به گزارش «رساگفت»: پنجاه و نهمین نشست «عصراندیش» با موضوع طرحی برای ساخت ایران آینده با حضور دکتر علیرضا نصر اصفهانی، عضو گروه آینده پژوهی مرکز پژوهشهای مجلس برگزار میشد.
این جلسه به بیان نتایج یک پژوهش در رابطه با مدل مطلوب تصویرسازی آیندهی کشور و نکات مهم در این حوزه، اختصاص داشت. در این پژوهش، تحلیل مصاحبههای نخبگانی با پژوهشگران و افراد برجستهای در مسئولیتهای اجرایی مختلف از وزارت صمت، شهرداری تهران، پژوهشگاه نیرو، بنیاد توسعه فردا، پژوهشکده حکمت و برخی نهادهای دیگر و با نگاهی آیندهپژوهانه صورت پذیرفت که اهم مطالب آن در این جلسه ارائه شد.
اکنون که انقلاب اسلامی از چهل سال اول خود با تمام بحرانها و خطراتش به سلامت عبور کرده و با موفقیتها، گرفتاریها و دردها، شادیها و غمهای متعدد دست و پنجه نرم کرده اســت، حال با جامعهای جوان و فرصت پنجره جمعیتی، در ابتدای گامی جدید قرار دارد. شروع گام دوم ایران اسلامی همزمان با آغاز قرن ۱۵ هجری شمسی، موعدی منحصر بهفرد خواهد بود و میتواند نویدبخش تصویرهای شوقانگیز و امیدآفرین و تازه شدن احساسات و ارادههای اجتماعی برای تغییر ایران آینده باشد. البته که آن سوی دیگری نیز وجود دارد و ما هماکنون در یک نقطه عطف آیندگی (برخلاف نقطه عطف تاریخی) قرار داریم. از اینرو، زمان آن فرارسیده که در این زمان ویژه، بر مهمترین دستور کار گفتمان جامعه ایران یعنی تصویر «ایران آینده» تصریح گردد. منشور پیشرو بر این مبنا، بیش از آنکه در مقام ارائه تصویر ایران آینده باشد، درصدد ارائه مهمترین محورهای چرخشهای تحولآفرین است. سخنی تازه که هم محرک ارادهها باشد و هم واقعبینانه .شاید که نخبگان و حکمرانان دلسوز، بتوانند از عهده این وظیفه به خوبی به در آیند.
دشمنان انقلاب درصدد القاء بیآیندگی به مردم ایران هستند. اگر نخبگان و حاکمان از وظیفه تصویرسازی شانه خالی کنند، ناگزیر عامهی مردم در تصاویر ساخته شده از سوی دیگران گم خواهند شد. در فقدان آینده اندیشی، نه روایتی از گذشته داریم، نه اکنون را میتوان توضیح داد و دچار یک اختلال روایتی می شویم. اندیشیدن به آینده، از معدود امکانها برای گفتگو درباره حال و اکنون است. نکتهی مهم دیگر آن است که تغییرات مبتنی بر اراده مدیران یا خواسته عمومی نیست. بلکه متاثر از شرایط جامعه است. ممکن است شرایط تلخ باشد اما میوه های شیرینی داشته باشد. مدیران تاکنون از تصمیمات سخت فرار میکردند چون منابع زیادس در دسترس داشتند، و به جای بهرهوری، به دنبال تخصیص منابع رفتند. به جای آنکه مسائل رفاه را حل کنیم، آب ارزان، نان ارزان، انرژی ارزان به مردم و شرکتها داده میشد. در حال حاضر، خبر خوش این است که به جهت دشواری در تامین منابع، ناگزیر از اصلاحات و تصویر مشترکی برای آینده هستیم.
ابرپروژههای حکمرانی ایران آینده
اصلاح نظام برنامه و بودجه، اصلاح نظام حقوق و دستمزد در بخش دولتی، اصلاح یارانهها و آزادسازی تدریجی قیمت حاملهای انرژی، دیپلماسی در خدمت منافع صنعتی، معدنی و تجاری، تأمینمالی غیر بودجهمحور، مشارکتعمومی– خصوصی، صندوقهای پروژه، بازار سرمایه، لیزینگها و… دولت الکترونیک، پنجرههای واحد خدمات و در نهایت افزایش شاخص پیچیدگی اقتصادی از طریق اقتصاد و صنعت دانشبنیان، ابرپروژههای حکمرانی ایران آینده به شمار می رود.
تصویرپردازی روشن، شفاف، جذاب و شوق برانگیز از آینده از سوی حکمرانان و نخبگان، اجتماعی سازی و به اشتراک گذاری آنها، امید اجتماعی و اراده تغییر را در جامعه شکل میدهد، شوق حرکت و انگیزه را جاری میسازد و به نوعی آینده سازی و آینده پذیری میکند و همراهی و همدلی اجتماعی و هیجان ملی بوجود میآورد.
