دوشنبه, خرداد ۱۲, ۱۴۰۴
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • صفحه اصلی
  • تعالی اجتماعی
    • قرض الحسنه
    • کارآفرینی اجتماعی
    • همیاری اجتماعی
  • توسعه
    • الگوهای توسعه
    • تجربیات توسعه
    • نظریات توسعه
    • جریان شناسی توسعه در ایران
    • معرفی کتاب
  • در قاب سیما
    • تک برنامه
    • مجموعه برنامه
  • درباره ما
    • تماس با ما
رساگفت
  • صفحه اصلی
  • تعالی اجتماعی
    • قرض الحسنه
    • کارآفرینی اجتماعی
    • همیاری اجتماعی
  • توسعه
    • الگوهای توسعه
    • تجربیات توسعه
    • نظریات توسعه
    • جریان شناسی توسعه در ایران
    • معرفی کتاب
  • در قاب سیما
    • تک برنامه
    • مجموعه برنامه
  • درباره ما
    • تماس با ما
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
رساگفت
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

عصر شیرین- جلسه اول- خانم قاسم زاده

رضا ایمانی توسط رضا ایمانی
۱۳ آذر ۱۴۰۱
در عصر شیرین (گفتگو)
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
29
بازدیدها

به گزارش «رساگفت»: مجری: ما در عصر شیرین در کنار دکتر رودی با موضوع سواد مالی بودیم. از ایشان خیلی چیزها در این فصل‌هایی که گذشت یاد گرفتیم. اما از این هفته قرار است که با مبحث جدیدی کنارتان باشیم. موضوعی که قرار است در موردش بگوییم و بشنویم، موضوع کسب و کارهای خرد و خانگی است که قرار است با آقای دکتر امیر صفری که پژوهشگر حوزه کسب و کارهای خرد و خانگی هستند این موضوع را پیش ببریم. آقای دکتر قرار است از شما بشنویم و یاد بگیریم. چیزی که قرار است از شما بشنویم خیلی برای خودم جذاب است. قرار است از شما قصه بشنویم. قصه یک تعدادی از زنان سرزمینمان که یک کاری را دوست داشتند و وارد آن کار شدند و بعد از پشت سرگذاشتن فراز و نشیب‌های زیاد، در آن کار، به موفقیت برسند.

