به گزارش «رساگفت»: بیست و دومین جلسه عصر اندیش با اکران مستند «جهان 2100» تولید شده در سال 2009، برگزار شد. این مستند با پیشبینیهایی سعی میکند وضعیت زندگی و چالشهای بشر را در طبیعت سال 2100 نشان دهد. چالشهایی مانند بیماریهای همهگیر، تغییرات اقلیمی گسترده، بحران انرژی و گرمایش زمین که سعی میکند راهکارهایی مانند استفاده از انرژیهای سبز و تجدیدپذیر را ارائه دهد.
مستند «زمین 2100» در رابطه با ویرانی کرهی زمین بر اثر تخریب بیش از حد محیط زیست است. این مستند به شکل یک انیمیشن با شخصیت خیالی به نام «لوسی» ساخته شده است. داستان زندگی لوسی روایت واقعیتی است که در آینده قرار است در جهان رخ بدهد. لوسی که متولد 2009 است، داستان زندگی طبیعت را تا سال 2100 روایت میکند و اتفاقاتی که در جهان بر اثر تخریب محیط زیست به دست بشر رخ داده است را شرح میدهد.
تخریب اکوسیستم طبیعی، افزایش قیمت سوخت، تغییر ذائقه غذایی و شیوع بیماریهای واگیردار، بخشی از پیشبینی آینده جهان در مستند «جهان 2100» است.
این مستند به دنبال القای پیامی برای مردم جهان است که در صورت عدم تغییر سبک زندگی خود، با چنین فجایعی روبرو خواهند شد. میتوان محورهای مستند را در هفت بند تفکیک کرد: 1. استفاده بیش از حد مردم جهان از منابع انرژی تجدیدناپذیر، 2. تخریب جنگلها، منابع و اکوسیستم طبیعی، 3. افزایش قیمت سوخت در جهان و بالا رفتن مصرف انرژی و استفاده مجدد از سوختهای فسیلی، 4. تغییر ذائقهی غذایی بشر و کاهش میزان محصولات غذایی و دامی، 5. مواجهه جهان با بحران بیآبی و خشکسالی، 6. فروپاشی تمدن جهان بر اثر مشکلات زیست محیطی و 7. شیوع بیماریهای واگیردار بر اثر کمبود بهداشت در سراسر جهان
تلاش همه کشورهای در حال توسعه، هرچه بیشتر شبیه آمریکا شدن است.
در پایان اکران مستند «جهان 2100»، پژوهشگران دانشگاه توسعه اجتماعی به نقد و بررسی آن پرداختند. در ابتدا، علیرضا نفیسی گفت: تمام صحبتهایی که در مستند درباره انرژیهای نو شده، درواقع انرژیهای لوکس هستند و جهان غرب در حال رقابت برای استیلا است و هر وقت لازم بداند دست به سوزاندن بیحد زغال سنگ میزند. همه کشورهای در حال توسعه هم تلاش میکنند کم کم آمریکایی شوند. در مستند گفته شد اگر همه مردم جهان بخواهند اندازه مصرف امروز آمریکا مصرف کنند باید سه عدد کره زمین داشته باشیم تا بتوانیم به این اندازه محصولات تولید کنیم. در این نگاه، رقابت همه کشورها در رسیدن به GDP یعنی رشد درآمد ملی است و برای برونرفت از مشکلات جهان، آمریکا و غرب باید مصرفشان را کم کنند و الگوهای مصرف را اصلاح کنند تا کشورهای دیگر هم به تبع آن، الگوهای مصرف خود را تصحیح کنند.
وی افزود: فجایعی که مستند درباره مهاجرتهای گسترده پبشبینی میکند هم قابل توجه است. در مستند، به این نکته اشاره میشود که حیوانات امروز دست به مهاجرتهای عظیم میزنند؛ اما روزی که انسان این مهاجرت را شروع کند، دولتمردان با این مهاجرت، چگونه رفتار خواهند کرد؟ اتفاقی که میافتد این است که کشورها مرزهایشان را به روی مهاجران می بندند.
این پژوهشگر تصریح کرد: مستند نشان داد که سمنها هم در سطح کلان نمیتوانند کاری کنند. تلاش در ابعاد و جغرافیای کوچک هم بیتاثیر است و تصمیمگیران اصلی، قدرتمندان هستند.
آیا ما اجازه فروش سوخت ارزانقیمت را داریم؟
ایمانی با الهام از فروش سوخت ارزان که در مستند به آن اشاره شده بود گفت: در مستند میگوید بشر امروز به واسطه سوخت ارزان، فعالیت اقتصادی میکند؛ اما آیا ما به عنوان بشر، اجازه انجام این کار را داریم؟
نفیسی در پاسخ وی اظهار داشت: مصرف سوخت ارزان به معنای مصرفگرایی است. اگر از منظر دیگری به این نگاه کنیم که روزی یک بشکه نفت، چندین برابر شود، چه بر سر صنعت ما میآید؟ وقتی سوخت ارزان نباشد، بسیاری از اتفاقات امروز، امکانپذیر نیستند و اینجا است که تمدن خودش را تخریب خواهد کرد.
