌افتد و هر طراحی‌ای که دارد صورت می‌گیرد، دارد براساس آنها ساخته می‌شود. چیزی که می‌توجه می‌شوم این است که وقتی جامعه غربی از وحی بریده شد و تمام دنیای خودش را به دنیای مادی 70 ساله خلاصه کرد و بنایش این شد که التذاذ حداکثری از مادیات داشته باشد، به نظرم خیلی از این اتفاقات، ارگانیک می‌افتد. یعنی مثلا وقتی دنبال این هستیم که حداکثر لذت‌جویی را از بودن خود داشته باشیم، طبیعی است یک سری قواعدی بر جامعه حاکم می‌شود و کم کم عنصر قدرت، عنان کار را دست می‌گیرد و کم کم می‌بینیم که سرمایه‌دارها با قدرت، گره می‌خورند و خیلی از این ساختارها و سازماندهی‌ها ‌اتفاق می‌افتد. خیلی طبیعی است که من به عنوان یک عنصر قدرتمند، به دنبال تثبیت قدرت خود هستم و لذا با فردی که او هم به دنبال حداکثر کردن منافع فردی‌اش است، با او وارد مذاکره می‌شوم و با پول و ثروت خودم اعمال قدرت می‌کنم. می‌گویم قانون را اینطور بگذار و هر جا که احساس می‌کنم دارم دچار تزلزل می‌شوم، موضع می‌گیرم و یک کاری می‌کنم که این اتفاق نیفتد. سوالی که برای خودم پیش آمد این است که ذهنیت اصلی که جامعه را به سمت این برد که یک اتفاقاتی در جامعه بیفتد، انگار یک مقداری عقب‌تر از این ارکان است. الان که عقب ایستادیم انگار داریم جامعه را توصیف می‌کنیم تا اینکه این ارکان را بگوییم که بعنوان اصلی‌ترین ارکانی است که جامعه براساس آنها طراحی شده است. یعنی حس من این است که یکی از اصلی‌ترین ارکانی که جامعه براساس آن طراحی شده است همین است که بشر امروزی، تنها فرصت 70 ساله خود را فرصت بودن می‌داند و می‌خواهد حداکثر استفاده را کند و عقلش هم از وحی جدا شده است و دیگر هیچ عنصری بعنوان یک عنصر غیر را نمی‌پذیرد. همین چند موضوع خودش را وقتی می‌خواهد در همین دنیای خودش ساختارسازی کند و پیاده کند، اینها پیامدهایش می‌شود. شاید واقعا اسمیت هم نمی‌خواست این اتفاق بیفتد؛ اما افتاده است. انگار یک چیز دیگری دارد جامعه را به این سمت و سو می‌برد. کمااینکه اقتصاددانان را می‌بینیم حتی جامعه شناسانِ خیلی زیادی از شرایط اقتصادی بنگاه‌ها‌ و بنگاه‌های بزرگ داشتن، به نوعی اعتراض خود را مطرح می‌کردند، ولی جامعه به این سمت رفت که بنگاه‌های بزرگ شکل بگیرند و این اتفاقات بیفتد.

بشر امروزی، تنها فرصت 70 ساله خود را فرصت بودن می‌داند و می‌خواهد حداکثر استفاده را کند و عقلش هم از وحی جدا شده است و دیگر هیچ عنصری به عنوان یک عنصر غیر را نمی‌پذیرد