صفری: قرار است منشا یک نوآوری باشد و فکرهای جدیدی بیاورد و خودش هم یک جور، نوآوری حساب می‌شود. قصه‌ای که امروز می‌خواهیم روایت کنیم حول همین مفهوم است. یعنی قهرمان قصه ما با یک نوآوری، توانسته کاری کند که در یک سرزمین خشک، یک محصول پُربها را استخراج کند. امروز قصد داریم سفری به سیرجان، در کرمان و در دل کویر داشته باشیم و در آنجا با زندگی یک قهرمان و یک بانوی کارآفرین، بیشتر آشنا شویم. قهرمان امروزِ ما خانم قاسم‌زاده است. بانویی کارآفرین در شهر سیرجان. ایشان از بچگی به رشته تجربی علاقه داشت. بنابراین در دانشگاه هم رشته بهداشت حرفه‌ای را انتخاب می‌کند. در دانشگاه علوم پزشکی بم مشغول تحصیل می‌شود. اما از همان دوران کودکی، این در ذهنش بود که بتواند به طریقی به معیشت خانواده کمک کند و یک منبع درآمد داشته باشد. بنابراین در ذهنش همیشه این بوده است که باید یک کاری پیدا کنم که بتوانم از آن طریق، این امر را محقق کنم. در دانشگاه به سراغ اساتیدش می‌رود و از ایشان می‌پرسد که آیا کاری را سراغ دارند که متناسب با شرایط تحصیلی‌اش هم باشد؟ اما کار خاصی پیدا نمی‌کند. همچنان در ذهنش، موضوع کار، جدی بوده است؛ تا اینکه یک اتفاقی می‌افتد. خانواده قاسم‌زاده هر هفته یک جلسه قرآن را داشتند که در آن، برای امواتشان و برای خیرات امواتشان جلسه قرآنی می‌گرفتند. قرآن می‌خواندند و در انتها در مورد کسب و کارشان بحث می‌کردند. هر کسی در مورد ایده‌ای که داشت، صحبت می‌کرد. در مورد کار دوم و حتی قبل‌تر، سابقه این وجود داشت که اتفاقات خوبی افتاده باشد. یک دامداری با هم تاسیس کرده بودند و از اینگونه اتفاقات در این جلسات رخ داده بود. در یکی از این جلسات، دایی خانم قاسم‌زاده یک ایده را مطرح می‌کند. ایده‌ای در مورد کشت زعفران، به روشی خاص. برای خانم قاسم‌زاده، موضوع، جالب می‌شود. سوال می‌پرسد. در آن جلسه، بحث، شکل می‌گیرد. اما موقعی که بحث، به پایان می‌رسد و تمام می‌شود، دیگر کسی سراغ موضوع را نمی‌گیرد جز خانم قاسم‌زاده. ایشان شروع به بررسی کردن می‌کند. تحقیق کردن در مورد این موضوع که آیا ممکن است یا نیست و آیا با شرایطشان همخوانی دارد یا خیر را انجام می‌دهد. به نظرش می‌رسد که روش خوبی است. با دایی‌اش تماس می‌گیرد و به ایشان اطلاع می‌دهد که می‌خواهد روی این موضوع، کار کند. دایی هم استقبال می‌کند و با هم، فرایند تحقیق و توسعه را ادامه می‌دهند. در این روش از کشت، دیگر نیازی به خاک نبود. یعنی این ویژگی وجود داشت که بتوانند از یک مساحت کم، هکتارهای زیادی از محصول را برداشت کنند. در واقع از 100 متر مربع، بتوانند تا پنج هکتار، محصول زعفران برداشت کنند و این برایشان خیلی جالب بود. اما از آن طرف، خیلی هم برایشان غریبه بود. چون کسی را نداشتند که تا الان این کار را کرده باشد.

مجری: این روش را از کجا پیدا کرده بودند؟

صفری: دایی در جاهای مختلفی که رفته بود، با این روش آشنا شده بود و حالا قصد داشت که این روش را در شهر خودش هم پیاده کند و ایده را مطرح می‌کند و خانم قاسم‌زاده که به این ایده، علاقه نشان می‌دهد، موضوع یک مقداری جدی‌تر می‌شود. در دنیا روش متداولی است. روش هیدروپونیک، روشی است که در آن به وسیله یک سری سیالات مایع، مواد مغذی را به گیاه می‌رسانند؛ بدون اینکه گیاه به روش سنتی در خاک قرار گرفته باشد. لازم نیست که آن فاصله‌ها را داشته باشد. سموم خاصی نیاز ندارد. بنابراین روش کشت بهینه‌تری را دارد. مصرف آب، به مراتب کمتر است و از آنجایی که طبقه طبقه هم کاشته می‌شود، این امکان را می‌دهد که در فضای کم، محصول خیلی زیادی را برداشت کنند. همین موضوعِ بررسی و تحقیقِ این مساله بین خانم قاسم‌زاده و دایی، آنها را به این نقطه می‌رساند که باید این کسب و کار را شروع کنند. یعنی تصمیم‌گیری اولیه می‌شود که این کسب و کار را شروع کنند. با مسائل مختلفی روبرو هستند که باید گام به گام با این مسائل، مواجه شوند. به نظر شما اولین مساله‌ای که یک خانم کارآفرین، برای شروع یک کسب و کار نوآورانه، با آن روبرو است، چیست؟

پاسخ حضار: اولین چیزی که به نظرِ یک خانم می‌آید این است که پولش را می‌خواهد از کجا بیاورد و چطور تامین مالی کند و چطور می‌خواهد برایش سودآوری داشته باشد که پولی را هم که قرض گرفته پس دهد؟ از کجا باید آن پول را به دست بیاورد؟

صفری: بله. بنابراین یکی از نگرانی‌های جدی‌شان این بود که این کسب و کار، می‌گیرد یا نه؟ اصلا من می‌توانم با این کسب و کار، اقساطش را پرداخت کنم یا یک بارِ مضاعفی بر خانواده من می‌شود؟

پاسخ حضار: بخاطر تفاوت در نوع کشت، شاید یک مقدار هم ریسک‌پذیری بالایی داشت. چرا که ممکن است در بازار فروشش هم به مشکل برخورد کند. شاید اول این فکر هم که بازار فروشش به چه صورت است، یک دغدغه باشد.

