به گزارش «رساگفت»: رویداد «تغییر جهتگیری علم در دهههای اخیر» در خانه اندیشهورزان برگزار شد. در این جلسه، مهدی گلشنی فیزیکدان، نظریهپرداز ایرانی و استاد دانشگاه صنعتی شریف به بیان علل عقب ماندگی ایران در دهههای اخیر پرداخت.
وی گفت: علت شکوفایی علمی مسلمانان در قرون ابتدایی، قرآن و احادیثی بوده که مسلمانان را به دانایی و علمآموزی تشویق میکرده است. آیاتی از قبیل «قُل سیروا فِی الأَرضِ فَانظُروا کَیفَ کانَ عاقِبَهُ المُجرِمینَ» (الأنعام / 11) و «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ»(الزمر/9) و احادیثی چون «اطلبوا العلم ولو بالصین».
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه هیچ روایت و حدیثی نداریم که در برابر نهضت ترجمه از یونان موضع گرفته باشد گفت: آموختن علم از هر منبعی تشویق شده است؛ به عنوان مثال، ابوریحان، دو سال در هند میان هندوها زندگی کرد و کتاب «ماللهند» را تالیف کرد که درباره تاریخ و فرهنگ هند است. همچنین المسعودی کتاب «مُروج الذَهَب و معادن الجوهر» را نوشته که درباره تاریخ و فرهنگ ملل است.
گرامیداشت علما، عاملی برای گسترش علم در میان مسلمانان
وی افزود: مورد دیگری که باعث گسترش علم در میان مسلمانان شد، جایگاه و بزرگداشت علما در حکومتها بود. عضدالدوله دیلمی، جلسات متنوعی را برگزار میکرد و با علما همنشینی داشت و یا ابوریحان بیرونی، بدون تشریفات به دربار قابوس بن وشمگیر تردد داشت.
گلشنی تأکید کرد: یکی از کارهای اثرگذار در دوران گذشته که اثر بزرگی بر ترویج علم داشت، صرف مبالغ اوقاف برای ساخت کتابخانهها در شهرهای مختلف بود. حتی در کنار هر کتابخانه، استراحتگاهی برای علما میساختند. از همین اوقاف، خواجه نصیرالدین، رصدخانه مراغه را ساخت.
وی ادامه داد: نکته جالب توجه این است که دانشگاه کمبریج و ام آی تی، تعداد بسیار زیادی موقوفات دارند که از محل درآمد همین موقوفهها دست به پژوهش و کارهای علمی میزنند و بخشی از درآمدهای آنان از محل همین املاک است.
تحمل آرای دیگران و دوری از تعصب، منجر به رشد علم در میان مسلمانان میشود.
این استاد دانشگاه، سومین نکته در رشد علوم میان مسلمانان را وجود سعه صدر و تحمل آرای دیگران دانسته و افزود: به عنوان مثال، در زمان آل بویه، سید مرتضی که عالم و فقیه شاخص زمانه خود بود، با مخالفان خود مناظرات مختلفی برگزار میکرد؛ مانند امروز نبوده که علما جرات اظهار نظر نداشته باشند!
وی ادامه داد: چهارمین علت رشد علوم در میان مسلمانان، دوری از تعصب و تقلید کورکورانه بود. جالینوس حکیم که مهمترین پزشک یونان است، در میان مسلمانان از اهمیت بالایی برخوردار بود؛ اما رازی در مواجهه با آثار او دست به نقد و بررسی مجدد زد.
گلشنی، اشاعره را از دلایلی اصلی افول علم در جهان اسلام دانسته و گفت: اشاعره که تنها به حفظ قرآن و حدیث اعتقاد داشت، باعث به حاشیه رفتن فلسفه و علمگرایی شد. در اثر این اتفاق، علم و فلسفه از مدارس دینی جدا شد و علمای شاخص در این دوران، خارج از مکتبخانههای فقهی و در کتبهای خصوصی رشد کردند؛ مانند خواجه نصیرالدین که در مکتبخانه خصوصی پرورش پیدا کرد.
غرب به این باور رسیده که روشهای علمی، توان پاسخ دادن به همه سوالات را ندارد.
امروزه در غرب، مجددا گروههای دینگرا با انجمنهای علم و الهیات تلاش میکنند میان علم و دین، رابطه مجدد برقرار کنند. در آکسفورد و کمبریج هم ائتلافهایی از فیزیکدانان و فلاسفه تشکیل شده تا کنار هم به مسائل علمی بپردازند؛ چون این عقیده را دارند که روشهای علمی، توان پاسخ دادن به همه سوالات را ندارد.
