به گزارش «رساگفت»: منحنی لبخند، موضوع ارائه پژوهشی در این جلسه از سلسله جلسات دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت بود. موضوعی که در حوزه مسائل مربوط به توسعه، نقش مهمی را ایفا میکند. پژوهشگران این دانشگاه به شرح و بررسی اثرات این مقوله پرداختند که در ادامه به آن میپردازیم.
بابایی، پژوهشگر دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت، ارائه پژوهشی خود را با بیان داستانی واقعی در کشور شیلی آغاز کرد و گفت: مطالعات نشان میدهد که منحنی لبخند، یک منحنی ساده است و اگر به آن توجه شود، میتواند بهعنوان نقطه عطفِ بسیاری از زنجیره ارزشها عمل کند و تحول بزرگی را ایجاد نماید. این ارائه را با داستانی واقعی از یک اتفاق در کشور شیلی شروع میکنیم. منطقه تمس که در کشور شیلی قرار دارد، تقریبا دورافتاده است. مردمان این منطقه از گذشتههای دور در کار تولید ماهی سالمون بودند (البته اکنون مدرن شده و سیستمهای خاصی دارند، دیگر حوضچه ندارند، به وسط اقیانوس میروند و پرورشی طبیعی از ماهی سالمون دارند). از آنجایی که آنتیبیوتیک زیادی در حوضچه باید مصرف شود و طعم ماهی نیز از طعم طبیعی کمی متفاوت است؛ تکنولوژیهایی را به کار میبرند که در قفس، پرورش ماهی داشته باشند تا به بازار هدف برسند؛ چون حوضچههایشان در داخل دریا و در فاصله زیادی از ساحل قرار دارد، نمیتوان به آن پرورشی اتلاق کرد.
وی در ادامه به تاریخچه فعالیت مردم این منطقه پرداخت و گفت: به حدود سی سال پیش برمیگردیم تا بررسی کنیم که این منطقه، چطور بوده است. در این منطقه، چهار فعالیت ساده (فاز تخمگذاری نوزاد ماهی، فاز پرورشی، فاز پرواربندی و فاز تولید فله) انجام میشد. در سال 1987 این منطقه با جمعیتی حدود 110 هزار نفر، هزار تُن تولید و 8 میلیون دلار، صادرات داشتند، دو اتفاقِ خیلی مهم رخ داد. اتفاق مهمِ اول، این بود که یک مؤسسه تحقیقاتی فناوری تخمِ ژنتیک را توسعه داد و اینها توانستند، گونه نوزاد ماهی را ارتقاء دهند؛ هم از نظر مقاومت در برابر بیماریها و نرخ زاد و ولد و هم از نظرموضوعات دیگر. یک نهاد توسعه هم افراد مختلفی، از جمله بیوشیمیدانها و تکنسینهای خاص را به منطقه آورد؛ در سالهای 1988 و 1989 نخستین اتفاق مهم رخ داد. اتفاق مهم دیگر این بود که اتحادیهای را در سال 1988 ایجاد کردند. اتحادیه همه را متقاعد کرد که برای پیوستن به بازارهای بزرگ جهانی، میبایست استانداردهای بهداشتی، رعایت شود. با این دو اتفاق، یک گلوله برفی راه افتاد که تقریبا 14 سال بعد، شاهد این بودیم که تولیداتشان از هزار تُن به 350 هزار تُن رسید و فروششان از 8 میلیون دلار صادرات به 964 میلیون دلار صادرات افزایش یافت.