صفری: این نگرانی را دوچندان می‌کند.

مجری: اگر این مقدار هزینه کردیم و کسی نخواست چه کنیم؟

صفری: و این را هم اضافه کنید که در مورد این روش کشت، تا الان، هیچ تجربه‌ای نداشتند. خانواده قبلا سابقه کشاورزی داشتند؛ اما کشت زعفران و به طور خاص به این روش خاص، خودش می‌توانست نگرانی‌شان را دوچندان کند و این مساله را جدی‌تر کند که آیا این کسب و کار، می‌گیرد یا شکستِ به تمام معنا خواهد بود؟

پاسخ حضار: خودمان در خانواده‌مان، مخصوصا مادرم خیلی ایده شروع کردن کارهای جدید را داشتند. اما همیشه ترس از شکست باعث می‌شد که عقب‌نشینی کنند و تردید در شروع کردن داشته باشند و نتوانند این کار را شروع کنند. ترس از شکست، خیلی مانع ایجاد کار در خانواده است.

صفری: تشکر. به نظر می‌رسد ما در این نقطه از تصمیم‌گیری یعنی بین تردید و تصمیم برای اینکه اجرایی‌اش کنیم، همیشه دچار یک سری چالش‌ها می‌شویم و این مساله، نگرانی‌های جدی‌ای را ایجاد می‌کند. یکی از اتفاقاتی که در خانواده خانم قاسم‌زاده، خیلی خوب رخ می‌دهد، جمع حامی‌ است. یعنی جلساتی که برگزار می‌کنند، شاید اتفاقی باشد که همه جا برگزار نشود. اما در این خانواده، این رسم شکل گرفته که در مورد کسب و کار، صحبت می‌کنند و این فضای حامیانه، خودش می‌تواند کمک‌کننده باشد که افراد، بهتر تصمیم بگیرند. اما از آن طرف، مشکلات هم، خیلی زیاد است. از مسائل مربوط به تامین مالی، خود همین نگرانی‌ها برای اینکه آیا این کسب و کار می‌گیرد یا نه؛ یکی از ویژگی‌های کسب و کارهای خرد و خانگی، همین است که به واسطه اینکه سرمایه اولیه کمی‌ می‌خواهد، آن تامین مالی اولیه، به نسبت خیلی از کسب و کارهای دیگر، ناچیز است. خود همین می‌تواند کمک کند که یک مقداری ریسک، کم شود. و نگرانی‌ها یک مقداری کمتر گردد. علاوه بر این، این نوع از کسب و کار هم خیلی زودبازده است. یعنی این فضای نگرانی هم می‌تواند خیلی زود به پایان برسد. اما خانم قاسم‌زاده از یک روش دیگری هم استفاده کرد که این نگرانی‌ها کاهش یابد. ایشان از روشی ساده استفاده کرد. این که چکار کند که این افکارِ مزاحم، سراغش نیاید و خللی در کارشان ایجاد نکند. سوال من از حضار این است که به نظر شما، ایشان چه روشی را در پیش گرفت؟

پاسخ حضار: به نظرم برای اینکه در ابتدا ببیند بازده به چه صورت است، از ابعاد خیلی کوچک، شروع کرد.

صفری: اینکه آدم از مقیاس کوچک شروع و تست کند، خودش روش خیلی خوبی است که ایشان در یک مقطع دیگری از داستانش هم از این روش استفاده می‌کند که به آن می‌رسیم. ولی قدمِ اول نبود. جواب مساله، خیلی ساده‌تر از آن است که به ذهن برسد.

