به گزارش «رساگفت»: چهل و ششمین نشست «عصراندیش» با موضوع “آشنایی با الگوی حکمرانی مردمی قرآنی” با حضور رضا ایمانی، پژوهشگر دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت برگزار شد. این نشست به بحث و گفتگو پیرامون مطالب مطرح شده در مجموعهی سخنرانیهای حجت الاسلام و المسلمین قاسمیان با موضوع «حکمرانی مردمی» پرداخت.
برای آشنایی با سازوکار حکمرانی مردمی در قرآن، ابتدا بایستی برخی ساختارهای قدرت اجتماعی تعریف شود و یکی از موضوعاتی که در قرآن کریم به صورت خاص مورد تبیین قرار گرفته، شکلگیری طبقهی اجتماعی مرفهی است که با واژهی “مَلَا” و “مترف” از آنها یاد میشود. این گروه که به تعبیر امروزی، همان کارتلهای اقتصادی هستند، نقش اصلی در مقابله با پیامبران مختلف را ایفا می کنند. به تعبیر قرآن، راه رهایی از قدرت مترفین، ایجاد زمینههای انتخاب آزادانه و باز کردن غل و زنجیرهایی است که بر دست و پای بندهها قرار گرفته است و نکته مهم آن، بسترسازی به پشتوانه حاکمیت جامعه است.
احیا و تقویت تعاونیها، از کلیدهای مردمی سازی حکمرانی است
در قانون اساسی که حاوی مضامین حاکمیت قرآنی است، اقتصاد به سه بخش دولتی، خصوصی و تعاونی تقسیم شده است. در بازنگری اصل 44 قانون اساسی، احیای تعاونیها و تقویت این بخش از اقتصاد، یکی از کلیدیترین گامهای مردمی سازی حکمرانی است؛ چرا که در این صورت خود فرد صاحب سرمایه و کار شده و عملاً زمینههای بیگاری و بردگی در جامعه کاهش یافته و همانطور که بیان شد، با مترف و مَلَاسازی مقابله می شود، هرچند در عمل هنوز با وضعیت مطلوب مردمیسازی در اقتصاد فاصلهی زیادی وجود دارد.
یکی از مباحثی که در ایجاد جامعهی توحیدی در قرآن به آن اشاره میشود، تفاوت مفهوم امت، قوم و ناس است. این تمایزها درواقع بیانگر ساختار و سازماندهی اجتماعی گروهی از مردم برای رسیدن به آرمان مشترک است که در مفهوم امت تجلی پیدا میکند. در این چارچوب، وظیفهی حاکمیت ساخت بسترهای فرهنگی و تبیین است. همانطور که نهاد امامت، متولی ابلاغ و ایجاد رشد در جامعه به شمار میرود، بنابراین مدل امام و امت، یکی از مدلهای کلیدی در حکمرانی مردمی است که در سایر شئون اقتصادی و فرهنگی نیز قابل تعمیم است. در این مدل، وظیفهی برپایی عدل بر دوش مردمی است که در مسیر راهبردهایی که امام جامعه ترسیم نموده، حرکت میکنند. در این میان، گروهی از خود مردم، این حرکت را به نوعی راهبری میکنند که از آنان به امامان میانی تعبیر میشود. جالبتر آنکه خود امامان و انبیاء نیز در بین خود مردم زندگی میکردند و رفته رفته مقبولیت پیدا کردند، سپس بستری فراهم نمودند تا مردم را در مسیر رسیدن به آرمانهای اجتماعی همراهی کنند.
پس میتوان گفت یکی از اصول تحقق حکمرانی مردمی، ایجاد بسترهای نقشآفرینی مردم در اقتصاد و جلوگیری از تجمیع قدرت و ثروت است. در گام بعد، با راهبر امامان میانی، عموم مردم میتوانند در مسیر رسیدن به آرمانهای جامعه، همیاری نموده و امت اسلامی را شکل دهند و در نهایت به دست خود، به اقامه عدل بپردازند. در این مسیر ،حاکمیت، نقش مهمی در ایجاد بسترها و ساز و کارهای مورد نیاز، دارد.
در سطح کلان، چند پیشنهاد کلی میتوان برای بهبود بسترهای لازم در حکمرانی مردمی ارائه داد؛ از جمله اینکه در بعد اجتماعی، جایگزینی هنجارهای اجتماعی به جای قانون، تقویت نهاد خانواده به عنوان اصلیترین بنیان جامعه اسلامی و استفاده از ساز و کار ریشسفیدی در حل تعارضات اجتماعی.