در تحلیل اینکه چرا به این سمت آمدیم، در دو سطح و دو جور می‌شود نگاه کرد. یکی اینکه در سطح فردی، نگاه کنیم؛ یعنی بگوییم انسان (معمولا می‌گویند نوع) از دوره رنسانس، نگاه خودش را از آسمان بُرید و به زمین نگاه کرد و این اتفاقات افتاد و یا اینکه در سطح فردی می‌بیند. دوم هم اینکه بیشتر، بینشی نگاه کنیم تا گرایشی. یعنی بگوییم اتفاقاتی در نظام فکری بشر رخ داد و بشر، مثلا از زمین مرکزی دست برداشت و این زمین را دیگر مرکز ندید و نظام بینشش تغییر کرد و یک طور دیگری نگاه کرد و به تبع تغییر در جهان بینی‌اش، این تغییر در نظامات اجتماعی افتاد. این یک نوع نگاه بود که هر دو می‌تواند با هم گره بخورد. یکی اینکه در سطح فردی بمانیم، اما تحلیل را از بینشی به گرایشی ببریم. در بینشی که هستیم در ادبیات‌مان هم داریم که ‌ای برادر تو همه اندیشه‌ای، مابقی خود استخوان و ریشه‌ای، اصل در انسان، بینش است. در نگاه گرایشی می‌گوید هر چیز که در جستن آنی آنی. یعنی اصل، آن گرایش است که تغییر می‌کند. پس در سطح فردی می‌شود این دو نوع تحلیل را داشت. در یک سطح دیگر، در فردی بالاتر می‌آییم و سطح اجتماعی می‌شویم. می‌گوییم تغییرات در نظام ولایت اجتماعی است که این تغییرات را هم به تبع خواهد داشت. انقلاب در جوامع، از انقلاب و تغییراتی که در نظام اراده‌هایشان رخ می‌دهد، اتفاق می‌افتد. یعنی 22 بهمن 57 که انقلاب شد به خاطر آدم‌های جدیدی نبود که به دنیا نیامدند. به خاطر این بود که تغییرات جدیدی رخ داد؛ آن که در راس بود، رفت در تبعید و آن کسی که در تبعید بود، به راس آمد. نوع چیدمان جدید که اتفاق افتاد، انقلاب، اتفاق می‌افتد. حالا که انقلاب رخ داد، به مرور، آدم خودش را هم تولید می‌کند. حاج قاسم شهید از یک جایی که کارمند ساده بود، تبدیل به بزرگترین ژنرال اسطوره‌ای جهان معاصر می‌شود. در کف میدان، شهید حججی ساخته می‌شود و نسل جدیدی به دنیا می‌آید. یعنی در نگاه دوم، مهمترین عاملی که باعث تغییرات نظام اجتماعی می‌شود، تغییر در ولایت اجتماعی است. اللَّه ولیّ الّذین آمنوا یخرجهم من الظّلمات الی النّور. یعنی مفهومی‌ به مهمی ‌نور و ظلمت، تحت تاثیر مفهوم ولایت است. ولایت است که می‌تواند از ظلمت به نور بیاورد و یا برعکس، از نور به ظلمت بیاورد. اولیای طاغوت داریم و اولیای حق داریم. نبرد جهانی از ابتدا تا اینجا نبرد دو جریان ولایت اجتماعی بوده است. مهمترین نکته در زندگی ما این است که تحت کدام جریان ولایت تاریخ، قرار گرفتیم. این مهمترین ابزار است. وقتی ذیل ولایت حضرت امیر می‌رویم، به مرور گرایش‌ها‌ و بینش‌ها ‌و رفتارها و همه چیز تغییر می‌کند. وقتی ذیل ولایت غیر و شیطان قرار می‌گیریم هم همه چیزمان تغییر می‌کند. می‌گویند زمان حضرت امیر، مردم که به هم می‌رسیدند، می‌گفتند نمازتان چه شده است و فلان نماز مستحبی را خواندی؟ (یا زمان پیامبر) ولی زمان عثمان می‌گفتند کدام ملک را خریدی و کجا ملک خریدی؟! گرایش و بینش و همه چیزشان تغییر کرد؛ چون ذیل ولایت دیگری قرار گرفتند. یک موقع، ولایت را فقط فرد می‌بینیم. می‌گوییم ذیل ولایت حضرت امیر قرار گرفتیم. یک موقع ولایت را جاری در همه مناسک‌ها ‌و شریعت‌ها‌ و ابزارها و ساختارهای اجتماعی می‌بینیم. یعنی اصلا تعریف شریعت، اینجا عوض می‌شود. شریعت، مناسک جریان ولایت است. یعنی بعضی مواقع هست که می‌گویید حضرت امیر و انبیا آمدند که به ما یاد بدهند که چطور نماز بخوانیم. یعنی اصل، مناسک است و نبوت و ولایت در خدمت این قرار گرفتند که به ما ابلاغ کنند. این یک نگاه است. نگاه دوم می‌گوید نه، اصلا صلاه، معنی‌اش وصل شدن است.

زمان حضرت امیر، مردم که به هم می‌رسیدند، می‌گفتند نمازتان چه شده است و فلان نماز مستحبی را خواندی؟ (یا زمان پیامبر) ولی زمان عثمان می‌گفتند کدام ملک را خریدی و کجا ملک خریدی؟ گرایش و بینش و همه چیزشان تغییر کرد، چون ذیل ولایت دیگری قرار گرفتند.