پاسخ حضار: چیزی که می‌گویم شاید درست نباشد؛ ولی چون خودم در روستا هستم، از یک جعبه‌های خیلی کوچکی استفاده می‌کردیم تا کاشت داشته باشیم. مادرم برای سبزی و برای چیزی که برداشت می‌کردیم، یک جاهای خیلی کوچک و جعبه‌های خیلی کوچک را تعبیه کرد که ببیند چنین محصولی در آن شرایط و در آن زمین، می‌رسد؟ از آن فرصت استفاده کردیم؛ اما نتیجه بخش بود.

مجری: همان مقیاس کوچک است.

صفری: فکر کنم تمرکزشان روی همان بود. تشکر. روشی که ایشان استفاده کرد خیلی ساده است. روشی که شاید خیلی جاها هم استفاده کرده باشیم، اما به آن دقت نکرده باشیم. ایشان مستقیما وارد عمل شد. یعنی منتظر نماند که فکر کند و مدام، افکار مزاحم را پرورش دهد. مستقیما وارد عمل شد و شروع کرد به فراهم کردن لیست تجهیزات اولیه‌اش و آرام آرام شروع کرد به تهیه کردن آنها. اما با یک مساله‌ای که روبرو بود، تامین مالی بود. چطور باید این محصول را می‌خرید؟ پس دوباره با دایی، صحبت کرد. دایی از آنجایی که خودش یک راهبر کانون همیاری اجتماعی بود، بستری را فراهم کرد که از طرف همیاری اعضای کانون، تسهیلاتی برای خانم قاسم‌زاده فراهم شود.

مجری: یک توضیح در مورد کانون بدهید.

صفری: کانون، یک جمعی از افراد است که با هم، همّ و سنخیت دارند. مثلا در مورد خانم قاسم‌زاده، اعضای خود فامیل، خانم قاسم‌زاده، عضو همین کانون همیاری اجتماعی هستند. یک جاهایی که با مشکل برخورد می‌کنند، همه با هم سعی می‌کنند آن مساله را حل کنند. دور همدیگر جمع می‌شوند. در واقع کانون، بستری است برای همین فعالیت‌های اجتماعی و همیاری اجتماعی و دور هم قرار گرفتن. همین بستر هم به ایشان کمک کرد تا منابع مالی مورد نیازشان در دسترسشان قرار گیرد. تسهیلات، در اختیارشان قرار گرفت. ایشان باز هم منتظر نماند. تجهیزات مورد نیاز را خرید. قفسه‌ها و پیاز زعفران و هر چیزی که برای این نوع کشت لازم بود را تهیه کرد. اما نکته‌ای که اینجا وجود دارد این است که باز هم برای اینکه افکار منفی شکست، سراغشان نیاید، شروع کرد به رنگ کردن تک تک قفسه‌ها. هم فضا را زیباتر می‌کرد و هم ایشان را در گام نخست، سرگرم می‌کرد. فضای گلخانه را آماده کرد. اما دومین مساله‌ای که با آن روبرو بود، این بود که این گلخانه، اصلا کجا باید احداث شود؟ یکی از نوآوری‌هایی که خانم قاسم‌زاده انجام داد، در همین نقطه اتفاق افتاد. ایشان در طبقه بالای خانه‌شان، یک طبقه نیمه متروک داشتند که همانجا را هم تبدیل به گلخانه کرد. خیلی ساده، تغییرات لازم را اعمال کرد و یک دستگاه رطوبت‌سنج و رطوبت‌ساز گرفت و نصب کرد و یک فضای گلخانه‌ای را در همان طبقه ایجاد کرد. در 100 متر مربع، یک گلخانه‌ای را درست کرد که امکان برداشت تا 5 هکتار زعفران را فراهم می‌کرد. زعفران‌ها را کاشت. اما قضیه به همینجا ختم نمی‌شد. به هر حال، این نگرانی در مورد اینکه آیا این کسب و کار می‌گیرد یا نه، گوشه ذهنش بود. حتی بعضی وقت‌ها شوخی‌هایی می‌شنید که اگر نگیرد، خودت باید قسطش را بدهی. خانم قاسم‌زاده کار را شروع کرده بود. زعفران‌ها را کاشته بود و منتظر مانده بود تا اولین اتفاق، رخ دهد. یکی از ویژگی‌های کسب و کارهای خرد هم همین است. معمولا کسب و کارهایی هستند که زودبازده هستند. این هم کمک می‌کند که وقتی افراد، اولین درآمد را کسب می‌کنند، به یک درآمدِ نسبتا پایدارتر، امیدوار شوند.