این استاد دانشگاه در ادامه افزود: فرهنگ امروز ایران، بسیار مغشوش است؛ چون نه فرهنگ متعالی دینی را داریم که مانند دانشمندان اسلامی، همیشه به دنبال رشد علوم باشیم، نه شبیه شرق هستیم که اگر شبیه آنان بودیم، مثل آنان رشد کرده بودیم و نه شبیه غرب هستیم. ما تنها عادات زشت غربی را الگوبرداری کردهایم و از خوبیهای آنان مانند نظم و روحیه پژوهشی، هیچ برداشتی نداریم.
راه حل رفع مشکلات فرهنگی و علمی در جهان، ورود اندیشهورزان است
وی در خصوص راه حل برون رفت از این مشکل گفت: در این دوران، تنها رهبر انقلاب، دغدغه واقعی برای فرهنگ و علمآموزی دارند و در باقی مناصب و دستگاهها اهتمامی به علم نیست. پس باید اندیشهورزان، مخصوصاً جوانان به صحنه بیایند و دست به کار شوند.
گلشنی عقده حقارت نسبت به غرب را یکی از اصلیترین مواردی دانست که باید روی آن، کار فرهنگی عظیمی شود و تأکید کرد: این واقعیت را بدانید که غرب نمیخواهد ما رشد کنیم و هر چه در توان داشته باشد به کار میبندد تا ما رشد نکنیم و تمام این دورههای مشترک، مقالات و نگاههای دانشگاهی هم از این بابت است که رصد اطلاعاتی کند و نگذارد ما رشد کنیم.
باید کاری کنیم که روحیه «ما میتوانیم» به مردم القاء شود.
وی تصریح کرد: ما باید از دبستان تا دانشگاه، از کودک تا جوان را با ایران، ایرانی و فرهنگ غنی اسلامی آشنا کنیم و مشاهیر گذشته و حال را به آنها معرفی کنیم تا روحیه «ما میتوانیم» آنها شکل بگیرد. این یک واقعیت است که ما میتوانیم جایگاه علمی خود را در جهان تجدید کنیم و باید این کار را انجام دهیم.
وی عدم روحیه انتقادپذیری و همچنین بیتوجهی به فرهنگ دینی و ملی را از آسیبهای بسیار بزرگ جامعه علمی امروز ما دانسته و تأکید کرد: ما حدیث داریم که میگوید جامعه اسلامی باید بالا باشد و در جهان، حرف برای گفتن داشته باشد؛ اما متاسفانه در دهههای گذشته، ما این جایگاه را نداشتهایم و باید به دست بیاوریم.
گلشنی افزود: در کشور چین، عِرق ملی، بسیار زنده است. آنهایی که به آمریکا سفر کردند، محله چینیها درست کردند؛ اما در غرب، ایرانیها از هم فرار میکنند. دانشمندان چینی که در غرب زندگی میکنند، ماههایی از سال به چین سفر میکنند و در آنجا به پروژههای پژوهشی کمک میکنند.
عدم توجه به علوم انسانی، موجب رشد نامتوازن میشود.
وی آفت عدم توجه به علوم انسانی را نیز عاملی در جهت عدم رشد علم در کشور دانسته و گفت: ما در دانشگاههای مهندسی و علوم، به علوم انسانی، بیتوجه هستیم. این آفتی است که کپیبرداری معماری و ساختار دانشگاه غرب برای ما به ارمغان آورده است.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: البته غرب، امروز فهمیده است که علوم انسانی اهمیت دارد؛ چون دید که افراد باهوش، باتجربه و مهندسین بزرگ، در زمینه علمی، قوی هستند، اما در زندگی شخصی و اجتماعی، به شدت کمبود دارند و موفق نیستند. همین شد که امروزه در غرب، واحدهای درسی علوم انسانی در دانشگاههای علوم، تدریس میشود. غربیها این مشکل را برطرف کردند، اما ما هنوز به همان ساختار 50 سال گذشته دلبستهایم و دست به تغییر ساختارهای اشتباه نمیزنیم. ما حتی در ارائه درس معارف هم در دانشگاهها خوب عمل نکردهایم و به جای ترغیب جوانان به اخلاق و نگاه دینی داشتن، آنها را دینزده کردهایم.