به گزارش «رساگفت»: مستند شش گانه “تمدنسازی” ساخته نیل فرگوسن- از جمهوریخواهان تندرو و گزینه اصلی جایگزینی هنری کسینجر- با محوریت تقابل تمدن غرب و شرق از دلایل برتری غرب در 500 سال اخیر سخن میگوید و دلایل استقبال و اقبال غربیها به علم و تکنولوژی را برمیشمرد. این مستند ریشه این اتفاقات را در دوران رنسانس جستجو میکند و جنگ بین مسلمانان به سردمداری عثمانیها و غرب به پیشقراولی پادشاهی پروس را آغازگر مسیر پیشرفت و برتری علمی غرب میداند.
مستند تمدن سازی، آغاز تمامی اتفاقات را به دونفر به عنوان پیشانی مواجهه این دو تمدن میداند، سلطان عثمان سوم در حکومت شرق و فردریک کبیر پادشاه پروس در حکومت غرب. فرگوسن فضای حکومت شرق را مملو از خفقان معرفی میکند که در تنبلی و شهوترانی غرق شده است و از درون، یک حکومت پوسیده است. در طرف دیگر حکومت غرب را حکومتی خالی از خدم و حشم شرح میدهد و گسترش فرهنگ سختکوشی را از خط مشیهای بنیادین این قدرت میداند.
در ادامه، به سیر مواجهه دو تمدن به علم میپردازد و البته با نگاهی سوگیرانه؛ حکومت اسلامی در سلسله عثمانی را بهترین نوع حکومت معرفی میکند و با اصرار زیاد تلاش دارد تا این موضع را مطرح کند که اسلام با علم مغایرت دارد. و اما در مقابل تا اواخر قرن هفدهم در سراسر اروپا، حکمرانان به طور فعالی به ترویج علم میپرداختند و هیچگونه نگاه منفعت طلبانه و مزورانه ای در کار نبوده و بلکه مسئله تمام پادشاهان در آن دوران نفع ملی بوده است.
مستند تمدن سازی با محوریت علم، از تلاش زیاد حکمرانان غربی برای ارزش قائل شدن به علم سخن میگوید و تمامی این تلاش را نه تنها برای روشن فکری، بلکه برای افزایش قدرت نظامی میداند. از فردیک کبیر به عنوان نماد پیوند علم و قدرت نظامی یاد میکند و از شکوفایی علمی و پرورش اذهان خلاق و ظهور دانشمندان بزرگی نظیر رابرت هوک، اسحاق نیوتن و بنجامین رابینز به واسطه اتخاذ این رویکرد سخن میگوید.
روایت مستند حاضر، در دقایق پایانی به بسته شدن شکاف علمی بین غرب و شرق و ترسیم تقلید شرق از غرب میپردازد و ایران را به عنوان نوک پیکان این پیشرفت معرفی میکند و درصدد است کسب علم و دانش در شرق را وسیله مخرب و کبریتی خطرناک در دست کودکی نابالغ تصویر کند و اسرئیل را کشوری در لبه بُرندهی علم و نوآوری نکنولوژیکی که میبایست خود را در همانند “وین” در برابر خصومتهای مذهبی و کینهتوزهای شرق تا دندان مسلح کند.
فرگوسن، بهرهگیری از علم و فناوری در حوزههای نظامی و توسعه را به وضوح به تصویر میکشد و علم را به عنوان یکی از ابزارهای قدرت معرفی میکند که نقش آن در توسعه به روشنی فهم می شود و نشان میدهد که نحوه استفاده از علم میتواند باعث بروز فجایع جبران ناپذیر در تاریخ بشریت بشود اما به کار بردن صحیح آن باعث پیشتازی در خط دهی به دنیا و اثر بخشی جهانی میشود.
تاریخ نشان میدهد که هرکجا از این ابزار به درستی استفاده شده، توفیقات چشمگیری در حوزه توسعه در جهان اسلام رخ داده و منشا اثر خوبی برای اتفاقلت بعدی بوده است، پس به نظر میرسد ریشه عدم توجه به این مهم را باید در دنیای اسلام جستجو کرد. از اینرو دیدن این مستند با رویکرد عبرت گرفتن از اشتباهات در طول تاریخ و به کار بردن آن در سیاستهای کلان حکمرانی میتواند مفید واقع شود.