مجری: انگیزه به دست می‌آورند.

صفری: بله. این چرخش، کمک می‌کند که فرد، انگیزه پیدا کند و ادامه دهد. در مورد خانم قاسم‌زاده، این فاصله کمتر از دو ماه بود. در کمتر از دو ماه، اولین جوانه را دید. خودش اینطور روایت می‌کند که اولین جوانه را که دیدم، خیلی خوشحال شدم. با گوشی، عکس گرفتم و برای همه فرستادم؛ اعم از دایی و بقیه. روز خیلی مهمی ‌در زندگی‌اش بود. انگار خیالش راحت است که این کسب و کار، می‌گیرد. دیگر آن نگرانی‌ها کاملا رنگ باخته بود. خیال خانواده‌اش هم از این موضوع، راحت شده بود. آهسته آهسته در کمتر از دو هفته، همه گل‌های زعفران، سبز شدند. فضا فضای خیلی زیبایی شده بود. خود گل‌های زعفران که زیبا است و تعداد زیادی در مقیاس بزرگ بود و این خودش باعث شده بود که آن طبقه نیمه متروک، الان، بسیار زیباتر از گذشته باشد. خیلی جالب است که در این مرحله از زندگی، دوباره همه فامیل، دور هم جمع شدند. چیدن گل‌های زعفران، به همین راحتی نیست؛ بلکه قِلِق خاصی دارد. باید به آرامی ‌چیده شود و به پیاز، آسیب نرسد و یک سری مواردی دارد که باید در این چیدن، رعایت شود. تمام اعضای فامیل، با هم جمع شدند و این محصول را برداشت کردند. خبر این کسب و کار، به قدری پیچید که مساله دوم خانم قاسم‌زاده یعنی مساله فروش را هم حل کرده بود. اینکه من چگونه باید این محصولات را بفروشم؛ وقتی محصولات جمع شده بود به قدری درخواست از آشنایان و دوستان برایش رسیده بود که در کمتر از یک هفته، کل محصولات را فروخت. بنابراین، یک مبلغ قابل توجهی هم به دستش رسید. اینجا نقطه‌ای بود که کسب و کار خانم قاسم‌زاده توسعه یافته بود و یک درآمد قابل توجهی، نصیبش شده بود و آن نگرانی‌های سابق را هم نداشت. اما قضیه به همینجا ختم نمی‌شود.

کلیپ: سلام. نرگس قاسم‌زاده هستم، اهل شهرستان سیرجان. خیلی خوشحالم که در برنامه عصر شیرین در خدمت شما هستم. قصه کارآفرینی و زندگی من را شنیدید. حدودا سه سال است که در حوزه کشت زعفران، فعالیت می‌کنم و خدا را شکر، کسب و کار کوچکی برای خودم دارم.

سوال حضار: درست است که خانم قاسم‌زاده حامی ‌داشت، خانواده‌اش پشتش بود و کمکش کردند و تحقیقاتش و بقیه کارهایش را برایش روشن کردند؛ اما چیزی که خیلی برای من سوال است، این است که چطور توانست محصولش را معرفی کند؟ به چه کسی بفروشد و چطور بازرگانی و بازاریابی‌اش را انجام دهد، خیلی برای آن محصول مهم است. چون بالاخره زعفران، رقابت‌های زیادی در ایران دارد. چطور محصولش را اثبات کرد؟

