به گزارش «رساگفت»: هشتمین جلسه از سلسله جلسات عصراندیش، روز شنبه 22 مردادماه با حضور مهدی متولیان، مدیر روابط مرکز مطالعات بنیاد فرهنگی روایت فتح، در دفتر مرکزی دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت برگزار شد. در این جلسه، مهدی متولیان به ارائه و شرح خلاصهای از محتوای کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» تألیف شهید مرتضی آوینی پرداخت.
متولیان در ابتدا به ذکر مسیر تحول شهید آوینی از دانشجوی معماری تا مستندساز سازمان جهاد سازندگی و سپس روایت فتح پرداخت. وی اشاره کرد که مسیر تحول شهید آوینی با آشنایی او با شخصیت امام خمینی (ره) به وسیله نوارهای کاست سخنرانیهای امام اتفاق افتاد.
متولیان افزود: آوینی همزمان با تولید مستندهای تلویزیونی، به نوشتن مقالات نیز مشغول بود که آنها را در مجلات جهاد و اعتصام منتشر میکردند و همینطور کتاب ناتمام فتح خون. کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب، پرسشهایی بنیادین است که باورهای مرسوم درباره مفاهیم توسعه مثل بانکداری و پول را زیر سوال میبرد.
در این کتاب، شهید آوینی اقتصاد صلواتی را در برابر دیکتاتوری پول قرار داده است و به اقتصاد صلواتی به عنوان راهکاری دربرابر اقتصاد منحط غرب نگاه کرده است و به عنوان مثال به راننده مینیبوسی اشاره میکند که در جبهه با ماشین شخصی خود به جابه جا کردن رزمندهها میپردازد. متولیان، بروز اجتماعی اقتصاد صلواتی را در عصر حاضر، پیادهروی اربعین دانست و اشاره کرد این جریان بزرگ که بدون حمایت دولتها و با حضور مردم برگزار میشود، درواقع سنتشکنی سبک زندگی مدرن و غربزده است.
متولیان افزود: در نگاه آوینی، کار در فرهنگ غرب، شر مطلق است؛ اما در فرهنگ اسلامی، عبادت است. کار، زمینه شکوفاشدن استعداد بشری است. شما تا کار نکنید، تواناییهای بالقوه شما تبدیل به فعلیت و توانایی نمیشود و مسیر تکاملی انسان، همین کار و فعل و انفعال با نیروهای متضاد و مخالف است. قوای روحانی ما هم همینطور است و کار، مستقیمترین و اصلیترین وسیله فعالیت ما برای تربیت قوای روحانی ما است. کار، کاملا در مسیر تعبدی ما قرار دارد. ولی در فرهنگ سرمایهداری، همه آن بندی که یک کارمند را به سازمانش متصل میکند، حقوق و دستمزدی است که دریافت میکند. ولی در جامعه اسلامی، با استناد به رفتارهای رزمندگان میگوید که رزمنده برای اعتقادش با کار نسبت پیدا کرده است؛ حال، حقوقش کم باشد یا زیاد. بنیاد اتصال شخص به کار و عمل، انگیزه شخصی و درونی است که ما این را در انقلاب اسلامی، به وفور تجربه کردهایم و همین الان هم گروههای جهادی مختلفی که در زمینههای مختلف در تلاش هستند، همین نگاه کار در جامعه اسلامی را دارند. نیروی انقلابی با ناملایمات و سختیها کارش را ترک نمیکند و اعتقادش به برطرف کردن نیازهای جامعه، نمیگذارد کاری زمین بماند.
دکتر نفیسی در ادامه جلسه گفت: نکته تمایز کتاب، این است که باور دارد علوم مادی در غرب، پایه عمل ندارند و تنها تجربههایی هستند که کاملا قابل نقد هستند. یک سوالی که درباره کتاب، پیش میآید این است که کتاب، به سوالات فلسفی تمدنی بزرگی میپردازد؛ اما راه حلی در خور، ارائه نمی دهد که البته این نکته با توجه به سال نوشتن کتاب که اوایل دهه شصت است و همینطور نگاه روزنامهنگارانه کتاب که درواقع مقالاتی برای عموم است، قابل توجیه است. مثلا در مساله اقتصاد صلواتی، این نکته بیان میشود که انسان از نیازهای مادی، گذر کند و به سمت انسان کامل حرکت کند؛ ولی خودش هم اذعان میکند که نمیتوان پول و بانک را نادیده گرفت. پول، واجب است؛ اما نباید باعث شود انسان، معیارها و ارزشهایش را کنار بگذارد.
