به گزارش «رساگفت»: کتاب «بازگشت به اصالت» به دغدغههای بحث اصالت در سازمان، هم برای مدیر و هم برای اعضای آن میپردازد. به خود حقیقی افراد و اخلاقمداری ایشان توجه ویژهای دارد و معتقد است که نمیتوان به مدت زمان طولانی، رفتارهایی بدون اصالت و مصنوعی داشت؛ زیرا خواه ناخواه انسانهایی که اصیل نباشند خود واقعی خود را نشان خواهند داد. البته بین مفهوم اصل و اصیل هم تفاوت قائل شد. کتاب حاضر، نوشته سید بابک علوی است که در 416 صفحه در رقعی توسط انتشارات لوح فکر به چاپ رسید و در فضای مجازی هم، میتوان از سکوهای ایرانکتاب و جیحون، آن را تهیه نمود.
بسیار مهم است که برای رشد و یادگیری که نویسنده روی آن تاکید داشت، انگیزههای درونی داشت؛ از یاد نبریم که لزوما و صرفا انگیزههای مالی، حس خوبی به افراد منتقل نخواهد نمود و نمیتوان مطمئن بود که با این کار، لذت بردن افراد از کارهایشان را انتظار داشت.
به تفاوت بین رهبر سازمان و رهبری سازمانی اشاره شد که رهبری سازمان را یک فرایند در نظر میگیرند که فرایندی تعاملی برای نفوذ با هدف ایجاد حرکتی جهتدار و همراه با همافزایی در بین اعضا است.
اصالت به این معنی معرفی شد که انگیزههای عمیق برای کارها وجود داشته باشد و افراد، اخلاقمدارانه رفتار کنند (همانطور که واقعا هستند). اصالت یعنی واقعبین بودن و اطلاعات منفی را انکارنکردن و در مقابل تمجیدها واقعیات را دیدن.
اصالت در رهبران سازمان به نوعی ویژگی فردی به شکلی شخصیتی یا صرفا در موقعیتی خاص بیان شد که دربرگیرنده خودآگاهی فرد درباره ارزشها، ویژگی ها و انگیزشهای فرد و میزان عمل براساس این خودآگاهی میشود.
و اما اصالت …
رهبری اصیل به فرایندی اشاره دارد که در آن، رهبران سازمانی و پیروان، با اتکا به ارزشهای مشترک و اصالت فردیشان ضمن ایجاد محیطی شفاف در روابط انسانی، زمینههای فرایندی مناسبی برای هویت جمعی و رشد را هم فراهم نمایند. این رهبری، یک نظریه است که در داخل چارچوبی قابل استفاده است که این چارچوب، همان است که رهبری بر خود و دیگران و سازمان را شامل میشود و میتواند ارتقاء قابل توجهی در ابعاد مختلف رهبری سازمانی به وجود بیاورد.
میتوان گفت مقدمه رهبری اصیل، انسان اصیل است. انسان اصیل یعنی انسانی که به راحتی، تعامل و یادگیری دارد، مسئولیتپذیر است، اشتباهاتش را میپذیرد و رفتارهایش مصنوعی نیست. ناگفته نماند که انسان اصیل، به معنای خودمختار بودن و استقلال رای کامل داشتن نیست؛ یعنی ممکن است در زمینههای دیگری به افراد دیگری متکی باشد. در نهایت باید گفت انسان اصیل، دارای انگیزه های درونی متعالی و فضایل اخلاقی است.
برای اصیل شدن باید به فضیلت هم توجه نمود؛ فضیلت، نتیجه مواردی است که براساس آنها میتوانید تقسیم سود را انجام دهید؛ فضایلی مثل راستگویی، وفای به عهد، خیرخواهی و شجاعت وجود دارد که البته ممکن است یک نفر همه فضیلتهای اخلاقی را نداشته باشد و یا فاقد فضایل اخلاقی مهم باشد.
اما اصالت را چگونه میتوان تشخیص داد؟ با پاسخ به این سوالات میتواند به تشخیص اصالت برسید: نقاط قوت و ضعف کاری شما چیست؟ ویژگی منحصر به فرد شما چیست؟ تجارب کاری خاص شما شامل چه مواردی است؟
و اما برای اصیلتر شدن میتوان داستانی برای زندگی، تعریف نمود و آن داستان زندگی را مرور کرد به انگیزهها، قابلیتها، کمبودها و ارزشهای فرد رسید.
یک مثال در مورد اصالت و رفتار اصیل
کسی که برای خودنمایی در شبکههای اجتماعی پیام میگذارد یک فرد اصیل نیست؛ اصیل، کسی است که پیام مطلوبی را برای تاثیرگذاری مطلوب بر مخاطبین ارسال مینماید. همچنین اگر هر مطلبی خوانده یا شنیده میشود، بدون اطمینان از درست بودن یا نبودن آن منتشر شود، نشاندهنده اصیل نبودن در شبکههای اجتماعی است.
چگونه بدانیم یک سازمان، اصیل هست یا خیر؟ اگر سلسله مراتب قدرت در سازمان، برای منافع شخصی باشد، سازمانی کاملا غیراصیل خواهد بود؛ اما اگر برای رسیدن سازمان و افراد حاضر در آن به اهداف والا باشد این نشاندهنده اصیل بودن سازمان است. همچنین اگر شفاف و با صراحت با افراد حاضر در سازمان درباره موضوعاتی از قبیل چرایی تغییر سازمانی صحبت شود و ضرورتهای آن بیان شود (بر اساس ارزشها و استراتژی های سازمان) نیز نشان دهنده اصالت در سازمان است.
سخن پایانی
در این کتاب، از واژه مشتری استفاده شد که میتواند استفاده از آن را در نهادهای اجتماعی، با چالش مواجه کند. افراد اصیلتر را از نظر روحی، افرادی کماسترستر و سالمتر معرفی مینماید که رضایت درونی بیشتری دارند؛ اما قطعا افرادی که مثلا آدمکش هستند و بدون استرس این کار را انجام میدهند افرادی اصیل نخواهند بود.