به گزارش «رساگفت»: شصت و دومین نشست «عصر اندیش» با موضوع “جریان شناسی توسعه خرد و روستایی در ایران” با حضور علیرضا تهمورسی، محقق ارشد حوزه توسعه و مشاور معاونت توسعه روستایی نهاد ریاست جمهوری برگزار شد. در این نشست صمیمانه که حدود 3 ساعت به طول انجامید، تاریخچه توسعه مشاغل خرد کشور مورد واکاوی قرار گرفت که در ادامه با نگاهی تحلیلی به بررسی مباحث مطرح شده در نشست می پردازیم.
بعد از پیروزی جنگ و آغاز دولت سازندگی، سرمایهگذاریهای کشور در توسعهی صنایع بزرگ و مادر، استراتژی اصلی توسعه صنعتی را شامل می شد که شرکتهای بزرگی نظیر فولاد مبارکه، ماشین سازی تبریز، ماشین سازی اراک و نظایر آن، از آن دوران به یادگار مانده است. اگرچه بایستی اشاره کرد قبل از انقلاب و در دهه 1340 با تاسیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، مسیر ورود صنایع بزرگ به کشور آغاز شده بود. وابستگی کشور به فناوریهای پیشرفته و تیراژ بالای تولید صنایع بزرگ در زمان کوتاه و همچنین اقتصادی بودن تولید متمرکز در تیراژ بالا، همگی از عواملی بود که سیاستمداران را به انجام این کار وادار می کرد. از طرفی پیک جمعیت متولدین دههی 60 هنوز در سن کار و ازدواج قرار نداشته و مطالبهی مردم در ایجاد زیرساختهای تولیدی و تامین مایحتاج اولیه حتی از طریق واردات توسط دولت، نسبت به اشتغال در اولویت بود.
شاید بتوان یکی از نقاط عطف توسعه روستایی در ایران را به تاسیس دفتر سازمان توسعه صنعتی ملل متحد (یونیدو) در ایران در سال و 1378با هدف پشتیبانی از اولویت های صنعتی ایران دانست. اگرچه عملاً تا سال 1384 طرحی به صورت عملی اجرایی نشد اما به دلیل فقدان نگاه توسعهی خرد در حاکمیت، خیلی زود این نهاد جای خود را در توسعه مشاغل خرد کشور باز کرد. به طور کلی یونیدو دو مدل توسعه صنعتی برای توسعه مشاغل خرد به ویژه در کشورهای کمتر توسعه یافته، تجویز می کرد. نخست مدل توسعه کسب و کارهای به روش خوشهای (Cluster) و دوم نظام پیمانکاری فرعی (SPX) که هریک بخشی از کسب و کارهای خرد را هدف قرار می داد. شاید به دلیل لزوم توجه به روستاها و نقاط کمتر توسعه یافته که در گفتمان دولت نهم پررنگ بود، پیادهسازی طرح خوشههای صنعتی با قوت بیشتری در دستور کار دولت قرار گرفت. چرا که این مدل بیشتر مختص کسب و کارهای سنتی بوده و با تجمیع تقاضا، بازارسازی و ایجاد صرفه به مقیاس از طریق تقویت ارتباطات بین کسب و کارهای خرد، منجر به پایداری بیشتر آنها می شد. موضوعی که آلفرد مارشال اولین بار با طرح مدل خوشه های صنعتی مطرح و بر کنارهم قرار گرفتن کارگاه های کوچک و مزایای نواحی صنعتی، مورد تاکید قرار داد. البته این موضوع به صورت طبیعی در فضای واقعی کسب و کار کشور قابل مشاهده بود. به طور مثال اگر به لیست متقضایان جواز تولید قطعات خودرو نگاهی بیندازیم، انبود درخواستها در نزدیکی سمنان و اطراف تهران نشاندهنده اهمیت این دو نقطه در نزدیکی به بازار و مواد اولیه این محصول خاص و ترغیب تولیدکنندگان جدید به حضور در این دو قطب صنعتی است.