در تصویر ایران آینده، باید به «ایران بزرگ»، «ایران منطقه ای» و «ایران بین المللی» اندیشید و ایران را در مرز جغرافیایی فعلی محدود نکرد. تمدن نوین ایرانی-اسلامی در مرزهای ایران سیاسی نمیتواند رخ دهد. بلکه باید ایران را در «ایران بزرگ فرهنگی» دید؛ باید کاری کرد تا کشورهای جهان ایران را بزرگ و غیرقابل صرفنظر ببینند. بر مبنای این تصویر، ایران آینده ظرفیت تبدیل شدن به «نقطه اتصال شرق و غرب»، «مرکز ترانزیتی»، «مرکز تبادلات علم، فناوری و نوآوری منطقه» و «تامین کننده امنیت انرژی» را دارا است. بدین منظور مرزهای اقتصاد ایران باید به فراتر از مرزهای جغرافیایی ایران جابجا شود. خلأهای اقتصادی متنوعی در کشورهای همسایه ایران وجود دارند که در دسترس ایران است. پر کردن این خلأها فرصتی است تا ایران شریک اقتصادی کشورهای منطقه شود، به نحوی که منافع آنها به اقتصاد ایران گره بخورد و ایران به مرکز تجارت منطقه تبدیل گردد و هم فروشنده و هم خریدار بزرگ منطقه خواهد شد. از سوی دیگر، ایران منطقه ای مبتنی بر یک استعاره شکل گرفته است. یک شخصیت فرامرزی همچون حاج قاسم شهید، اسطورهای است که در ناخوداگاه ایرانیان تمنای آن را داشته ایم. قهرمانی که داستان و تصویر ایران منطقه ای را محقق کره است.
بایستی این واقعیت را پذیرفت که کشور، گران اداره میشود و فاصله بهرهوری در ایران حداکثر است، مصادیق بسیار بسیار متعددی در اتلاف منابع وجود دارد. بهره وری یک فرمول مشتق شده از کارایی و اثربخشی نیست. بهره وری یک مفهوم کلان مدیریتی است. مدیران با عمر کوتاه تاکنون از تصمیمگیریهای سخت فرار میکردند و چون منابع زیادی داشتند، به دنبال بهره وری در آب، انرژی، نیروی انسانی و… نرفتهاند. در حال حاضر خبر خوش آن است که منابع در حال تمام شدن است و لازم است حرکت از «مدیریت منبع محور» به «مدیریت ارتقا دهنده بهره وری» تغییر یابد تا جایی که بهرهوری خود محلی برای تأمین مالی باشد. به عبارت دبگر، بعد مهم تحقق این تصویر، بهرهگیری از ظرفیت مردم و نهادهای مردمی است. موضوعی که تصویری از «ایران مردم پایه» را به ذهن متبادر میسازد که البته با توجه به عملکرد دولتها در دهههای اخیر، با موانع و خدشههایی روبرو شده است .در این تصویر، نقش دولت، رقابت با مردم نیست بلکه حمایت، پشتیبانی و ریل گذاری فعالیت های مولد مردمی است اما با رویکردی نو و خلاقانه. کافی است به تجربه جهاد سازندگی در ابتدای انقلاب اسلامی، عنایت ویژه داشته باشیم. پیشزمینه مهم دیگر مردمپایگی حکمرانی، گفتگو در سطح ملی درباره آینده ایران از طریق نشر کتاب، برگزاری کرسی آزاد اندیشی، برنامه تلویزیونی، شبکه های اجتماعی و … جهت همراه کردن مردم برای چرخشهای تحول آفرین است.
الزامیترین اقدام حکمرانی در ایران
به عنوان جمعبندی، حکمرانی ایران در آینده، به جای تلاش برای حل مشکلات باید بر توسعه «راه حلهای اجتماعی خارج از دولت» و «اجتماعی سازی مسائل کلان کشور» تمرکز کند. به عبارتی دیگر نقش دولت کاتالیزور است و هر مشکل عمومی را لازم نیست به تنهایی حل کند، استعاره «دولت سکاندار» در برابر «دولت پارو زن» نیز حکایت از تغییر نقش دولت از «حلکننده همه مسائل کشور» به «توانمندساز» است. در این مسیر، حرکت دانشبنیانی، جریان بالنده و پربرکتی است و البته که محصور به اقتصاد دانشبنیان نخواهد بود. بر همگان پوشیده نیست که توجه به حکمرانی دانش بنیان، آینده پررونقی را برای تصمیمهای بزرگ مهیا میسازد و جسارت سیاستگذاران را برای اصلاحات حیاتی، افزایش میدهد. در این صورت، حکمرانی هوشمندتر تحقق پیدا خواهد کرد.
حکمرانی هوشمندتر از همراهی و ترکیب هوش مصنوعی، فناوریهای موجود و نوین با قدرت تفکر خرد جمعی حاصل می شود. حکمرانی دانشبنیان قادر است فناوریهای نرم سیاستگذاری را فعالکند و اهداف سیاستی را با تنشهای اجتماعی و اقتصادی بسیار کمتری، تأمین نماید. در «ایران با عقلانیت جدید» فرآیندهای تصمیمگیری حکمرانان دادهبنیاد و دانشبنیان است، نه بر اساس احساسات، هیجانات و سلایق فردی یا گروهی مدیران است. در این تصویر مدیران با استفاده از دادهها و شواهد سیاستی برآمده از نهادهای مشاوره و ارزیابی سیاستی، نظرسنجیهای تخصصی و تحلیل دادههای بزرگمقیاس با هوشمندی بیشتری تصمیم میگیرند.
دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت با هدف ترویج فرهنگ و گفتمانسازی حوزه پیشرفت و عدالت، میزبان برگزاری این نشست بود. پیشنهادات شما پژوهشگران در بهبود این مسیر راهگشا خواهد بود. علاقهمندان برای مطالعهی بیشتر جزئیات این پژوهش می توانند به گزارش مرکز پژوهش های مجلس با عنوان “منشور همآفرینی تصویر ایران آینده” مراجعه نمایند.