به گزارش «رساگفت»: 30 سال سن دارد و با کولهباری از تجربه، اهل شهر همدان و درحال گذراندن مقطع دکتری از دانشگاه بوعلی همدان است. بعد از دیپلم تا بحالش در این دانشگاه، تحصیل کرده است و باید گفت در این دانشگاه، حق آب و گل دارد.
مجتبی شریفی نیا که از همان دوران کودکی با خریدن جوجههای رنگی، علاقهاش به حیوانات و پرندگان را نشان داده بود، همین علاقه را با خود به بزرگسالی میکشاند و 12 انتخاب اول مقطع کارشناسی را به این حوزه اختصاص میدهد تا اینکه رشته علوم دامی دانشگاه بوعلی همدان قبول میشود. همان دوران، عضو علمی پژوهشی انجمن علوم دامی دانشگاه میشود و به همان میزان که به دانش و معلوماتش افزوده، علاقهاش هم به تجربه و کارکردن دراین زمینه بیشتر میشود.
مجتبی الان در حال زنبورداری است و حال خوشش در زنبورستانش رقم میخورد. مهمان او میشویم تا از شهد شیرینی بگوید که اسباب همیاری اجتماعی را خلق کرده است.
این جوان همدانی که از همان دوران نوجوانی به فکر کسبوکار بوده، میگوید در دوران راهنمایی با تایپ و کارهای کامپیوتری کسب درآمد میکردم. علاوه بر این، به پرورش مرغ و خروس و پرندههای زینتی علاقه داشتم و در حیاط کارگاه پدرم پرورش میدادم؛ اما متاسفانه بخاطر مریضی از بین میرفتند. برای این جوان مصمم و پرانگیزه، اینها مقدمهای برای کارهای بزرگ آیندهاش بود. میگوید علاقه به حیوانات و اینکه چرا در پرورش و نگهداری آنها شکست میخوردم انگیزهای شد که رشته دانشگاهیام را علوم دامی انتخاب کنم.
تجربه نیش و نوش زنبورداری
سال 1389 وارد دانشگاه شدم و ترم سوم هم عضو انجمن علمی شدم و همین آغازی شد برای جستجو، پژوهش و یافتن تمام سوالهایی که در ذهنم بود. سال 1392 با دعوت از یکی ازکارآفرینان برتر سال، درخصوص پرورش زنبور عسل و تلقیح مصنوعی ملکه همکلام شدم که جذابیت و شیرینی بحث، جرقهای شد برای تجربه نیش و نوش زنبورداری.
تحقیقاتش را درزمینه پرورش زنبور عسل کامل کرد و با یک فروشنده زنبور، آشنا شد. با یکی دو نفر از دوستانش میخواستند هر کدام با دو، کندو کارشان را شروع کنند. اطلاعاتش تئوری و تازه آغاز کار عملیاش بود. به فروشنده اعتماد کرد و کندوها را در باغ پدرش جایگذاری کرد و این شد شروع زنبورداریاش. هم درس میخواند و هم دنبال کارهای زنبورداری بود. کارش پیشرفت زیادی نداشت و نرم نرم، پیش میرفت. تا اینکه در یک نمایشگاه بینالمللی با خدمات بانک قرضالحسنه رسالت و حمایتهایی که از کسبوکارهای خردوخانگی میکرد، آشنا شد. بعد از شناخت از فعالیتهای قرضالحسنه تا سال 1398 با دریافت چند وام قرضالحسنه، کارش را توسعه داد؛ به گونهای که تا این سال، کندوهایش به 110 کندو افزایش پیدا کردند.
این زنبوردار جوان میگوید برای اینکه کار خودم را توسعه دهم، باید زنجیره ارزش را میفهمیدم و آن را مدیریت میکردم. در فضای دانشگاه فهمیدم که وزارت ورزش و جوانان، از کارآفرینان و کسبوکارهای خرد، در قالب الگویی به اسم الگوی تعالی اجتماعی رسالت حمایت میکند. پرسوجو کردم و با شناختی که از این الگو وسازمانهای رهیاری نهاد مردمی رسالت پیدا کردم فهمیدم این الگو میتواند دستیابی مدیریت زنجیره ارزش را برای من فراهم کند. پیش از این، حمایتهای سازمان رهیاری بانک قرضالحسنه رسالت و حال، مجموع شش سازمان در نهاد مردمی رسالت.
با عضویت در سامانه mresalat عضو کانون همیاری اجتماعی شدم و در ادامه، مراحل شکلگیری هسته کارآفرینی زنبور عسل، طی شد. در نهایت، کندو و سایر ملزومات را از ام بازار خریداری کردم و در حال حاضر، به دنبال فعالشدن غرفه مجازی خودم در این بازارآنلاین هستم تا بتوانم به شکل گسترده، محصولاتم را در سراسر کشور، عرضه کنم.
خلق کارآفرینی اجتماعی با همیاری اجتماعی
مجتبی که حالا بیش از 200 کندو دارد، از حس خوبش با زنبورها اینگونه ادامه میدهد: هرچه بیشتر به زنبورها دقت کنید، بیشتر به عظمت خداوند پی میبرید. موجودی با این ظرافت، چطور باید اینقدر نظم و دقت در کارهایش باشد. هر حیوان یا پرندهای نیاز به تمیز کردن و نظافت دارد، اما زنبور، علاوه بر اینکه خودش کارهایش را انجام میدهد، بلکه اگر زنبوردار تمیز نباشد، نیشش میزند. این جوان همدانی که سال 1398 با درآمد همین زنبورداری ازدواج کرده است و حالا همسرش هم همکارش است، با خوشحالی میگوید همه خانوادهام درگیر کندوها شدند؛ پدر، مادر، همسر، برادر و … . این زنبورها علاوه بر اینکه منبع درآمدمان شدند، ما را بخوبی دورهم جمع و صمیمت بیشتری بین ما حاکم کردند. به جرات میتوان گفت همیاری اجتماعی در خانواده ما بخوبی نمود داشته و کارآفرینی اجتماعی را خلق کرده است. وی با اظهار خوشحالی از کارزنبورداری اضافه میکند هیچوقت نباید متکی به کار دولتی باشیم؛ زیرا هر شخصی با تکیه بر اراده و پشتکار خودش و حمایت مجموعههایی همچون نهاد مردمی رسالت، میتواند علاوه بر اشتغال خودش، جمعی را با خود مشغول به کار کند.
شریفی نیا که به قول خودش تازه اول راه است و به فکر توسعه هر چه بیشتر کار با اتکا به توان جمع است، میگوید ما در اینجا همه با هم، با دست به دست هم دادن و با اتکا به ظرفیتهای خودمان، هر کدام، گوشهای از کار را گرفتیم؛ چون در همیاری اجتماعی، توان جمع، خیلی فراتر از مجموع توان تک تک اجزاست. امیدوارم در گوشه گوشه شهرها و روستاهای کشورمان شاهد اتفاقاتی از جنس کارآفرینی و خودکفایی باشم.