صفری: کسب و کارهای خرد و خانگی، به طرق مختلفی می‌توانند حمایت شوند. یکی از اینها حامیان بازرگانی هستند. در مورد خانم قاسم‌زاده، خانواده ایشان خیلی در معرفی این محصول که به دیگران هم معرفی کند کمک‌کننده بود. سینه به سینه چرخیده است و این خیلی کمک کرد که محصولشان به فروش برود. حامیان دیگر هم در این مسیر، خیلی نقش داشتند. مثلا دایی به عنوان یک حامی‌ فنی؛ کسی که راه و چاه را در قسمتی از مسیر، نشان داده است و اطلاعات فنی اولیه را داشته است و توانسته است مسیر را شفاف‌تر کند. این هم یک قسمت دیگر از حمایت‌ها را شکل می‌دهد. اما قسمت دیگری از حمایت‌ها حمایت‌هایی هستند که جنبه فرهنگی دارد و جنبه حمایتی و روانی دارد؛ اینکه این خانواده، این فضا را فراهم کردند تا این فرد، بتواند با کمترین دغدغه، این کسب و کار را شروع کند. همه اینها کنار هم کمک کرده است که این کسب و کار، شکل بگیرد. در مورد فروشش هم همین حامیان بازرگانی، خیلی نقش داشتند و خود خانواده و اهالی فامیل، جزو خریداران اولیه بودند و به دیگران معرفی کردند و این، چرخیده است. جالب این است که در یک هفته، کل محصول را فروختند. یعنی این حجم از محصول و آن هم زعفران، که قیمت بالایی دارد، به نظرم این فروش، نرخ قابل توجه و قابل قبولی را دارد.

سوال حضار: در شروع کار، یعنی در بدو شروع، آیا برایشان این دغدغه به وجود نیامده بود که شاید کیفیت این نوع کشت، با کیفیت کشت قبل، متفاوت باشد و در بازار فروش، به مشکل برخورد کنند؟

صفری: یک قسمتی از نگرانی‌هایشان بوده است. روش کشت جدیدی است. این نگرانی، برایش وجود داشته است که اگر محصول هم داد، آیا این محصول، این قابلیت را دارد که در بازار، به راحتی فروخته شود؟

مجری: و اینکه آیا همان عطر و مزه را دارد؟

صفری: بله همان عطر و مزه و کیفیت را دارد؟ یک قسمتی به همان تحقیقات اولیه‌ای که انجام داده بود برمی‌گردد. اما واقعیت این است که یک قسمتی از این هم به آزمون و خطا برمی‌گردد. یعنی تا این کار را انجام ندهید، بقیه کار، مشخص نمی‌شود. خانم قاسم‌زاده عمل را انتخاب کرد. یعنی وارد میدان عمل شد و کشت را انجام داد و دید، کیفیتی که مد نظرش بود، اتفاق افتاده است.

سوال حضار: سوال من این است که بعد از اینکه فروش محصول داشتند، برای ادامه مسیرشان، حامی ‌مالی‌شان، همان حامی‌ مالی اولیه بود؟ چون وقتی تقاضا زیاد می‌شود، قاعدتا باید کار، گسترده شود. برای ادامه مسیر، از چه منابعی استفاده کرد؟

صفری: خدا را شکر در مورد خانم قاسم‌زاده، دیگر نیاز مالی به آن معنا مطرح نمی‌شود. چون به قدری درآمد اولیه، خوب بوده است که هزینه‌های ادامه کار را می‌پردازد. نکته بعدی که وجود دارد این است که پیاز زعفران، یکی از هزینه‌های اولیه جدی این کسب و کار بود. یک ویژگی خیلی خوب این بود که اینها پیاز را خیلی خوب نگهداری کردند و بعدا در زمین کاشتند و جالب بود که در مرحله بعدی، تا سه تُن، پیاز زعفران داشتند. در حالی که نیازشان یک تُن بود. یعنی خیلی فراتر از حتی توسعه محصولشان هم توانستند پیاز زعفران را فراهم کنند و این خیلی از هزینه‌هایشان را هم کاهش داده است. این دغدغه به واسطه همان فروش اولیه، خیلی مرتفع شده و دیگر نیازی به آن سرمایه‌گذاری مجدد روی کسب و کار را نداشت.

سوال حضار: اینکه خانم قاسم‌زاده در طبقه دوم منزلشان، اینچنین کاری را انجام دادند، خیلی جالب است که چطور تعادلش را برقرار کرده است که هیچ لطمه‌ای به زندگی‌اش وارد نشود. آیا همسرش همراهی‌اش کرده است؟ همسرش ناراضی بود یا رضایت داشت؟

صفری: خیلی نکته مهمی‌ است.