یعنی وقتی نماز داری می‌خوانی که به پیامبر وصل شوی و به سلسله ولایت نبی اکرم و اهل بیت وصل شوی. همه اینها شئون ذیل ولایت اهل بیت قرار گرفتن‌اند. این مناسک و این ساختارهای اجتماعی از جمله بانک می‌توانند ما را ذیل ولایت اولیای طاغوت قرار بدهند و یا ذیل ولایت اولیای حق قرار دهند. این که در چه شهری نفس می‌کشید و در چه نظام و ساختارهای اجتماعی دارید کار می‌کنید، تمام شئون زندگی ما را می‌سازد و به مرور، یک آدم دیگری می‌شویم و یک طور دیگری از دنیا می‌رویم. این نگاه، متکی بر این دومی‌ است. یعنی از سطح فردی، بالاتر می‌آورد در سطح اجتماعی. ولایت را اصل در همه تحولات اجتماعی می‌داند. همین الان جامعه ایران خودمان، همین لحظه ولایت را از آقا بگیرید و به آمریکا بدهید. یک دفعه که نظام ما و بینش‌هایمان عوض نمی‌شود. هنوز نمازمان را می‌خوانیم و خدا را قبول داریم. بعد از ده سال ببینید که کجا هستیم. اصلا یک آدم‌های دیگری شدیم و یک چیز دیگری فکر می‌کنیم و بچه‌های ما دارند یک جاهای دیگری می‌روند. این خیلی مهمتر است که چه کسی ولیّ جامعه باشد. همه بینش‌ساز و رفتارساز و گرایش‌ساز را این تعیین می‌کند. دنبال این هستیم که ساختارهایی در جامعه هستند که طبیعتا ولیّ را سرمایه‌دار می‌کنند. شما صناعتا گفتید ولیّ باید فقیه باشد. اینجا درگیری ایجاد می‌شود. صناعت، قشری بود. صناعت، پوسته است و غلبه بر طبیعت می‌شود. همین الان نگاه کنید، مثلا ولیّ فقیه یک اراده‌ای می‌کند و یک اراده‌ای اهل سرمایه و رسانه و امثالهم می‌کنند. در ساختارها یک جاهایی این اراده می‌چربد و یک جاهایی این یکی می‌چربد. باید ببینیم که چه کسی دارد به جریان کدام اراده کمک می‌کند. ولیّ فقیه هم که می‌گوییم جریان ولایت الهی را داریم می‌گوییم. در شخص نیستیم. می‌گوییم این جریان با این مکانیزم کار می‌کند. اینها مکانیزم‌هایی هستند که سرمایه‌دار را ولیّ جامعه می‌کنند. یعنی اگر گذاشتید تبلیغات در جامعه تعیین کند، او می‌گوید که مردم چه بپوشند. یک سیتی سنتر در اصفهان داریم که با بچه‌های فرهنگی شهر، دعوایش شده بود. از قولش گفته بود شما هر کاری می‌خواهید کنید، فرهنگ آینده شهر دست من است. راست هم می‌گوید. یعنی وقتی اجازه تجمع قدرت و ثروت را به یک جا می‌دهید، او است که تعیین می‌کند در آینده، مردم چه بپوشند و چه بخورند و چطور زندگی کنند. واقعا او ولیّ جامعه می‌شود و نباید این اجازه را بدهیم. این 9 زنجیر و این 5 ساختار می‌خواهند باز کنند تا ما را از ذیل ولایت سرمایه‌دار خارج کنند. رهایی از اغلال فناوری را می‌خواهیم ببینیم. علم و فناوری و بعد هم مختصری رهایی از این را. سومین مورد، زیست‌شهر است. در رهایی از اغلال علم و فناوری، می‌گوییم که آن هژمونی اصلی که الان جبهه کفر دارد، به خاطر علم و فناوری برترش است. شهید عظیمی ‌از موسسین جهاد سازندگی و پشتیبانی مهندسی جنگ جهاد بود که دو سه سال پیش به رحمت خدا رفت. شیمیایی هم بود؛ می‌گفت اگر می‌خواهید حجاب دختران برگردد و اخلاق پسران هم اصلاح شود یک گوشی موبایل بسازید که از اپل و سامسونگ، بهتر باشد. ظاهرش هیچ ربطی به کار فرهنگی ندارد؛ گوشی موبایل که برای غربی‌ها‌ بوده است و بهترش را بزنم، مگر درست می‌شود؟! ایشان می‌گفتند آفریقایی‌ها ‌از آمریکایی‌ها‌ و اروپایی‌ها‌ برهنه‌تر بودند، اما برهنگی را از آمریکایی و اروپایی گرفتیم که خودش را با فناوری برتر، انسان برتر و اسوه کرده بود. اگر می‌خواهید بت بزرگ را بزنید و الان بت بزرگ اذْهَبْ إِلى‌ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‌، طغیانی که غرب کرده است بت بزرگ و بت سرمایه‌داری غرب است، به وسیله سرمایه‌داری برتر است. باید آن را بزنیم. این مثال را یکی از دوستان می‌زد و می‌گفت سحره فرعون حبالشان را انداختند و مار و اژدها شده و همه مردم می‌ترسند و حضرت موسی کور را شفا دهد. خب شفا دادن کور، کار بزرگی است. اما مردم می‌مانند و می‌گویند این بزرگ بود و آن هم بزرگ است؛ معجزه باید از جنس خود آن بیاید و آن را زمین بزند. سحری که غرب رو کرده است، علم و فناوری‌اش است. ما باید یک چیزی از جنس آن روی میز بگذاریم و آن را بزنیم که اذْهَبْ إِلى‌ فِرْعَوْنَ اتفاق بیفتد و جریان ولایت اجتماعی جهانی‌اش از بین برود. ولی آن هم متناسب با کار خودمان؛ مثل اینکه شما ناو بزرگ دشمن را با شبکه قایق‌های تندرو تهدید می‌کنید و می‌زنید. در صنعت و فناوری هم همینطور. می‌خواهیم فناوری برتری که قلوب و اذهان جهان را سحر کرده است با‌ هایتک‌های hand made بزنیم.

