به گزارش «رساگفت»: به این جمله تامل برانگیز توجه نمایید: فقرا، مالاریا میگیرند، چون فقیر هستند نمیتوانند درمانش کنند؛ پس مالاریا تشدید میشود و باعث کارنکردن آنها و مدرسه نرفتن آنها و بهرهور نبودن آنها میشود. پس همچنان فقیر هستند و فقیر باقی میمانند. این چرخه، «نبودن سلامت-بودن فقر» میباشد.
از نظر آمارتیاسن، به جای درآمد، قابلیتهای فردی را برای برآورد میزان فقر باید در نظر گرفت.
جفری اصلیترین عامل فقیرماندن فقرا را دام فقر میداند. وی به کمکهای جهانی برای رهایی از این دام، معتقد است. البته ایسترلی نظری مخالف داشت و میگفت نباید کمک کرد؛ ایسترلی با تعصب تمام، سرمایهداری را تنها راه موفقیت میداند.
برای مبارزه با فقر، نخستین قدم، فهم دوباره ماهیت فقر است. بنابراین بنرجی و دوفلو بدون کلاناندیشی در مورد سیاستهای مبارزه با فقر، به شکل خرد به راهحلهای ممکن آن فکر کردند. برای اینکه دنیا را به مکانی بهتر برای زندگی تبدیل کنیم، نیازمند شواهد قوی فراتر از نیات خیر هستیم.
فقرا پسانداز نمیکنند؛ چرا که میخواهند به آرزوهای کوچک خود حداقل برسند و معتقدند با کم کم جمع کردن، چیزی جمع نمیشود.
چون فقرا دارایی اندکی دارند، فرض میشود هیچ نکته جالبی درباره موجودیت اقتصادی آنها وجود ندارد. بدبختانه این برداشت نادرست، مبارزه با فقر جهانی را نیز به شدت تضعیف میکند. در صورتی که مسائل ساده، راهکارهای ساده پدید میآورد.
نویسندگان از رفتار فقرا در شگفت بودند که چقدر با گرمی همراه بود.
آماری عجیب و وحشتناک
احتمال مرگ زنی در جنوب صحرای آفریقا در موقع زایمان یک به سی است و در کشورهای توسعهیافته یک به 5600.
دستکم در 25 کشور، که اکثرا در جنوب صحرای آفریقا هستند امید به زندگی کمتر از 55 سال است. در هند، بیش از 50 میلیون مدرسهای توانایی خواندن متنی بسیار ساده را ندارند.
وقتی به ما میگویند میلیونها گرسنه در آفریقا هستند و یا وقتی میگویند روکیا دخترکی 7 ساله است که در آفریقا زندگی میکند و گرسنه است احتمالا به مورد دوم بیش از مورد اول التفاط و بخشندگی خواهیم داشت.
چرا که مباحث جهانی، ما را ناامید میکند اما مباحث خرد، ما را میتواند به حرکت وادارد.
پرسروصداترین کارشناسان به جای اینکه به فکر رفع تب در آفریقا باشند به دنبال دلیل اصلی فقر بودند. موضوع خرد تب راحتتر از موضوع کلان دلایل اصلی فقر حل میشود.
دام فقر
دامی که سازمان ملل میگوید کشورهای فقیر به n میلیارد دلار برای ریشه کنی فقر نیاز دارند؛ اما این پول را ندارند؛ پس فقیر میمانند. در صورتی که اگر عدد بزرگی در این مقیاس را نمیگفت و خرد خرد و محور به محور میخواست کار انجام شود با سرعت و کیفیت بهتری مساله فقر حل میشد.
مطرح کردن مشکلات جهان بدون ارائه راه حلهای عملی، راهی است که به جای پیشرفت به رخوت منتهی میشود.