مجری: تعادل بین زندگی و کار.

صفری: بله. مخصوصا اینکه اصلا یکی از ویژگی‌های کسب و کارهای خرد و خانگی، این است که خیلی کمک می‌کند که این تعادل، بهتر برقرار شود. در خیلی از مشاغل، این دغدغه را داریم که نگران نگهداری فرزندان باشیم. به خصوص برای بانوان، این دغدغه همیشه وجود دارد. اما کسب و کارهای خرد و خانگی، این مزیت را دارند که این دغدغه در آن کمرنگ‌تر است. یعنی خیلی جاها وقتی در خانه مشغول به کار هستید، انگار همزمان، مراقبت از فرزند را هم دارید انجام می‌دهید. در مورد خانم قاسم‌زاده، باید گفت موقعی که ایشان این کار را شروع کرد، مجرد بود. اما در این بازه زمانی متاهل شد و جالب این است که همسر ایشان هم به نوعی هم به کشاورزی علاقه دارد و هم به این کسب و کار علاقه‌مند است. یعنی با وجود اینکه همسرش کارمند است، وقتی از سر کار می‌آید، با هم به این کسب و کار می‌پردازند. این کمک کرده است که انگار مسائل مربوط به خانه و کار، خیلی خوب با همدیگر و کنار همدیگر، قرار بگیرد. در کسب و کارهای خرد و خانگی، این دغدغه‌ها کمتر شده است و این از ویژگی‌های کسب و کارهای خانگی است که این فضا را فراهم می‌کند؛ به خصوص برای بانوان که بهتر بتوانند کنار خانواده باشند.

سوال حضار: خودم بنا به رشته‌ای که در دانشگاه داشتم، اینچنین تجربه مشابهی داشتم که چند بار، پروژه من خراب شد و دوباره از اول شروع کردم تا به یک نتیجه‌ای رسیدم. ایشان چکار کرد که ریسک اینها را کمتر کرد؟

صفری: یک قسمتی از خاطره خانم قاسم‌زاده را در مورد یک نوآوری دیگر در کسب و کارشان که اتفاقا با شکست همراه شده است را تعریف می‌کنم. ایشان در یک مرحله‌ای تصمیم می‌گیرد که جُوِ دامی ‌هم به همین روش هیدوپونیک کشت کند. بخشی از گلخانه خود را هم به همین کشت اختصاص می‌دهد (بخش کوچکی از گلخانه را اختصاص می‌دهد). ولی هیچکدام از جوها جوانه نمی‌زند. بعدا متوجه می‌شود که در رطوبت و بعضی مسائل فنی، دچار اشتباهاتی شده بود که با شکست مواجه شد. اما نکته‌ای که می‌خواهم روی آن تمرکز کنم، اینجاست که ایشان، از یک مقیاس کوچک آغاز کرده است. این مقیاس کوچک، ریسک‌پذیری را کاهش می‌دهد. یعنی دیگر لازم نیست که ریسکِ خیلی بزرگی انجام دهید. لازم نیست درآمد یک دوره کشت و برداشت محصول خود را کنار بگذارید و با شکست روبرو شوید. نظر من این است که خیلی از این کسب و کارها می‌تواند در اِشِل‌های خیلی کوچک اتفاق بیفتد. اگر اینطور انجام شود، نتیجه، مشخص‌تر است و شما می‌توانید بعد از آن، گام‌های بلندتری را بردارید. در انتها روی این نکته تاکید دارم که نوآوری‌های کوچک، فضایی را فراهم می‌کنند که ما آرام آرام و گام به گام، کارمان را بهبود ببخشیم. این مساله‌ای است که در خیلی از کسب و کارها می‌تواند مفید باشد.

مجری: به جمله اول شما برمی‌گردم که گفتید دست به خاک بزنید و طلا شود. این اتفاق افتاد. البته خاکی در کار نبود، اما طلا برداشت شد.