متولیان افزود: این که اقتصاد، همه چیز را مدیریت کند، بد است. اما آیا اقتصاد، بد است؟ نه. اما اقتصاد به عنوان هدف جامعه بد است ولی اقتصاد به عنوان ابزار و راهبرد برای جامعه اسلامی لازم و ضروری است. انگیزه شما از کار، متعالی است؛ گرچه معیشت باید تامین شود. اصل حضور شخص در یک شغل، انگیزههای درونی اوست و نه فقط به دست آوردن مال. در کتاب دیگری که آوینی بعد از این مقالات، نوشت (به اسم فردایی دیگر) و در مقاله آخرین دوران رنج، شهید آوینی نسخهای میدهد و آن نسخه این است: تنها راه رهایی جامعه از نیهیلیسم، عشق و نترسیدن از مرگ است. تمام رفتار رزمندگان در جبهه، عشق به انسان کامل، یعنی امام که دراقع ایشان تجسمی از کمال مطلق انسانی هستند و غلبه بر ترس از مرگ است. شخصی در دزفول در موشک باران، خانهاش خراب شده بود و بچههایش زیر آوار، شهید شده بودند. وقتی به او تسلیت گفتند، آن شخص گفت فدای سر امام.
در تحقیقی که درباره قایقهای تندروی نیروی دریایی سپاه شد، بحث این بود که چرا نیروهای آمریکایی از این قایقهای تندرو نمیسازند؟ پاسخ یکی از فرماندهان نیروی دریایی این بود که وقتی یک رزمنده سوار این قایق میشود، هیچ پشتیبانی ندارد و تا بر ترسش از مرگ غلبه نکرده باشد، نمی تواند وارد درگیری شود و دلیل این که پروژه قایقهای تندروی آمریکاییها شکست خورد، ترس شدید سربازان آمریکایی از مرگ است.
صادق ابراهیمی گفت: نظر آوینی، اداره جامعه براساس جامعه صلواتی نیست؛ بلکه تصور صورتهایی است که با وضعیت موجود، در تضاد است؛ وضعیت دیگری علیه جامعه سودپرست که میتواند اتفاق بیفتد و باید به آن اندیشید و این است که مهم است.
دکتر رضایی اضافه کرد: کارکرد این نوع نوشتارها این است که شما را با عالمی جدید آشنا میکند و این لازمه هر الگوی جدید است و دغدغه اصلی، این است که آوینی در عالمی جدید، سیر کرده است و عالمی جدید را به تصویر کشیده است و بعد از این تصور روشن از جامعه آرمانی است که میتوان انتظار داشت جامعه به سمت جامعه آرمانی ایرانی-اسلامی حرکت کند. اما سوال اینجاست که آوینی، چه سلوکی را طی کرده است که میگوید من سبک جدیدی در مستند حقیقت خلق کردهام و الگوی رفتاری و سبک آوینی چرا مورد واکاوی قرار نگرفته و بعد از شهید آوینی، این حرکت، امتداد پیدا نکرده است؟
متولیان گفت: مهمترین اثری که آوینی از خود به جا گذاشت، نگاه دینی و مستقل به تولید آثار است و مرعوب مشهورات و مقبولات یا همان باورهای مرسوم نمیشود. ولی متاسفانه حرکت آوینی، حتی در خود مجموعه روایت فتح هم ادامه پیدا نکرد؛ حتی در زمان اوج بروز کرونا که رهبر انقلاب فرموند: «کاش کسانی بتوانند مثل شهید آوینی، این جهاد عظیم مقابله با کرونا را روایت کنند؛ همچنان که شهید آوینی توانست جزئیات جبهه را برای ما روایت بکند و آن را ماندگار کند» باز هم حرکتی ملموس در جریان زنده کردن مسیر آوینی اتفاق نیفتاد.