می‌گفت سحره فرعون حبالشان را انداختند و مار و اژدها شده و همه مردم می‌ترسند و حضرت موسی کور را شفا دهد. خب شفا دادن کور، کار بزرگی است. اما مردم می‌مانند و می‌گویند این بزرگ بود و آن هم بزرگ است؛ معجزه باید از جنس خود آن بیاید و آن را زمین بزند. سحری که غرب رو کرده است، علم و فناوری‌اش است. ما باید یک چیزی از جنس آن روی میز بگذاریم و آن را بزنیم که اذْهَبْ إِلى‌ فِرْعَوْنَ اتفاق بیفتد و جریان ولایت اجتماعی جهانی‌اش از بین برود.

رضایی: یکی از دوستان توضیح می‌داد و می‌گفت تولید قایق‌های تندرو از نظر فناوری یک سطح بالایی دارد، اما اینطور نیست که آمریکایی‌ها ‌نتوانند آن را بسازند. نکته جالبش این است که برای هدایت اینچنین قایق‌هایی، باید یک انسان‌هایی باشند که عملا از مرگ نترسند و بشود طوری این قایق‌ها ‌را طراحی کرد که با عنصر این انسان بشود کوچکتر و راحت‌تر تولید کرد. با این تکنولوژی که برآمده از فرهنگ ما ایرانی‌هاست و ایثار را داریم، می‌توانیم بسازیم؛ اما آمریکایی‌ها ‌که نمی‌توانند بسازند، نه بخاطر فناوری‌ای که ندارند؛ بلکه برای آن انسانی است که ندارند. مثال شما انگار از همین جنس است.

جهانبخش: به تعبیر قرآن مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ. یعنی آنها وقتی با شما می‌جنگند که کلی حصن داشته باشند. این که حصنی ندارد و تیر بزنی، صاف به همین سرباز برخورد می‌کند. آن ناو، حس جنگ به آنها می‌دهد؛ چون کلی حس برایشان ایجاد می‌کند. ‌هایتک‌های hand made مثل این چمدان آلمانی که ‌هایتک hand made است. مثل 37 درصدِ ساعت‌سازی سوییس که hand made و home made است. مثل هفتاد درصد توپ‌های فوتبال جهان که در شهر سیالکوت پاکستان تولید می‌شود. آدیداس و نایک و امثال آن نمی‌توانند با اینها رقابت کنند. از اینها می‌خرند و فینال جام جهانی با توپ‌های اینها بازی می‌شود. ریورند می‌کنند. غول صنعت که پتروشیمی و پالایشگاه است می‌شود در مقیاس خرد آورد portable refiner کرد. با یک میز کوچکتر از میزی که ما دور آن هستیم می‌تواند نفت خام را بریزد و پالایش کند.

