به گزارش «رساگفت»: آراء جهانی و تجارب داخلی باید توامان در روستاها مورد استفاده قرار گیرد. مدل های مختلف جهانی تا به امروز در روستاهای کشور ایران تست گردیده است. مثلا هلندی ها بعد از زلزله سال 41 بویین زهرا طرح دوزج را پیاده سازی کردند که بر اساس آن به جای اینکه آب و غذا بیاورند، کارهای عمرانی انجام دادند. مثلا قالیبافی برای دختران و یا ایجاد سد کوچک خاکی برای خاک حاصلخیز تاکستان و یونجه کاری.
آموزش ها اینطور بود که مروج را یک انسان چندبعدی می دانست. درعین حال که یک مروج کشاورزی در امدادرسانی زلزله حضور دارد، در کشاورزی و در سایر فعالیت های اجتماعی نیز دخیل است. از نظر دکتر شهبازی، وزارتخانه ها و تشکیلات باعث توقف کارهای ترویج بود و نه خود مروجین. البته این هم بیان می شود که پیش از این اینطور نبود که دولت پهلوی چندبعدی بودن مروجین را پذیرفته باشد. برای مثال دکتر شهبازی فقط بعلت جواب دادن به سوال خبرنگار در زلزله سال 37 نهاوند، توبیخ شده بود و حتی می خواستند برایش پرونده سازی کنند!
کارهای مهمی در ترویج صورت گرفت از جمله:
واکسیناسیون دام ها و جلوگیری از مرگ و میر آنها
ضدعفونی کردن بذرها تا سیاهک نزنند
آوردن گاوآهن های جدید و دوبرابر شدن توان شخم زدن
ردیفکاری (کشاورز مجبور نبود کمردرد بگیرد و سریعتر هم کار را انجام می داد)
ایجاد حمام حیوانات در طویله ها و زاغه ها
تهیه قیچی های جدید پشمچینی
تهیه داس های جدید ایستاده
و اما ترویج خانهداری …
تعداد قابل توجهی از مروجین، خانه داری را ترویج می دادند یعنی کارهایی که در خانه نیز می توان انجام داد؛ از جمله خیاطی، کاموابافی، قلاب دوزی و امثال آن.
البته یکی از آسیب ها این بود که نورچشمی ها مرخصی و حقوق فوق العاده می گرفتند و کاربلدها سرخورده می شدند.
مثلا یک مروج خوب که داشت پل یا جاده درست می کرد مورد توبیخ واقع می شد؛ بعلت مرتب نبودن لباس هایش!!!
دانشگاه شیراز، خواهرخوانده دانشگاه پنسیلوانیا به حساب می آمد و لذا دکتر شهبازی، حضور در این دانشگاه را به عضویت در هیات علمی دانشکده آمریکایی بیروت ترجیح دادند.
دکتر شهبازی مدرس دانشگاه های ارومیه، همدان و تهران بودند و یکسال بعد از حضور در دانشگاه شیراز، به وزارت کشاورزی و سازمان ترویج در تهران برگشتند.
طنز تلخ
در سازمان ترویج، اگر دکتر شهبازی یک مقداری بیش از حد کار می کردند، موجبات برانگیخته شدن حسادت دیگران که در شرف بازنشستگی بودند را فراهم می کردن!
دهه 30 شمسی، شان و منزلت سازمان ترویج بسیار بالا بود. تا دهه 50 نیز ادامه داشت. به کارگرفته شدن در بعضی از مشاغل مهم نیاز به حداقل 4 سال سابقه ترویجی داشت. مثلا یک نفر که می خواست معاون مدیر کل شود و وزیر هم به این انتصاب راضی بود، به علت اینکه یک سال، سابقه اش کم بود، به کار گرفته نشد.
ارکان اصلی توسعه کشاورزی
سه رکن اصلی در توسعه کشاورزی شامل تحقیق، آموزش و ترویج می باشد.
نفت و ضربه به کشاورزی
زمانی که قیمت نفت افزایش یافته بود، دولت فکر می کرد که همه نیازهای کشاورزی را می تواند وارد کند و لذا تصور کرد که خیلی هم نیاز به کشاورزی ندارد. اما واقعیت چیز دیگری بود.
سینما سیار
یکی از بهترین کارها ایجاد سینما سیار روستاها بود که در آن، روی پرده نمایش در روستاها به روستاییان نحوه ضدعفونی ظروف و شستن ظروف دام و همچنین دوشیدن شیر و امثال آن را آموزش می دادند.
بعد از انقلاب
دکتر شهبازی، مدیر کل سازمان ترویج در شهریور سال 58 شدند. همچنین اولین نمایشگاه بین المللی جمهوری اسلامی که نمایشگاه بین المللی کشاورزی بود را راه اندازی نمودند. البته در همین ایام، فشار زیادی برای تعطیلی ترویج وجود داشت چرا که بعضی ها تصور می کردند که ترویج، بازمانده رژیم پهلوی است.
ترویجی ها رابطه خوبی با جهاد داشتند و هر جا که جهاد بود، حضور می یافتند. بعد از سقوط دولت موقت در 13 آبان 58، مشکل اصلی ترویجی ها شروع شد.
ترویجی ها آرمانی بودند یعنی مثلا کمک کردن به مردم را دنبال می کردند؛ اما افزایش تولیدی ها (اصطلاحی که برای افرادی با افکار صرفا تجاری و دودوتا چهارتایی به کار می رود) حساب و کتابی دنبال این بودند به چه کسی وام بدهند که توان بازپرداخت را داشته باشد!
شاید اولین گردهمایی بعد از انقلاب، در مورد کشاورزی بود و آن هم مجمع ملی آموزش کشاورزی در تیر 58 بود.
استاد انتقادی به جو حاکم آن روزها دارند؛ از جمله اینکه چرا از حداکثر ظرفیت دانشکده های کشاورزی استفاده نشد و استانداردهای غرب را بهانه کرده بودند که این ظرفیت، استفاده نشود. همچنین عده ای از زنان هم صدایشان درآمده بود که چرا در فلان رشته ها نباید به کار گرفته شوند. صدای شهری ها هم در آمده بود؛ چرا که زمزمه هایی بود از این نظر که فقط کسانی به کار گرفته شوند که دانشجو یا روستایی یا کشاورز باشند.
ایشان درود می فرستند بر شهید رجایی که مانع از این شدند که آموزش وزارت کشاورزی به وزارت آموزش و پرورش منتقل شود.
ایشان انتقادی هم از نظام اداری داشتند و لذا از سازمان استعفا دادند تا هم کار بیشتری داشته باشند و هم وقت بیشتری برای ترویج بگذارند.
ایشان تاکید دارند که خود مردم روستا باید به روستا برسند و منتظر دولت نباشند.
از نظر دکتر شهبازی، کار باید به صورت عملی باشد و نه صرفا ورق زدن کتاب.
استخوان خردکرده های ترویج باید در راس تصمیم گیری باشند و نه از خارج برگشته های دکترا گرفته.
در پایان اشاره دارند که باید روستاها مناطقی صنعتی داشته باشند برای تهیه ابزارآلات مورد نیاز مثل لوله و امثالهم. همچنین استخر پرورش ماهی که یک نوآباد است و امثال آن باید در روستاها وجود داشته باشند و روی بازاریابی و بازاررسانی نیز تاکید خاصی دارند.
دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت با هدف گفتمان سازی «تعالی اجتماعی» در سایت «رساگفت» به معرفی کتابهایی در این زمینه می پردازد.