دکتر حسینی افزود: ما در شرایط تاریخی خاصی زندگی میکنیم که اسمش را مدرنیته گذاشتهایم. همه داریم در بطن این جریان زندگی میکنیم؛ حتی اگر نقدهای جدی به این اتفاق داشته باشیم. یکی از عرصههای مهم در این دوران تاریخی، نسبتی است که ما با علوم طبیعی برقرار میکنیم. امروز ما به گونهای ظاهرا طبیعی، مبانی علمی را یاد میگیریم؛ بدون این که درباره آن، چون و چرایی داشته باشیم و در همه حوزهها همینطور است. نقد مدرنیته به اندازه خود مدرینیته در غرب، سابقه دارد. در علم اقتصاد، بعضی میگویند ما اصلا علم اقتصاد نداریم و تنها مکاتب اقتصادی داریم. وقتی از توسعه صحبت میکنیم، به رشد شاخصهای کمی اشاره میکنیم؛ اما به نظر میرسد مسیر درست توسعه، رشد شاخصهای کیفی است. توسعه یعنی ما چطور باید به زندگی خود معنا ببخشیم و چطور برای زندگی دیگران، معنا خلق کنیم. کار، مفهومی است که در درون آدمها اتفاق میافتد. آنچه در توسعه از آن صحبت میشود، شغل است و شغل، نافی وجود انسان است؛ ولی کار، شرط وجود انسان است.
دکتر مجتبی قافله باشی افزود: تعریف ما از انسان چیست؟ این انسان میتواند اقتصاد صلواتی داشته باشد یا نه؟ در سطح جهانی چون همه سیستمهای جهان به هم متصل است، چند آدم فاسد میتواند کل سیستم اقتصاد صلواتی را از بین ببرد. یک دفعه نمیشود انسان را به جامعه آرمانی رساند. مدل هدایت پیامبر هم مدل تربیتی است که جامعه با تربیت و به تدریج به این سمت برود. سیستمهای مالی فعلی، انسان را حریص میکند. چکار میتوان کرد که انسان مدرن از این مسیر، فاصله بگیرد و اولین قدم در این مسیر چیست؟ یکی از راهها این است که از بروکراسی، فاصله بگیرم و به اشخاصی که پیشرو و معتقد هستند، امکان بدهیم که قانونزدایی شده حرکت کنند و پشت سر آنها قوانین شکل بگیرند. البته قوانینی که منطبق با جامعه باشد.
دکتر عنبرستانی افزود: آیا تفکیک کار اجتماعی، کار فرهنگی، کار اقتصادی، درست است؟ آیا پیامبر آمد و فرمود من برای فرهنگ، فلان کار را میکنم و برای اقتصاد، فلان کار را میکنم؟ دغدغه اصلی پیامبر، تربیت انسان بود و این نگاه باید در جامعه رواج پیدا کند. مسیر توسعه جامعه، تربیت و رشد انسان است. توسعه باید با نگاه به انسان به ابزار برسد و باید به انسانهای توانا فارغ از ساختار موجود، امکان فعالیت داد و میتوان از تجربههای آن استفاده کرد.
ایزدی اضافه کرد: چطور است که بشر امروز به دیگاههای امروزِ امثال آوینی، اینقدر نیازمند است؛ اما به این دیدگاهها پرداخته نمیشود و الان چطور میتوان این مسیر را ادامه داد؟ خود کلمات شهید آوینی، شاید امروز، کاربرد نداشته باشد؛ اما شیوه بیان دیگاهها و افقهای فکری که به آن میپردازند، میتواند راهگشای توسعه در جامعه باشد. چرا ما در مواجهه با این تک افراد شاخص، چه در ساحت عمل و چه در ساحت نظر، به دستاوردهای آنها توجه نمیکنیم و آنها را فراموش میکنیم؟
در پایان، رضا ایمانی، مدیر جلسه، ضمن تشکر از مهدی متولیان بابت ارائه کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» تألیف شهید مرتضی آوینی و همچنین تشکر از حاضران جلسه بابت مشارکت در گفتگوها اعلام کرد شرکت در جلسات عصراندیش، با موضوع نقد کتاب در زمینه توسعه و تعالی اجتماعی، برای عموم علاقهمندان آزد است.