شرط بقای تمدن غرب، تغییر برخی باورهای بنیادین آن است
محمد رضایی، مدیر دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت نیز گفت: خود اصلاحگری، ویژگی تمدنهای پایدار است. آیا تمدن غالب غرب، توانایی حفظ خود را دارد یا از بین میرود؟ غرب باید برخی باورهای بنیادین خود را تغییر بدهد تا بتواند به بقای خود ادامه دهد.
نفیسی در پاسخ به سوال رضایی گفت: دو مکانیزیم وجود دارد؛ اول، تکنولوژی که باید ببینیم تا کجا تاب میآورد. اما تکنولوژی، هرچه بیشتر رشد کرده است، بیشتر هم تخریب کرده و خرابی به بار آورده است. زیرا رشد تکنولوژی، نیازها و خواستههای بیشتر به وجود میآورد و مصرفگرایی را هم تشدید میکند.
وی ادامه داد: مدل چاره جویی ما این است که با همین روند اشتباه، مسکنهایی را برای تعویق تخریب به کار ببریم. مثلا در مستند جتها با ایجاد پوششهایی در جو، زمین را خنک کنند.
غرب در بزنگاههای تاریخی، به شدت بیرحم است
ایمانی در خصوص چارهجویی کشورها برای برونرفت از مشکلات گفت: بشر امروز به هیچ عنوان، دلسوز بشریت نیست. آمریکای امروز به خاطر منافع سیاسی خود حاضر است مردم در یمن به خاطر گرسنگی بمیرند. اگر روزی قرار باشد به خاطر تعادل بین منابع و جمعیت، جمعیتی از بین بروند، انتخاب غرب، نابودی دیگران است؛ همانطور که در جنگ جهانی اول در ایران، نیمی از مردم ایران به خاطر سیر شدن سربازان انگلیسی، از گرسنگی از دست رفتند. غرب در بزنگاههای تاریخی، به شدت وحشی و بیرحم است.
نفیسی در تأیید این نظر نیز گفت: بشر در سطح ملی توانسته توازنی در مصرف منابع ایجاد کند، اما در سطح بینالمللی، این تنها یک شعار زیباست و ملیگرایی به دست امثال ترامپ و یا جدا شدن انگلیس از اتحادیه اروپا به شدت رشد کرده است.
ملیگرایی، ابزاری برای فریب ملتها است
رضایی نیز گفت: آمریکا از ملیگرایی استفاده ابزاری کرد تا قدرتمندان بتوانند مدام خودشان را فریب دهند.
محسن اشعاری، دیگر پژوهشگر این دانشگاه نیز گفت: در مستند به این نکته اشاره شد که شرکتهای خصوصیای بزرگ هستند که خط مشی سیاستگذاران را هم تعیین میکنند و این تاییدکننده همین است که قدرتها هستند که جهان را اداره میکنند و نه ملتها. در دنیای سرمایهداری، شرکتها هستند که دولتها را مدیریت میکنند.
ایمانی ادامه داد: سیاست نردبان افتاده، اتفاقی است که غرب دارد از آن استفاده میکند. غرب میگوید رشد نکنید که زمین، گرم نشود؛ در حالی که جهان در حال توسعه میگوید اگر قرار است کاهش مصرفی اتفاق بیفتد، باید اینگونه باشد که کشورهای پیشرفته، دو برابر کشورهای در حال توسعه، مصرفشان را کم کنند تا باقی کشورها هم به آنها برسند. اما این اتفاق، هیچ وقت نمیفتد و این تصوری محال است.
عدالت مد نظر غرب، عدالت بین دزدها است.
رضایی گفت: بشر، جایی در هرم مازلو به دیگرخواهی میرسد؛ اما تصور کنید به یک دیگرخواه در غرب بگویید منابع تو را میگیریم و به افراد ناتوان در کشورهای دیگر میدهیم! میبینید همان انسان دیگرخواه چطور به مخالفت برمیخیزد. این عدالتی که غرب از آن صحبت میکند، عدالت بین دزدها است. یک چیزی را از دیگران دزدیدهاند و میان خودشان به مساوات تقسیم میکنند. اما راهکار واقعی، ایثار است که در تمدن غربی معنا ندارد. در غرب، همه چیز برمبنای منافع فردی است؛ ولی تمدن توحیدی میگوید تو نیکی میکن و در دجله انداز. غرب میگوید باید ساز و کاری را ارائه داد که منافع فرد با منافع جمع، همسو شود که این نگاهی که غرب دارد خیلی دور از ذهن است.
ایمانی گفت: ما در حال صحبت از غربی هستیم که وزیر دفاع آمریکای آن در مستند «مه جنگ» رو به روی دوربین مینشیند و میگوید ما در یک شب در توکیو، قبل از بمبهای اتم، صد هزار نفر را با بمبهای آتشزایی که بر سر توکیوی چوبی ریختیم سوزاندیم تا منافعمان را تضمین کنیم. آیا این کشور میتواند داعیهدار نجات بشری بشود؟ آمریکا هر جا رفته است، اعم از عراق، افغانستان، لیبی و ویتنام، فقط به دنبال منافع خودش بوده و برای دیگر کشورها فقط خرابی به بار آورده است.
