به گزارش «رساگفت»: پیشرفتهای کشور در حوزه دارویی، در سالیان اخیر، توجه جامعه پزشکی و متخصصان جهانیِ این حوزه را به خود جلب کرده است. این پیشرفتها مرهون زحمات متخصصانی است که شبانهروز برای اعتلای علم دارویی در کشور، تلاش میکنند. در ارائه امروز با جمعی از این دانشمندان و نحوه فعالیتشان آشنا خواهیم شد. در ابتدای این جلسه پژوهشی، دکتر علی بابایی، پژوهشگر دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت، به مقدمهای درباره موضوع ارائه پژوهشی پرداخت و گفت:
کشور ما از نظر توانمندیهای دارویی در حوزه بایوتکنولوژی و داروهای پیشرفته و هایتک، شرایطی بحرانی داشت و به صورت سنتی اداره میشد. جمعی از جوانان کشور تصمیم گرفتند که با عزم و ارادهشان در این مسیر، قدم بردارند و امروز، شاهد نتایج این تلاشها هستیم. این جلسه در خدمت دکتر مقصودی هستیم تا در مورد این مسیر پرفرازونشیب، توضیحاتی را برای حاضرین ارائه دهند.
پس از مقدمهای که توسط بابایی ارائه شد، دکتر مقصودی به معرفی خود و اقداماتش اشاره کرد و گفت:
من عضو هیأت علمی دانشگاه هستم و در این مسیر، همراه دیگران بودم و در این ارائه، تجربه شخصی خودم را بیان میکنم و این به این معنا نیست که من عامل رسیدن به این اوضاع خوب بایوتکولوژی هستم که اکنون جایگاه خوبی داریم. بحث بایوتکنولوژی، استفاده از موجودات زیستی برای تولید دارو و برای پزشکی است که به طور مثال، جین تراپی، درمانهای ژنتیکی و تولید واکسن، از این موارد است که این موضوع از دهه 70 مطرح شد. سال 1365 عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بودم و اکنون نیز هستم. از آنجایی که عضو هیأت علمی بودم، دسترسی به مقالات و ژورنالها داشتم. این موضوع در آن زمان برای مسئولین و افراد مختلف، قابل درک و هضم نبود.
وی سپس به مثالی در مورد دنیای تکنولوژی و نحوه عملکرد در این حوزه پرداخت و عنوان کرد:
تکنولوژی، مانند قطاری است که گروهی همیشه برای این قطار، بلیط دارند و حتی زودتر هم میآیند و سوارِ این قطار میشوند؛ اینها افرادی هستند که ایجادش کردند و نسبت به آن، آشنایی دارند و میآیند و در جای خود، مینشینند. گروه دوم، کسانی هستند که معمولا دیر میرسند و میدانند که مسافرند؛ اما جدی نمیگیرند و خود را زمانی به ایستگاه میرسانند و سوار قطار میشوند که قطار، سوت میکشد و آرام آرام در حال شروع به حرکت کردن است. لذا برای سوارشدن روی قطار تکنولوژی، میبایست یا بلیط داشته باشیم و یا در زمان حرکت، زرنگ باشیم و خودمان را روی این قطار جا دهیم و سوار شویم. در غیر اینصورت، قطار تکنولوژی، منتظر کسی نمیماند و میرود. به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا حرکتهای جداگانه و جزیرهای شروع شود و کشور را خطدهی کند؛ زیرا احساس میکردیم که کشور نمیتواند وارد این موضوع شود.