دانش وقف‌پایه

جهانبخش: کارآمدی‌هایی دارد و حتما کارآمدی‌های خوبی هم دارد؛ اما وقتی محور نداشته باشند، نمی‌تواند غلبه کند. آن محورِ وقف و ایثار و شبکه، امامتی است که بدون اینکه اجیر کند و بدون اینکه اسیر کند، می‌خواهد اینها را پشتیبانی کند. انسانِ حماسه و انسانِ الگوساز و انسانِ عادی.

عنبرستانی: ما همیشه در بخش الگوساز، به یک انسانِ حماسه نگاه کردیم و یا تعمق در مبانی؟

جهانبخش: یک بخش آن که همان مبانی و نوع رابطه اجتماعی است که ما می‌خواهیم؛ یعنی همان اخوت و ولایت و محبت و طمع نباشد. ولی تا می‌خواهیم گمانه بزنیم که مگر این می‌تواند در صنعت برود، مگر این می‌تواند در شهرسازی برود، سریع آن انسان حماسه‌‌ها در ذهن ما می‌آید. همین الان اینجا استفاده کردیم. مثلا اربعین و مثلا جهاد سازندگی و مثلا حاج قاسم. اینجور جاها کمکمان می‌کند. مثلا شهید شهریاری.

عنبرستانی: یعنی در سطح مبانی، آن سه سوال است و در سطح الگوسازی، انسان حماسه، می‌شود این جدول.

جهانبخش: بله. یعنی ما می‌رویم و تجربه مومنین را تجربه‌نگاری می‌کنیم و آن کمک می‌کند که مطلوبیت وحیانی را با چه ساختارها و سازوکارهایی محقق کنیم.

عنبرستانی: درواقع آن چیزی که از دانش وقف‌پایه گفتید، تا انتها همه یک تجربه‌نگاری است.

جهانبخش: بله. یعنی سعی کردیم یک نظام متقوّم وحی و عقل و تجربه را پیاده کنیم که حتی تجربه غیرمومنینی که با وحی سازگار بوده است، در این آمده است. مثلا در زمینه معماری شهرسازی، می‌آوریم که روسیه این کار را کرده است و اتفاقا با مطلوبیت فقهی ما همخوانی دارد و ما می‌توانیم این کار را انجام دهیم.

عنبرستانی: من شنیدم مخترع پنی سیلین، در شرکت داروسازی می‌نشیند. سوالم این است که چرا رازی و امثالهم به این ترکیب نمی‌شود.

جهانبخش: در آنجا شرکت، سلول است. وقتی سرمایه بخواهد بر انسان غلبه کند، سلولِ آن می‌شود شرکت. یعنی یک نفر را بگذارید که یک آدم خیلی مومن باشد و شرکت سهامی فلان جا برود؛ می‌گوید منطق سرمایه، حکم می‌کند که الان 5 هزار کارگر را اخراج کنم. الکل نمی‌رسد؛ اما آن را در زمینه خودش مثل رساله بیاورید. یک رساله را که یک مرجع می‌نویسد، شما بگویید من تکثیر کردم و به تانزانیا هم داده‌ام. می‌گوید خدا خیرت بدهد و یک مقداری هم من پول می‌دهم؛ اما مالکیت معنوی می‌گوید که چرا دادی و زندانی می‌شوی و باید اجازه می‌گرفتی. منظورم پتنت است. سرعت نشر در کدام، بالاتر است؟ نشر دانش، منظور ما است. در علوم انسانی ما که حوزویِ خودمان باشد، وقتی می‌خواهیم نشر کنیم، آن صاحب اندیشه حبس نمی‌کند. وقتی به او بگویی صد جا هم تکثیر کردم، دعا می‌کند و کمک هم می‌کند. اگر همین در فناوری می‌آمد، سریعتر نشر پیدا نمی‌کرد تا من حبس کنم؟

عنبرستانی: اگر همین نگاه در الکل بود به همین می‌رسید و زودتر هم می‌رسید.

جهانبخش: نگاه علم ما هم نگاه استیلا بود. تا شاگرد زانو نمی‌زد، چیزی به او نمی‌دادیم. یعنی جامعه سنتی ما ترکیبی از استیلا و امت بود. مثلا الان که ترکیبی از استیلا و امت و بازاریم؛ امت خالص نبودیم. آنجا که امتِ خالص‌تر عمل کردیم، مثل اینکه دین‌مان را به شرق آسیا بدون شمشیر بردیم و در آفریقا بدون شمشیر بردیم و تاجرهای ما پیام‌رسان دین ما شدند.

