به گزارش «رساگفت»: سی امین نشست «عصر اندیش» با موضوع سازمان های انسان محور با سخنرانی دکتر بنیتو ال تی هانکی مدیر انجمن جهانی مدیریت انسان محور، به میزبانی دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت و به صورت مجازی، برگزار شد. در نشستهای قبلی ضرورت توسعه انسانی و نقش آن در توسعه اقتصادی – اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. لذا در این نشست نقش سازمانهای انسان محور به عنوان عامل اصلی توسعه انسانی بررسی گردید.
دکتر تی هانکی با اشاره به هدف اصلی سازمانهای انسان محور گفت: اگر ساختار اقتصادی جامعه تصویری داشت؛ چیزی شبیه به این بود.
پایین تر از همه توده کارگران را داریم که به ارتقای موقعیت اقتصادی طبقه متوسط اقتصادی جامعه کمک می کنند. طبقه متوسط نیز به نوبه خود موقعیت اقتصادی کسانی را که بر نظم اقتصادی حکمفرما هستند، ارتقا می دهند. بنابراین ما می توانیم ساختار به شدت نابرابری اقتصادی جامعه را در این تصویر ببینیم. این چالشی است که سازمانهای انسان محور سعی می کنند آن را حل کنند زیرا این وضعیت را اساساً ناعادلانه میدانند.
استاد اخلاق کسب و کار دانشگاه دلاساله فیلیپین افزود: اگر جامعه را یک قایق در نظر بگیریم، دسترسی نابرابر افراد به توسعه انسانی را میتوانیم اینطور تصور کنیم. فرض کنید سطح آب، آستانه حداقلی از توسعه انسانی است، یعنی سطحی از زندگی که انسان ها برای عملی کردن استعدادهای انسانیشان نیاز دارند. در این صورت این دو وضعیت را داریم: افراد بالای قایق فرصت این را دارند که به عنوان انسان، کاملاً توسعه پیدا کنند و ما از آن با نام توسعه انسانی همه جانبه نام می بریم. بعضی نام آن را شکوفایی انسانی یا رسیدن به تعالی انسانی می گذارند. اما درباره کسانی که زیر عرشه هستند چطور؟ افراد، اینجا از کمترین سطح لازم برای توسعه انسانی همه جانبه هم پایینتر هستند و بنابراین فرصت رسیدن به آن را ندارند.
اگر به این کشتی نگاه کنید، هدف از سازمان و مدیریت انسان محور این است که انسانها را بالا بکشد تا بتوانند نفس بکشند و به توسعه دست یابند. زیرا اگر نیرویی نباشد که آن ها را به بالا منتقل کند، اتفاقی که به احتمال زیاد رخ می دهد این است که آن ها پایین بروند و از سوی گروهی دیگر استثمار شوند که بسیار شبیه وضعیت غرق شدن است.
وی ادامه داد: این وضعیت جامعه را باید ناشی از دکترین بیشینه کردن سود دانست. در یکی از معروف ترین اظهارنظرهای اقتصادی این دکترین، میلیتون فریدمن مشهور می گوید: «تنها مسئولیت اجتماعی کسب و کارها، استفاده از منابع و انجام فعالیت هایی برای افزایش سود است. البته مادامی که درون قوانین بازی، یعنی در رقابت باز و آزاد و شفاف باقی بمانند». این اظهار نظر را دکترین فریدمن خوانده اند. در بسیاری از دانشگاه های کسب و کار و بسیاری از کتاب های درسی، اصل مهم ناگفته و نانوشته، همین حداکثرسازی سود است. اما مشکل نگاه این است که نابرابری شدیدی را در جامعه به وجود می آورد. برای مثال، در اینجا صفحه روزنامهای در فیلیپین را میبینیم که مقامات توسعه اقتصادی فیلیپین گفته اند «حتی وقتی اقتصاد با سرعت خوبی رشد می کند، همچنان شاهد حضور مستمر فقر در کنار توسعه اقتصادی هستیم».
درواقع در سالهای اخیر دولتها متوجه شدهاند که نابرابری اقتصادی در حال گسترش است. در اینجا هم می توانید توسعه اقتصادی را در پس زمینه ببینید، اما در جلوی تصویر وضعیت مشقت بار فقیران را بینید.