مشکلات و معضلات شروع اقدامی زیرساختی
مقصودی در ادامه ارائه خود به انجام یک پروژه کوچک برای شروع فعالیت در حوزه بایوتکنولوژی اشاره نمود و بیان داشت:
ما در سالهای 76 – 1375 به صورت چراغ خاموش، یکی از محصولات را که به نام “گامای تفلون” (که از سادهترین مولکولها است که تمام مراحل بایوتکنولوژی را دارد) شروع نمودیم. همه جاهایی که میتوانستند درگیر این پروژه شوند را بهصورت مشاورهای و عملیاتی آوردیم، همه مدام میگفتند که نمیشود. اینکه میگفتند نمیشود، به این دلیل بود که ماهیت آن برای اساتید، نادانسته و جدید بود و کسی جرأت ورود به چنین کاری را نداشت؛ چون وقتی شخصی عضو هیأت علمی باشد، باید پاسخگوی هزینههایی که میکند باشد و نمیتواند بعد از چند سال بگوید که “ببخشید نشد!”. اطلاعات ما در حوزه بایوتکنولوژی، همان کتابها و ژورنالهایی بود که به صورت عمومی منتشر میشد و در دسترس همگان بود. آگاهی کم و اندک ما باعث میشد که بگویند “نمیشود”.
ایشان در ادامه ارائه خود که سختیهای شروع یک اقدام زیرساختی در کشور را به تصویر میکشید، به سدهای دیگری در این راه اشاره نمود که یکی از سختترین طرز فکرهای جامعه علمی و تجاری در این حوزه است. وی درباره این مشکل، بیان داشت:
حتی پزشکان ما میگفتند که چرا این کار را انجام میدهید؟ وقتی دارو به خوبی وارد کشور میشود و مورد استفاده قرار میگیرد، چرا وارد حوزهای شوید که سرانجامش مانند عرصه خودروسازی ما شود؟ منظورشان این بود که شما نمیتوانید یک محصول خوب و مناسب تولید کنید؛ متخصصین ما این نظر را داشتند! اما ما این قدم را برداشتیم. وقتی که دارو بخواهد وارد بازار مصرف شود، باید مطالعه بالینی صورت گیرد. پزشکان میگفتند که اجازه نمیدهیم به مریضها تزریق کنید. حتی وزارت بهداشت نیز نسبت به تولید ما اعتماد نداشت. اما اکنون، به راحتی، اینجا بالاترین مقام کشور، واکسن داخلی را تزریق میکند. آنجا هیچکسی اجازه نمیداد که به یک نفر تزریق شود.
عزم و اراده برای رسیدن به هدف
این پژوهشگر و استاد دانشگاه به دغدغه و انگیزه خود برای رسیدن به این هدف اشاره داشت و عنوان کرد:
دغدغه و انگیزه من و افرادی مثل من، این بود که این سد توسط یک نفر باید شکسته شود. جمله من این بود “یا میشود و بعد، همه میآیند و یا نمیشود و ما چند نفر کنار میرویم”. اساس این بود که ما در کشور، طی سالهای 1374 تا 1376 این سد را بشکنیم و یک کسی باید این کار را انجام دهد. این احساس را داشتم که باید در این مسیر، نقشی داشته باشم که این سد، شکسته شود و این کار، شروع گردد. خیلی از زمانها تصمیم گرفتم که این کار را کنار بگذارم و رها کنم؛ اما صبح، بیدار شدم و دیدم نمیتوانم و ادامه دادم. ما زیرساختی نداشتیم. از تحقیق و توسعه شروع کردیم و آرام آرام بر مبنای نیاز، مدام، زیرساخت را تهیه کردیم. در دهه 70 که شناخت غیر تئوری از زیرساخت نداشتیم، چندین مجموعه بودند که همگی با سعی و خطا آغاز کردند. به عنوان مثال: یکی از شرکتهایی که واقعا رشد کرد و حتی تکنولوژی را وارد کرده بود، بهنظرم تا 10 سال قبل، فلاسک تولید میکرد و نتوانسته بود یبورآکتور یا فرمانتور تولید کند؛ یعنی براساس نیازش توسعه پیدا کرد.