عنبرستانی: در نگاه کلان که در مورد دانش گفتید، جایگاه حوزه و دانشگاه را در کجا می‌بینید؟

جهانبخش: یک ارائه‌ای داریم به اسم نهاد علم که در آن کاملا توضیح می‌دهیم که نهاد علم مطلوب ما باید چه ویژگی‌ای داشته باشد. چون نظام معرفتی ما سه بال وحی و عقل و تجربه را می‌خواست، تقوّم خاصی بین حوزه و دانشگاه و کارشناسی اجرا می‌خواهیم که هر سه تا هستند. حوزوی، دانشگاهی نمی‌شود و دانشگاهی، حوزوی نمی‌شود. اما در یک نسبت خاصی هستند که باعث می‌شود وحی، محوریتش در تحقق اجتماعی، حفظ شود. وحی می‌شود سمت حوزه، دانشگاه می‌شود دانش نظری و تجربه هم کارشناسی اجرا. اینها در تقوّم یک منطق، می‌خواهد که هماهنگ‌شان کند. با منطق فعلی، به این راحتی نمی‌شود. یک کاری که فرهنگستان کرده این است که سعی کرده است منطق هماهنگی این سه را بدهد.

رضایی: مثالی که زدید، یک مقداری بحث را شفاف کرد. وگرنه همان دنیای غرب هم اتفاقا چون یکی از دغدغه‌هایشان این است که سرعت انتشار، بالا رود، پتنت را می‌گذارند. اما آنجا چون انسانی که با آن سر و کار داریم، انسانی است که برای حداکثر کردن سود خودش، R&D  را انجام داده، اتفاقا می‌گویند برای اینکه این آدم، انگیزه داشته باشد که R&D  بیشتری انجام دهد، باید از کار او حفاظت کنیم و می‌بینیم که 10 کار، انجام می‌دهد و یکی موفق می‌شود و سودش را درمی‌آورد و لذا پتنت با همین نگاهی که R&D به حداکثر برسد و تولید نوآوری به ماکسیمم برسد، شکل گرفته است. اما اینجا فرقش این است که انسان، یک انسان دیگری است. از این جهت، مثال رسالت، یک مثال خیلی خوبی بود.

جهانبخش: به این علت این را می‌گوییم که گفتیم حکمرانی، حکمرانی از این طریق، تسهیل شده است. کدام جاده راحت‌تر است؟ آن که R&D دارد حمایتش می‌کند که بفهمد کروم باید پیشتاز باشد. همه، پسووردهایشان را به کروم می‌دهند. می‌گوید خب آن R&D که با انگیزه مادی آوردم، باعث انقلاب در جامعه می‌شود که همه ذیل طمّاع‌‌ها شوند. طمع در جامعه، بسط پیدا می‌کند. مثل دوران عثمان که همه اینطور سوال می‌کردند. R&D وقف شما باعث می‌شود همه ذیل روحیه ایثارگران بروند. می‌بینند رفت و 10 سال نشست و تلاش کرد که نظام اسلامی در زمینه نرم افزار، برتر از بقیه باشد. این هم یاد می‌گیرد که فلان اختراعِ کوچکش را براحتی وقف کند.

جلسات عصراندیش، شنبه‌ها ساعت 16 در محل دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت با موضوع اندیشه‌ورزی حول تعالی اجتماعی برگزار می شود.

برچسب ها: دانشگاه توسعه اجتماعی رسالترساگفتعباس جهانبخشعصراندیشنهاد مردمی رسالت
پست قبلی

نظریه «جامعه امت» با حضور دکتر جهانبخش

پست‌ بعدی

هجدهمین نشست عصر اندیش با موضوع زیست‌شهر اسلامی برگزار می‌گردد.

