به گزارش «رساگفت»: کتاب «سطح عمیق»، به قلم سیدحمزه حسنی و سیدمجتبی قافله باشی در 128 صفحه و قطع وزیری به رشته تحریر در آمده است. این کتاب مشتمل بر هشت فصل است که هر فصل به داستانی مرتبط می شود که خواننده را به اعماق دانش کسب شده میبَرَد. نسخه الکترونیک آن را میتوانید از طاقچه تهیه نمایید.
سید احمد مهدوی اردکانی که شخصیت اصلی داستان واقعی کتاب است از همان ابتدا محرومیتهایی که با آن مواجه بوده را بیان میدارد و میگوید که این محرومیتها چه نقشی در فعال شدن قوه خیال و تفکر و ابتکارش داشتهاند. از ساخت گاری برای بردن پیتهای نفت در سالهای ابتدایی جنگ تا رفتن به واحد کالیبراسیون تانک در جبهههای نبرد حق علیه باطل. از تفاوتهایی که به وضوح میتوان بین سید احمد و هم دورهایهایش در دانشگاه صنعتی شریف در زمان دانشجوییاش دید، انتخاب موضوع پایاننامهای است که عملی و عملیاتی باشد و نه صرفا تئوری. آینههای لیزری، بحثی داغ، جذاب، عملیاتی و فنی بود. اینکه نور به سطوح مختلف شیشه که میخورد بخشی از آن جذب شده و بخشی دیگر نه به دلخواه ما، منعکس میشود، اما آینه لیزری باید طوری باشد که تمام نوری که میخواهیم را به دلخواه ما منعکس کند. کار با طلا در پروژههای اینچنینی بسیار سنگین است. چرا که اولا باید فشار دستگاه به یک میلیارد برابر کمتر از اتمسفر برسد و در ثانی طلا ابتدائا ذوب شده، سپس به جوش بیاید و نهایتا بخار شود و لایهای از بخار آن روی سطح قرار بگیرد و سرد شود.
صرفه 140 میلیون تومانی
سید احمد، کار با دستگاه را زیر نظر استاد به خوبی فراگرفت ولی هشت ماه بعد از شروع مطالعه برای پایاننامه، دستگاهی که استاد در اختیارش گذاشته بود خراب شد. فشارسنج دستگاه به واقع خراب شده بود و زمانی که دلار 200 تومان بود شرکت انگلیسی 700 هزار تومان خواست تا فشارسنجی دیگر بفرستد.
سید احمد خاطرات نوجوانی را به یاد آورد که ضبط صوت مادربزرگ و وسایل خانه پدری را زیر و رو میکرد. اما مکانیزم فشارسنج، خیلی متفاوت بود. به هر حال، فشارسنج را باز کرد و دید، کلی مدار الکترونیکی دارد. تخصصش فیزیک بود، نه مدار الکترونیکی. اما درس الکترونیک را به عنوان واحد اختیاری گذرانده بود و 10 روز به مطالعه، کندوکاو، خواندن مقاله و پرسوجو پرداخت تا اینکه بالاخره پل وتسون را به خاطر آورد که خودش نقشهاش را برای خودش در روزگاری کشیده بود. سید، فشارسنجی که انگلستان به دانشگاه نداده بود را تنها در مدت یک ماه، ساخت. یعنی یک ماه کار و تلاش شبانهروزی و صرفهجویی ارزی 700 هزار تومانی (که به نرخ دلار 40 هزار تومانی امروز میشود صرفهجویی 140 میلیون تومانی).
فشارسنجی که دکتر ساخته بود، 4 هزار تومان هزینه داشت و مشتریها راضی بودند که 35 هزار تومان بپردازند؛ چرا که مدل خارجی آن خارجی 700 هزار تومان بود. از طریق فروش همین فشارسنجها بود که هم دو دستگاه خانه خرید و هم مادرش را به زیارت خانه خدا فرستاد.
همچنین کاتد مغناطیسی برای دکتر مشفق ساخت و اعتماد به نفسش بیش از پیش شد و حتی کارهای تراشکاری و جوشکاری اصولی قطعههای حساس محفظه خلا را یاد گرفت. ولی عاقلانه نبود که همه کارها را خودش انجام دهد. لذا دنبال افراد خبره برای ساخت قطعات با کیفیت بود. او اینک خود را در میان مسیری پر پیچ و خم میدید که کلماتی مثل سرنوشت، قضا و قدر، مدام به ذهنش میآمدند.
ابتکارات و تولیدات دکتر همچنان ادامه داشت و لذا با جهاد دانشگاهی آشنا شد و در وسایل خاک خورده انبار جهاد دانشگاهی صنعتی شریف، وسایلی پیدا کرد که میتوانست با آن دستگاه پوششدهی را بسازد. با تیمهای حرفهای صحبت کرد و جهاد هم طرح را تایید کرد و دستگاه پوششدهی یک سال بعد یعنی در سال 1376 با تلاش فراوان برای اولین بار در کشور ساخته شد.