برچسب ها: تعالی اجتماعیدانشگاه توسعه اجتماعی رسالترساگفتعصرشیرینکسب و کار خرد خانگینهاد مردمی رسالت
پست قبلی

کارآفرینی اجتماعی – قسمت دهم – پایداری کسب و کار

پست‌ بعدی

عصرشیرین- قسمت دوم- آقای غفران

رضا ایمانی

رضا ایمانی

هدف من تعالی اجتماعی است

پست های مرتبط

دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت
عصر شیرین (گفتگو)

عصرشیرین- قسمت یازدهم – خانم حسین زاده کارخانه قالی

دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت
عصر شیرین (گفتگو)

عصرشیرین- قسمت دهم – خانم محمود وند

دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت
عصر شیرین (گفتگو)

عصر شیرین- قسمت نهم- خانم حسین زاده

دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت
عصر شیرین (گفتگو)

عصر شیرین- قسمت هشتم- خانم نیکخواه

دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت
عصر شیرین (گفتگو)

عصر شیرین- قسمت هفتم- آقای شریفی

عصر شیرین- قسمت ششم- خانم یاراحمدی
عصر شیرین (گفتگو)

عصر شیرین- قسمت ششم- خانم یاراحمدی

پست‌ بعدی
عصرشیرین- قسمت دوم- آقای غفران

عصرشیرین- قسمت دوم- آقای غفران

لطفاَ برای وارد شدن به گفتگو وارد شوید

  • پرطرفدار
  • دیدگاه‌ها
  • اخیرا

مسابقه بزرگ 4001 ( وام قرض الحسنه بدون کارمزد)

کانون‌ همیاری اجتماعی

موکب رسالت آسمانی حاج قاسم شهید – اربعین تا اربعین

دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت رساگفت

حضور حاج آقا حسین زاده، راهبر نهاد مردمی رسالت در برنامه عیار

داستان توسعه روستایی ایران چگونه آغاز شد؟

داستان توسعه روستایی ایران چگونه آغاز شد؟

درباره کتاب روایت یک رویش

درباره کتاب روایت یک رویش

موکب رسالت آسمانی حاج قاسم شهید – اربعین تا اربعین

مسابقه بزرگ 4001 ( وام قرض الحسنه بدون کارمزد)

سنت، لازمه صنعت (بخش اول)

سنت، لازمه صنعت (بخش اول)

ایرانِ سربلند و پایدار (بخش اول)

ایرانِ سربلند و پایدار (بخش اول)

تجربیات توسعه محلی در جزیره قشم

تجربیات توسعه محلی در جزیره قشم

جریان‌شناسی توسعه رفاه و فقر در تاریخ معاصر ایران

جریان‌شناسی توسعه رفاه و فقر در تاریخ معاصر ایران

درباره ما

رساگفت رسانه خبری تحلیلی دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت است. مجموعه خبری تحلیلی رساگفت رسانه ای برای اندیشه ورزان حوزه پیشرفت و تعالی اجتماعی است که تلاش دارد با مطالعه،پژوهش ، مستند سازی، مدیریت دانش و برگزاری جلسات گفتمانی با حضور اندیشه ورزان ، اساتید دانشگاه و صاحبنظران حوزه های حکمرانی و توسعه مسیر پیشرفت را روشن تر از پیش ترسیم کرده و راهکار‌هایی سازنده و عملی پیش روی مسیر پیشرفت انقلاب قرار دهد.

دسته‌ها

کتابخانه دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت

ما را دنبال کنید

رویدادهای جدید

سنت، لازمه صنعت (بخش اول)

سنت، لازمه صنعت (بخش اول)

ایرانِ سربلند و پایدار (بخش اول)

ایرانِ سربلند و پایدار (بخش اول)

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • صفحه اصلی
  • تعالی اجتماعی
    • قرض الحسنه
    • کارآفرینی اجتماعی
    • همیاری اجتماعی
  • توسعه
    • الگوهای توسعه
    • تجربیات توسعه
    • نظریات توسعه
    • جریان شناسی توسعه در ایران
    • معرفی کتاب
  • در قاب سیما
    • تک برنامه
    • مجموعه برنامه
  • درباره ما
    • تماس با ما

خوش آمدید!

یا

به حساب خود در زیر وارد شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم

افزودن لیست پخش جدید