معمولا فقرا برای خرید غذا به کالری زیاد آن فکر نمیکنند بلکه به خوشمزه بودن آن فکر میکنند. مثلا در هند، دو سوم درآمد فقرا صرف مواد غذایی مناسب و حدود سی درصد، صرف غذاهای خوشمزه بدون در نظر گرفتن میزان کالری آن میشود.
در اروپا به دلیل کاهش مواد غذایی کشتن جادوگرها که احتمالا زنان بیوه بودند زیاد شده بود. آنها کشته شوند تا اروپاییها غذای بیشتری برای خوردن داشته باشند.
همچنین هند و تانزانیا هم موارد مشابهی داشتند.
میان سوء تغذیه و شکست در المپیک، الگو وجود دارد. مثلا هند که سوء تغذیه در آن وجود دارد مدال المپیکهای او کمتر از حدود 80 کشور جهان است. بنگلادش هم با بیش از 100 میلیون نفر جمعیت، حتی یک مدال المپیک هم ندارد.
میان سوء تغذیه و شکست در المپیک، الگو وجود دارد. مثلا مدالهای المپیک کشور هند (که سوء تغذیه در آن وجود دارد) کمتر از حدود 80 کشور جهان است. بنگلادش هم با بیش از 100 میلیون نفر جمعیت، حتی یک مدال المپیک هم ندارد.
مراسم غلط خاکسپاری در آفریقای جنوبی که گاهی 40 درصد هزینه یک سال خانواده را به خود اختصاص میداد نیز از مصادیقی است که میگوید مهمتر از غذا هم وجود دارد.
بعضا فقرا به جای اینکه وضع خود را تغییر دهند وضع خود را قابل تحمل کرده اند! البته ناگفته نماند که فقرا یکی از طرفداران کالاهای لوکس و زرق و برق دارد و زیاده روی در بعضی مخارج هستند.
دام سلامت
اگر سلامت در تهدید باشد فقر را به همراه دارد چون روزهای کاری کم میشود، روزهای مدرسه رفتن کم میشود، روزهای بهره وری کم میشود و الی آخر.
(به پول ایران) تحقیقات نشان داده است که اگر پشه بند آغشته به حشره کُش در کنیا توزیع شود احتمالا درآمد ماهیانه خانواده از 2 میلیون تومان به 3 میلیون تومان میرسد. چرا که این پشه بندها 30 درصد ابتلا به مالاریا را کاهش داده و لذا ابتلای کمتر برابر با درآمد بیشتر است.
پول برای هیچ، اصطلاحی است که کتاب میگوید فقرا به جای اینکه خرج کنند برای پیشگیری ارزان قیمت، خرج میکنند برای درمان گرانقیمت.
پزشکانی که در هند، صلاحیت پزشکی ندارند اما بیماران را ویزیت میکنند به پزشکان بنگالی مشهور هستند. زیرا یکی از نخستین دانشکدههای پزشکی هند در بنگال بنا شده بود و پزشکان بنگالی در سراسر شمال هند در جستجوی مکانی برای طبابت، پراکنده شدند.
قانون 3-3-3
قانونی که یک پژوهشگر در مورد درمان بیماران در مراکز خصوصی هند نام برد. هر پزشک تنها سه دقیقه بیمار را ویزیت میکند و سه سوال از او میپرسد و سه دارو برای او تجویز میکند و گاهی اوقات خودش دارو را به او میدهد و نسخه نمینویسد. البته در دولتیها دو دقیقه ویزیت میکند و اکثرا اصلا به او دست نمیزند و برایش دارو مینویسد.
یادگیری، سختتر از پیشگیری و پیشگیری، سختتر از درمان برای فقرا است.
