طرح یا مساله
به گزارش «رساگفت»: فقر را میتوان به نداری و نیازمندی ترجمه کرد که خود، ناشی از ناتوانی، تنبلی، اسراف و ظلم و استعمار و یا سیاستهای سرمایهداری است.
انواع فقر شامل: فقر سرمایهداری، فقر استعماری، فقر خودساخته و فقر طبیعی میشود و از جمله عوامل ایجادکننده فقر، اضطراب درونی و نبود تعادل روحی است.
انواع فقر و عوامل ایجادکننده آن
فقر سرمایهداری فقری است که کارتالها و تراستها ایجاد میکنند. یعنی شرکتها یا سازمانهایی که محصولات را از رقابت خارج کرده و به رقبا هزینههای زیادی تحمیل کرده و از صحنه به در میکنند.
فقر استعماری؛ بعد از انقلاب صنعتی بود که برای تامین نیازهای کشورهای صنعتی، به چپاول مواد خام و اولیه کشورهای غیرصنعتی، روی آورده شد و فقر استعماری به کشورهای مستعمره تحمیل گردید.
فقر خودساخته که بعد از پیروزیها بروز میکند. یعنی حالت اتراف در افراد ایجاد میشود و حالت اسراف و حیف و میل کردن منابع و خوشگذرانی به جای تلاش و کوشش بروز میدهد.
فقر طبیعی برگرفته از آب و هوا و خوراک و طبیعت موجودات و انسانها میشود. یک وزنه بردار 60 کیلویی، طبیعتا نمی تواند 250 کیلوگرم را بالای سر ببرد اما ورزشکار است. از پشه نمی توان پرواز در ارتفاع عقاب را انتظار داشت. پیچ کوچک و اتاقک بزرگ ماشین، اگر هر دو به بهانه عادلانه بودن، یکسان و یک شکل شوند، آیا ماشینی وجود خواهد داشت که حرکت هم کند؟! ولی وقتی فقر و غنا مایه خودباختگی و خودکامگی شود باید گفت که فقر شکل گرفته است.
راه حل
سوسیالیستها گفتند از هر کسی به اندازه استعدادش و برای هر کسی به اندازه کارش. کمونیستها هم گفتند از هر کسی به اندازه استعدادش و برای هر کسی به اندازه نیازش. اما هیچکدام راه حلهای مطمئنی نبود.
احتکار و اسراف
اگر از تمام توان برای بندگی استفاده نکنیم در واقع نیروی خود را احتکار کردیم و اگر از توان خود برای گناه استفاده نماییم، در قبال نعماتی که داشتیم، اسراف کردیم. خدا که نیرو و نعمت میدهد در عوض، تکلیف هم میطلبد و لذا قدرت و مسئولیت، افتخار نیست؛ بلکه باری است که باید به مقصد برسد.
دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت با هدف گفتمان سازی «تعالی اجتماعی» در سایت «رساگفت» به معرفی کتابهایی در این زمینه می پردازد.