جهان، واقعیت آمریکای بدون روتوش را در مواجهه با بیماری کرونا دید.
وی ادامه داد: نکته قابل توجه دیگر، بیماریهای همهگیری است که از آن صحبت میشود. در مستند، درباره بیماریهای همهگیر صحبت میشود و نکته عجیب، رفتار غرب با مردم است. آمریکا در مواجهه با جهان گفت من واکسن را برای خودم تولید میکنم و با هر قیمتی بخواهم به دیگران هم میدهم.
ساسان شعبانی در تأیید حرفهای ایمانی گفت: اما رهبری در ایران دستور به ارائه پژوهشهای واکسن در ایران دادند و این تفاوت دیدگاه غرب و نگاه توحیدی است.
محوریت اقناعسازی مستند، مرجع بودن آمریکا، است.
علی سعیدا نژاد، گفت: در مستند و اقناعسازی رسانهای، میتوان به این نکته اشاره کرد که در مستند، آینده را با فرضیاتی به تصویر میکشد تا خود را مرجعی برای حفظ جهان معرفی کند. غرب میگوید اگر از فناوریهای من استفاده کنید، میتوانید از نابودی رها شوید. محوریت مستند درباره آمریکا بود و حتی روحیه ایثار هم در خانواده شخصیت خیالی به تصویر کشیده میشود.
علم امروز به جای «حل کردن» در حال «به تعویق انداختن» مساله است
محمد صادق ابراهیمی در ادامه گفت: تکنولوژی و علم بشر، چقدر توانسته است مشکلات بشر را حل بکند؟ آیا ما به راهحلهایی رسیدهایم یا فقط داریم مواجهه با مسائل را عقب میاندازیم؟ در مستند هم گفت که ما سدی را زدیم، اما متوجه شدیم این سد، اشتباه بود. به جای واژه حل کردن مساله، امروز علم در حال به تعویق انداختن مسئله است.
وی افزود: در مستند به این نکته اشاره میکند که دانشمندان متوجه شدند تمدن جدید در مقاطعی راه را اشتباه میرود و الان بشارت میدهد که مسیر را عوض کنید. گویا همه انگارههای ذهنی و اندیشهها درست است و فقط متد و شیوه، اشتباه است. مسیر، درست است و فقط باید وسیله را عوض کرد. باید بایستیم و به این فکر کنیم که اتوپیای جدید با شیوههای امروزه تکنولوژی قابل احداث نیست. بشر بدوی با تجربه تغییرات زیست بومی دچار بحران و نابودی میشد، اما بشر امروزی، زمان میبرد تا بفهمد واقعا در حال فروپاشی است. ما استیلای علم را پذیرفتهایم، اما باید به این فکر کنیم آیا با همین مسیر، ما 2100 را میبینیم؟ باید برگردیم و مبانی و مسائل بنیادین را بازاندیشی کنیم.
راه حل واقعی غرب برای آشتی با طبیعت، نسل کشی بشر است
زهرا باقری، دیگر پژوهشگر دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت گفت: در این مستند، با وجود بحرانهای بسیاری که نشان میدهد، خانوادهها در آمریکا، فرزنددار میشوند و اتفاقاً دختر به دنیا آوردند که نماد زایایی و امید به ادامه حیات در سینما است. در حالی که غرب در سالهای تولید مستند، به نظریه نسل کشی برای کنترل جمعیت و کاهش مصرف منابع طبیعی رسیده بود و میگفت باید جمعیت جهان را کم کنیم تا خودمان بتوانیم بهتر زندگی کنیم و دست به تبلیغ کاهش جمعیت و تک فرزندی در کشورهای در حال توسعه زدند و زمانی که اثر فرهنگی این اتفاق به خودشان برگشت، از این رویه دست کشیدند و روندشان را تغییر دادند.
وی در ادامه گفت: برای کنترل جمعیت، ژست بشردوستانه غرب، عامل ورود میلیونها قرص ضدبارداری و پیشگیری از بارداری شد؛ در حالی که در اصل، قرصهای تاریخ مصرف گذشته و فاسد بودند که موجب نازایی و مرگ هزاران مادر در سالهای بعد شدند.
ایمانی در تأیید صحبتهای باقری و در پایان این نشست گفت: ما باید با تمام نسخههایی که غرب برای ما میپیچد با شک نگاه کنیم. همانطور که مهندسان صنعت هستهای، هر وسیله که از غرب میآید را از ترس دستکاری دشمن، چند بار چک میکنند، ما هم باید در برابر علوم انسانی که از غرب میآید، با دقت بیشتری رفتاری کنیم و با دیده شک و تردید به آن نگاه کنیم و فکر نکنیم هرآنچه غرب برای میفرستند نعمتی از آسمان است.