رضا ایمانی

رضا ایمانی

هدف من تعالی اجتماعی است

پست های مرتبط

تجربیات توسعه محلی در جزیره قشم
تجربیات توسعه

تجربیات توسعه محلی در جزیره قشم

نقد و بررسی کتاب مدارهای توسعه‌نیافتگی در اقتصاد ایران با تکیه بر برداشتی از مفهوم اقتصاد اجتماعی
تجربیات توسعه

نقد و بررسی کتاب مدارهای توسعه‌نیافتگی در اقتصاد ایران با تکیه بر برداشتی از مفهوم اقتصاد اجتماعی

وقتی محصول دانش بنیان ایرانی، تحریم روس‌ها را می شکند
تجربیات توسعه

وقتی محصول دانش بنیان ایرانی، تحریم روس‌ها را می شکند

نقد و بررسی مناظره “توسعه: حکمرانی داخلی یا سیاست خارجی”
توسعه

نقد و بررسی مناظره “توسعه: حکمرانی داخلی یا سیاست خارجی”

الگوهای توسعه خرد و خانگی در بنیاد برکت: از مبانی تا اجرا
الگوهای توسعه

الگوهای توسعه خرد و خانگی در بنیاد برکت: از مبانی تا اجرا

حکمرانی پلتفرم‌ها در عصر دیجیتال: چگونه پلتفرم‌ها خلق و خوی کاربران خود را تغییرمی‌دهند!
توسعه

حکمرانی پلتفرم‌ها در عصر دیجیتال: چگونه پلتفرم‌ها خلق و خوی کاربران خود را تغییرمی‌دهند!

پست‌ بعدی
هجدهمین نشست عصر اندیش با موضوع زیست‌شهر اسلامی برگزار می‌گردد.

هجدهمین نشست عصر اندیش با موضوع زیست‌شهر اسلامی برگزار می‌گردد.

لطفاَ برای وارد شدن به گفتگو وارد شوید

  • پرطرفدار
  • دیدگاه‌ها
  • اخیرا

مسابقه بزرگ 4001 ( وام قرض الحسنه بدون کارمزد)

کانون‌ همیاری اجتماعی

موکب رسالت آسمانی حاج قاسم شهید – اربعین تا اربعین

دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت رساگفت

حضور حاج آقا حسین زاده، راهبر نهاد مردمی رسالت در برنامه عیار

داستان توسعه روستایی ایران چگونه آغاز شد؟

داستان توسعه روستایی ایران چگونه آغاز شد؟

درباره کتاب روایت یک رویش

درباره کتاب روایت یک رویش

موکب رسالت آسمانی حاج قاسم شهید – اربعین تا اربعین

مسابقه بزرگ 4001 ( وام قرض الحسنه بدون کارمزد)

سنت، لازمه صنعت (بخش اول)

سنت، لازمه صنعت (بخش اول)

ایرانِ سربلند و پایدار (بخش اول)

ایرانِ سربلند و پایدار (بخش اول)

تجربیات توسعه محلی در جزیره قشم

تجربیات توسعه محلی در جزیره قشم

جریان‌شناسی توسعه رفاه و فقر در تاریخ معاصر ایران

جریان‌شناسی توسعه رفاه و فقر در تاریخ معاصر ایران

درباره ما

رساگفت رسانه خبری تحلیلی دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت است. مجموعه خبری تحلیلی رساگفت رسانه ای برای اندیشه ورزان حوزه پیشرفت و تعالی اجتماعی است که تلاش دارد با مطالعه،پژوهش ، مستند سازی، مدیریت دانش و برگزاری جلسات گفتمانی با حضور اندیشه ورزان ، اساتید دانشگاه و صاحبنظران حوزه های حکمرانی و توسعه مسیر پیشرفت را روشن تر از پیش ترسیم کرده و راهکار‌هایی سازنده و عملی پیش روی مسیر پیشرفت انقلاب قرار دهد.

دسته‌ها

کتابخانه دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت

ما را دنبال کنید

رویدادهای جدید

سنت، لازمه صنعت (بخش اول)

سنت، لازمه صنعت (بخش اول)

ایرانِ سربلند و پایدار (بخش اول)

ایرانِ سربلند و پایدار (بخش اول)

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • صفحه اصلی
  • تعالی اجتماعی
    • قرض الحسنه
    • کارآفرینی اجتماعی
    • همیاری اجتماعی
  • توسعه
    • الگوهای توسعه
    • تجربیات توسعه
    • نظریات توسعه
    • جریان شناسی توسعه در ایران
    • معرفی کتاب
  • در قاب سیما
    • تک برنامه
    • مجموعه برنامه
  • درباره ما
    • تماس با ما

خوش آمدید!

یا

به حساب خود در زیر وارد شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم

افزودن لیست پخش جدید