یک پروژه سنگین را از شرکت شیشه قزوین پذیرفت که حقوق دریافتی آن برابر 15 سال حقوق دانشگاهی بود؛ یعنی 18 میلیون تومان. باید شیشههایی میساخت در ابعاد بسیار بزرگتر از آزمایشگاهی و دانشگاهی که کسی را هم نمیشناخت که در این ابعاد کار کرده باشد. بعد از حدود 4 هزار نفرساعت کار کردن، به حدود 50 درصد موفقیت دست یافت و هم شرکت و هم دکتر به این نتیجه رسیدند که پروژه متوقف شود. از آن پس، دکتر تصمیم گرفته بود قبل از قبول بی پروای پروژهها، جوانب را بسنجد و اینکه هرگز با هر دو پا، عمق رودخانه را اندازهگیری نکند.
همچنین به ساخت دستگاه پوششدهی لیزری، آشکارساز فشارسنج و منبع تغذیه مورد نیاز در دانشکده برق دانشگاه صنعتی شریف همت گمارد و در همگی موفق بود.
تجربه شرکتداری
شرکت در مرکز رشد شریف تاسیس شد. امکاناتش شامل یک اتاق شش متری، میز و صندلی، رایانه، تلفن، فکس و اینترنت بود. با ساخت دستگاه جدید و نوآورانهای که در منطقه وجود نداشت، شرکت دکتر مهدوی درآمدی یک صد میلیون تومانی را در سال 86 کسب کرد و شیرینی شرکت داری را چشید (مقایسه کنید با زمانی که شرکت نداشت و به تنهایی کار میکرد: توان جمع)
بعد از اینکه دهها و شاید صدها میلیون تومان دستگاه به فروش رفت، مهلت ایشان برای بودن در مرکز رشد دانشگاه در سال 87 به پایان رسید و لذا جایی 57 متری را اجاره کرد و بهتر و بیشتر هزینهها را احساس کرد.
با توجه به اینکه یک شرکت رقیب، به یک سوم قیمت، محصولاتِ مشابه شرکت دکتر مهدوی را میفروخت، او به این نتیجه رسید که باید محصولاتی با قیمتی حتی کمتر از یک سوم فعلی بسازد و بفروشد.
اما زمانی گره از کار باز شد که دانشگاه علم و صنعت، درخواست میکروسکوپ الکترونی که تا آن روز در ایران ساخته نشده بود، را داد. مهدوی توانست با 9 میلیون تومان که از دانشگاه علم و صنعت گرفت سه دستگاه بسازد و هر دستگاه را ده میلیون بفروشد. حالا بازاری وسیع در کشور با محصولی که تنها توسط شرکت خودش ساخته میشد را به دست آورده بود.
افزایش قیمت ارز در دهه 1390 مشکلات زیادی برای شرکتهای تازه تاسیس و فناور و کوچک به وجود میآورد. دکتر به هر طریقی که بود تا سال 1392 شرکت را سر پا نگه داشت و انصافا ستاد نانو، هم نمایشگاههای خوبی برگزار کرد، 200 میلیون تومان وام نطلبیده به شرکت داد، بازاریابی داخلی خوبی انجام میداد و هم انگیزههای زیادی به دانشگاهها میداد که با حمایت ستاد نانو، محصولات داخلی را خرید کنند و از شرّ مشکلات خرید از شرکتهای خارجی که هم قیمت بالایی داشت و هم تحت تاثیر تحریمها قرار میگرفت، خلاص شوند.
سیاستگذاری درست دولت در برگزاری نمایشگاههای نانو باعث شده بود شرکتی که در آستانه ورشکستگی بود به فروش 2 میلیارد تومانی برسد و حتی یک نفر دیگر اضافه کند و دو تیم مطمئن مکانیک و الکترونیک داشته باشد.
حضور در نمایشگاه بینالمللی نانوی ژاپن تجربیات گرانبهایی را نصیب دکتر کرد. چرا که متوجه شد نه فقط کیفیت، بلکه بستهبندی و ظاهر و حتی ایزو و چیدمان و قفسهبندی چقدر میتواند مهم باشد. همچنین با حضور در نمایشگاه امارات به این نتیجه رسید که محصول باید ظاهر خوبی هم داشته باشد. لذا در این زمینه، کار شد و توفیقاتی به دست آمد.
همکاری با شرکت استرالیایی که حدود بیست دستگاهِ شرکت را فروخته بود، اما به دلایلی از جمله تحریم و اشتباه یکی از پرسنل در کنترل کیفیت یکی از دستگاهها به این همکاری پایان داد، درسهای زیادی به همراه داشت.
سرانجام آشنایی با یک ایرانی غیور ساکن انگلستان به اسم دکتر رنگیها، که اتفاقا به دنبال نفع مالی و پول هم نبود باعث مونتاژ محصولات شرکت در اروپا شد و برند اروپایی بر آن ثبت گردید و ارزش صادرات در مدت چهار سال، 32 برابر شد.
پایان آغازین
سالها تلاش دکتر مهدوی، زمانی که قیمت دلار، نوسان داشت، تحریمهای شدیدی علیه ایران اعمال شده بود و شرکت ها با مشکلات عدیده مالی داخلی و خارجی درگیر بودند، به ثمر نشست. صادرات به حدی گسترده شد که در اتریش هم نمایندگی فروش ایجاد شد. مهدوی توانست شرکت ایرانی و نام ایران را به قله افتخارات علمی جهان در بحثهای تکنولوژیکی آن هم در سطح نانو و میکروسکوپهای الکترونیکی برساند.