۱۱:۵۳
وی سپس به مراحل بعدی اقدامات خود پرداخت و گفت:
در حرکت بعدی توانستیم به بنیان این دارو دست یابیم و داروی ما بهعنوان مطالعه بالینی روی مریضها آزمایش شود. پیچیدهترین مولکولی که در بایوتکنولوژی وجود دارد، “فاکتور هشت” است که به بیماران هموفیلی داده میشود. واردات ما در آن زمان 60 میلیون دلار بود، اولین تکنولوژیای که روی آن کار کردیم، گامای تفلون بود که توانستیم تکنولوژی آن را توسعه دهیم. پروژه اول را در دانشگاه، بدون مخالفت -در صورتی که این کار را جدی نمیگرفتند- و با بودجه کم، تصویب کردیم. برای انجام این کار، تهیه وکتور برای ترانسفکشن سخت بود و ما باید آن را به خارج از کشور ارسال میکردیم تا دوباره به ما برگردانند و آن را آزمایش کنیم و بگوییم که این قسمتش را باید کار کنید. برای این کار، هم در خارج و هم در داخل، درگیر بودیم.
مقصودی در این بخش از ارائه خود به بیان خاطرهای از واکنش استادان دانشگاه وین در مورد توانایی علمی پژوهشگران ایرانی اشاره نمود و بیان کرد:
خاطره کوتاهی را بیان میکنم؛ در سال 1381 فاکتور هشت را تولید کردیم و به خاطر ارتباط علمی که با دانشگاه وین داشتیم، حدود سال 1385 به آنجا سفر کردم و به آزمایشگاه آنها رفتم و به استادی که دوست همدیگر بودیم، گفتم که ما روی این محصول، کار میکنیم و میخواهیم با شما قرارداد ببندیم که وقتی این کار انجام شد، برخی از آزمایشها را شما برای ما انجام دهید. من دیدم که آنها نیشخند میزنند و گفتند که فاکتور هشت در ایران تولید نمیشود و طوری بیان میکردند که “ما را مسخره نکن!” وقتی تأکید من و یکی از دوستان را دیدند، گفتند: هر وقت تولید کردید، بفرستید ما انجام میدهیم! این پروژه که در دانشگاه تصویب شد، فاکتور هشت جزو پروژههای ملی معاونت علمی شد و برای آن نیز بودجهای در نظر گرفتند و به تیم پروژه داده شد.
سنگاندازی خارجیها برای استقلالنیافتن علمی کشور
این دانشمند کشور در بخش بعدی ارائه خود به پیشنهادات مختلف طرفهای خارجی برای وابستهشدن کشور به تکنولوژیهای دراختیارشان اشاره کرد و بیان داشت:
به محض اینکه ما سالهای 1387 و 1388 محصول را به وزارت بهداشت دادیم، شرکت خارجی که تولیدکننده این محصول بود، به ایران پیشنهاد داد که ما ریکامبیننت به شما میفروشیم. تا قبل از این، فقط پلاسمای اشخاص سالم را میگرفتند و فاکتور هشت را تخلیص میکردند و میدادند. تا قبل از موفقیت پروژه، هر ریالی، 600 یورو بود که 550 تا 600 یورو برای تستهایمان خریداری میکردیم. زمانی که مطالعه بالینی را شروع کردیم، قیمت پیشنهادیشان را به 87 یورو کاهش دادند. فایزر اعلام کرد که حاضریم به مبلغ 87 یورو به شما بفروشیم. حتی به صورت غیرمستقیم، توسط واسطههایشان، به دولت پیشنهاد داده بودند که حاضرند بهصورت رایگان در اختیار کشور قرار دهند تا پروژه به نتیجه نرسد و از بین برود. به لطف خداوند، در سال 1395 این محصول ما تأیید شد و به بازار، راه یافت. مطالعه بالینی آن حدود 15 سال به طول انجامید. اکنون که صبحت میکنم 80 درصدِ ریکامبیننت تمام بازار را فاکتور هشت داخلی تأمین میکند و به چند کشور هم صادر میشود (یک درصدی نمیتوانند روی ریکامبیننت بیایند).
مقصودی در بخش پایانی ارائه خود در پاسخ به پرسش بابایی مبنی بر پیشنهاد ایشان برای فعالیت در عرصه جدید گفت: وقتی راجع به عرصه جدید صحبت میکنید، درواقع، هم قوانین سنتی دارید و هم ساختارهای سنتی و اینها مانع حرکت شما میشوند. اولین مرحله، اعتقاد به انجام آن کار و ثبات قدم در مسیر است. نباید صبر کنید که دیگران همراه با ما شوند.