حضوری چشمگیر در بازار جهانی
بابایی در ادامه به دلایل موفقیت آنها در بازار جهانی پرداخت و یکی از علتهای مهم این امر را افزایش جمعیت در منطقه عنوان کرد و گفت: آنها توانستند 45 درصد بازار جهان را به خود اختصاص دهند. نکته جالب هم این است که جمعیتشان تقریبا به دو برابر افزایش یافت؛ یعنی از 110 هزار نفر به 210 هزار نفر رسیدند. علت افزایش جمعیتشان انجامِ این سه کار ساده بود که تبدیل به دهها کار مکمل و حتی با ارزش افزوده بالاتر شد. به طور مثال، فرض کنید شرکتهای کوچکی شکل گرفت و محققانی برای توسعه فناوری آمدند و یک سری خدمات مالی انجام دادند و برخی نیز، تأمینکننده تخصصی غذای ماهی شدند. قبل از این، غذای ماهی را وارد میکردند؛ اما شرکتهایی آمدند و تأمینکننده غذای ماهی شدند. تجهیزات پرورش ماهی، تجهیزات فرآوری ماهی، خدمات بستهبندی، بارگیری، حمل و نقل و حتی دارو و دامپزشکی را نیز آوردند.
ایشان به بررسی این دو اتفاق مهم پرداخت و اینطور شرح داد:
در مطالعاتی که بعدها انجام شد، نامی را برای این دو اتفاق قرار دادند. اتفاق اول را توانمندی طراحی و توسعه محصول میگویند؛ یعنی همان نهاد تحقیقاتی و مؤسسه تحقیقاتی که فناوری تخم ژنتیک را آورد و گونه ماهی را ارتقاء بخشید و یا متخصصین بیوشیمی و تکنسینهایی که به منطقه آمدند. اتفاق دوم را توانمندی توسعه بازار نامیدند که بر توسعه بازار، تمرکز نمودند و کانالهای توزیع و برندینگ و کمپینها و موضوعات دیگر را راهاندازی کردند. نکته مهمی که در مورد این دو توانمندی وجود دارد، این است که اینها توانمندیهای نامشهود هستند؛ یعنی برخلاف اینکه حوضچه و تجهیزات فناوری را میدیدیم، این توانمندیها نامشهود، مدیریتی و خیلی نرم هستند.
مهاجرت معکوس، عاملی مهم در رشد و پیشرفت منطقه تمس
بابایی، این دو اتفاق مهم را عاملی برای پیشرفت در منطقه تمس، دانسته و افزود: در سالهای 1988 و 1989، دو اتفاق در توسعه بازار و طراحی و توسعه محصول رخ داد که دقیقا یک جهش بزرگ است و آثارش را هم ادامه میدهد؛ یعنی جهشی که با شیب قابل توجهی، مثل گلوله برفی سریع شکل میگیرد، به مسیر خود ادامه میدهد و 964 میلیون دلار میرسد. این رقم برای منطقه 200 هزار نفری، عجیب است چون میتواند به اندازه چند درصد از نفت ایران، صادرات داشته باشد. دلیل مهمش هم مهاجرتِ معکوس جدی و با کیفیتی بود که رخ داد. کسانی که برگشته بودند، یک کار باکیفیت و پایدار بهدست آوردند که با شوکهای اقتصادی آسیب نمیبیند.
وی در پایان به جمعبندی مطالعاتی که در مورد این منطقه انجام گرفته اشاره کرد و گفت: پژوهشگران برای تحولاتی که در منطقه ایجاد میشود (در منطقه که تولید دارید و بدون تولید اتفاقی نمیافتد اما) منحنی لبخند ترسیم میکنند که روی تولید، باید مسائلی تحت عنوان طراحی و توسعه محصول و توسعه بازار و حتی لجستیک بیاید که هر چه بالاتر میرویم، در اینجا ارزش خلق میشود. مطالعاتی که در مورد مناطقی شبیه تمس در سایر مناطق دنیا و در کشورهای در حال توسعه وجود دارد، میگویند چه کسی میبَرَد؟ یعنی چه کسی میتواند در بحث توسعه، اعم از منطقهای و حتی صنعتی موفق شود؟ کسی موفق میشود که بتواند بر همه اینها تسلط پیدا کند. تولید که به هر حال، شرطِ لازم است، اما آن کسی برنده است که وارد لجستیک هم بشود و یا حداقل مدیریتش کند.