بعضی خانوادهها در هند بر این باور بودند که اگر فرزندانشان مقاطع به ترتیب، ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را به پایان برسانند به صورت پلهای درآمد آینده آنها افزایش خواهد یافت. البته باید در نظر داشت که تحصیلات به خودی خود، ارزشمند است و نه فقط به علت افزایش درآمد. هر چند همه خانوادهها توان مالی فرستادن همه فرزندان به مدرسه را نداشتند و گاه از یک خانواده هفت فرزنده فقط یک فرزند که به نظر میرسید از بقیه باهوشتر است به مدرسه میرفت و بقیه از او پشتیبانی میکردند. در گفت و شنودهایی که به فقرا مربوط میشود، ارجاعات به جبرگرایی اجتماعی قدیمی مشخص، چه بر پایه طبقه اجتماعی، چه گروه و یا چه قومیت، فراوانند.
می توان نتیجه گرفت که فرزند کمتر در خانواده برابر است با اقتصاد فقیرتر خانواده. چرا که خواه ناخواه معمولا فرزندان به ویژه پسران، به والدین به ویژه پدر خود کمک مالی مینمایند.
اما کتاب متنی وحشتناک از دهلی نو را آورده است که روی دیوارهای آن به صورت غیرقانونی نوشته شده است: «اکنون با پرداخت 500 روپیه، در خارج 50000 روپیهای در آینده (روی جهیزیه ها) صرفه جویی کنید». منظورش سقط جنین دختران است.
در سال 2008 در اندونزی پدر و مادری سالخورده بودند که خانهای محقر داشتند و پدر خانواده مریض بود و پول نداشت که به دکتر برود و فرزند راهنمایی اش ترک تحصیل کرده بود چون پول بلیط اتوبوس را نداشت. ناگهان کودکی چهارساله که سالم بود و کفشی هم پوشیده بود که چراغ داشت و خوش لباس بود، وارد اتاق شد. کاشف از آب درآمد که دختر خانواده در خاورمیانه کار میکند و برای فرزندش پول میفرستد و نه برای پدر و مادرش ولی پدر و مادر، در مورد مراقبت از نوه، احساس وظیفه میکنند. متاسفانه هنجار غلط عدم توجه به پدر و مادر، هنوز در برخی مناطق از بین نرفته است.
نظرات نویسنده این صفحه
نظری فاجعهآمیز از دو نفر را کتاب بیان کرده که میگویند نباید پشه بند رایگان بدهیم به مردم آفریقا چرا که بازارهای پشه بند فروشی ورشکست خواهند شد!!!
در اروپا به دلیل کاهش مواد غذایی کشتن جادوگرها که احتمالا زنان بیوه بودند زیاد شده بود. آنها کشته شوند تا اروپاییها غذای بیشتری برای خوردن داشته باشند (غرب وحشی).
همچنین هند و تانزانیا هم موارد مشابهی داشتند.
صحبت از کشور هند غربی میشود که این اصطلاح، نامفهوم است.
جمله کتاب در مورد خردخوراکها: حتی در ایالات متحده نیز تمام مردم در این موارد، اطلاعات کافی ندارند؛ این ضعف کتاب است که از کلمه حتی برای آمریکا استفاده کرده است و متعصبانه از دنیا بالاتر فرض کرده است این کشور را. در حالی که همه میدانند آمریکاییها حداقل از نظر سواد سیاسی جزو کم سوادها به حساب میآیند.
کتاب اشاره دارد به بهداشت کودکان کنیایی که اگر یک سال رعایت شود n تومان و اگر دو سال رعایت شود n بعلاوه 1 تومان درآمدشان بیشتر میشود. با حسابی سرانگشتی افزایش درآمد، برابر با حدود 273 هزار تومان به ازای هر ماه (البته به پول ما) میباشد. ولی کتاب، مانور زیادی روی آن داده است.
در کتاب اقتصاد فقیر، به نقل از الوین یانگ آمده است که وی بیماری ایدز را هدیه مُردن برای آفریقا میدانست!!! استدلالش این بود که با کاهش باروری، نسلهای آتی آفریقاییها در وضع بهتری خواهند بود!!! (ارمغان کاپیتالیسم)