پس از ادغام وزارتخانههای صنایع و معادن سابق، «سازمان صنایع کوچک» تشکیل و در سال 1384، وظایف اجرایی آن به شرکت شهرکهای صنعتی ایران سپرده شده و عملاً «سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران» از شهریور 1384 فعالیت خود را آغاز کرد. مجموعهای که عملاً مجری طرح ملی توسعهی خوشه های صنعتی در کشور را عهدهدار شد.
با شروع برنامههای توسعه مشاغل خرد در کشور که همزمان با افزایش مطالبهی مردم برای اشتغال جوانان در کشور رخ داد، در بازه زمانی 1384 تا 1400، نهادهای مختلفی به اجرای طرحهای توسعه در این حوزه پرداختند. طرح تکاپو (توسط وزارت کار ، رفاه و تامین اجتماعی)، طرح توسعه خوشه های صنعتی (توسط شرکت شهرکهای صنعتی و صنایع کوچک – وزارت صنعت، معدن و تجارت) طرح رستا (توسط قرارگاه پیشرفت و آبادانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) ترسیب کربن (در همکاری با دفتر توسعه سازمان ملل متحد) طرح بنگاههای زودبازده دولت نهم و دهم، طرح توسعه صندوقهای اشتغال زنان روستایی و طرح کشت قراردادی (Contrcat Farming) (توسط وزارت جهاد کشاورزی)، طرحهای محرومیتزدایی بنیاد مستضعفان، طرح تسهیلات روستایی دولت یازدهم و بسیاری طرح دیگر که توسط سمنهای مختلف در کشور اجرایی شد، از جمله این طرحها می توان یاد کرد.
نقاط مشترکی در همهی این طرح ها می توان مشاهده کرد. توجه به تامین مالی خرد، تمرکز بر محصولات دارای مزیت نسبی منطقه، تلاش برای توانمندسازی متقاضیان راهاندازی کسب و کار، شناسایی راهبران شغلی و مواردی نظیر آن از نقاط مشترک این طرح ها به شمار می رود. هرچند نقطهی تمرکز اجرای هریک از این طرحها تفاوتهایی در خود دارد. برخی تمرکز خود را بر سیاستگذاری و بهبود فضای کسب و کار معطوف کردند. برخی بازاررسانی محصولات روستایی را هدف اصلی خود قرار دادند. برخی دیگر، تامین مالی ارزان را به عنوان پاشنه آشیل توسعه کسب و کارهای خرد مورد توجه قرار دادند. اما به اذعان بسیاری از محققین، موضوعی که شاید عامل مشترک در شکست بسیاری از طرحهای توسعهای کشور قلمداد می شود، عدم توجه کافی به مطلوبیتهای نیروی انسانی است.
در ادامه جلسه، حاضرین به بیان نقطه نظرات خود پرداختند. از دید نهادی دلایل عدم موفقیت نسبی بسیاری از طرحهای توسعه روستایی در کشور را در چند موضوع کلی می توان خلاصه کرد. نخست، تغییرات مدیریتی در نهادهای دولتی و حکومتی و در نتیجه ابتر ماندن برنامههای توسعه که عمدتاً فرد محور اجرا می شود. دوم انتظارات نامعقول برخی نهادهای دولتی در تعریف خروجیهای ملموس و کوتاه مدت نظیر تعداد شغل ایجاد شده برای تسهیلگران، که آنها را به انجام امور نمایشی وادار می کند. عدم فهم عمیق نهادهای توسعهای از مفهوم زنجیره ارزش و عدم توجه به فرهنگ بومی مردم از دیگر این دلایل مطرح شد.
بخش پایانی این نشست صمیمانه به تشریح مفاهیم الگوی تعالی اجتماعی رسالت و نقش پررنگ کنشگری مردم در آن اختصاص داشت. موضوعی که به نظر می رسد نقطهی اصلی تمایز این الگو با سایر الگوهای مرسوم اجرا شده در کشور به شمار می رود.
دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت با هدف ترویج فرهنگ و گفتمانسازی در جهت توسعه فرهنگ کارآفرینی اجتماعی، میزبان برگزاری این نشست بود. پیشنهادات شما پژوهشگران در بهبود این مسیر راهگشا خواهد بود.