تی هانکی افزود: در سال 2019 و در رویداد برگزار شده توسط The business roundtable که سازمانی متشکل از مدیران ارشد کسب و کارهای بزرگ آمریکا است، بیانیهای منتشر شد که نشان از تغییر بزرگی در کسب و کارها داشت. آنها، اگرچه سابقاً به دکترین حداکثرسازی سود اعتقاد داشند، اما در بیانیه جدیدشان اشاره می کنند که «دکترینِ ذی نفعان» را اتخاذ کرده اند و می گویند: «رهبر یک بنگاه آمریکایی مدرن باید تشخیص دهد که اگر حواسش به مشتریان، کارکنان، تامین کنندگان و جوامعی که در آن فعالیت می کنند نباشد، در دراز مدت نیز بنگاه و سهامدارانش نیز رشد نخواهند کرد». درواقع مدیر The business roundtable، جاشوا بولتن میگوید سرنوشت سهامداران یا کسانی که در کسب و کارها سرمایه گذاری میکنند با سرنوشت ذی نفعان مختلف یعنی مشتریان، کارکنان، تامین کنندگان و جوامع پیرامونی، شدیداً درهم تنیده است. به طور مشابه، در فیلیپین نیز رهبران کسب و کارهای بزرگ متوجه نابرابری شدیدی در کشور شده اند. بنابراین در سال 2020، انجمن مدیریت شرکتهای فیلیپینی، در همکاری با دانشگاه لاساله، بیانیه و تعهدنامهای تحت عنوان «شکوفایی مشترک» منتشر کرد: «ما اعتقاد داریم یکی از راه های رفع نابرابری در همه اشکال آن در جامعه و افزایش کرامت انسانی و رسیدن به توسعه فراگیر این است که همه کسب و کارها، منابع انسانی، فنی، اقتصادی و مالی خود را در جهت تضمین خلق اخلاقی ثروت و رونق مشترک با ذی نفعان بسیج کنند».
اصول مهم تعهدنامه انجمن مدیریت شرکتهای فیلیپینی
وی ادامه داد: اکنون به چند اصل مهم در این تعهدنامه اشاره میکنم: کسب وکارها متعهد میشوند با تامین کنندگان کالا و خدمات، به صورت عادلانه، اخلاقی و با احترام برخورد کنند و در عین حال از آنها نیز انتظار دارند با کارگران خود در زنجیره تامینشان به همین صورت برخورد کنند. به عبارت دیگر، یک کسب و کار با تامین کننده هایش به خوبی برخورد می کند، اما انتظار دارد آن ها نیز با کارگران خود و با تمام زنجیره تامینشان به همین صورت برخورد کنند.
تعهد بعدی: کسب و کارها متعهد میشوند در جوامعی که در آن فعالیت می کنند به صورت مستمر فعال باشند، و در این فعالیتها توجه ویژهای به نیازهای افراد کمتربرخوردار داشته باشند. بنابراین ایده کلی این است که کسب و کارها سطح زندگی همه کسانی را که در جامعه با آن ها تعامل دارند، ارتقا دهند.
تعهد دیگر: تعهد به محافظت و نگهداشت محیط زیست برای نسلهای کنونی و آینده، با استفاده از تکنولوژیهای دوستدار محیط زیست.
وی افزود: اکنون اگر به این شکل نگاه کنیم، مشخص است که چگونه کسب و کاری که به فکر ذی نفعانش است، قادر است فرصت های متعادلی را برای توسعه انسانی همه افراد فراهم کند. در این شکل می بینیم که چنین شرکتی درواقع توزیع کننده ارزش بین همه ذینفعان خود است.
بنابراین بسترسازی برای ایجاد فرصتهای برابر و متعادل برای اقشار مختلف، زمینه سازی شکوفایی استعدادهای همه ی افراد یا به عبارتی شکوفایی برای همه خواهد بود.
استاد دانشگاه دلاساله مانیل افزود: یکی از مثالهایی که از نگاه مدیریت انسان محور قابل بحث است، شکلگیری یک کسب و کار اجتماعی در پایاتاس، در حومه مانیل است. اتفاقی که در یک منطقه دپوی زبالۀ شناخته شده در فیلیپین رخ داد. در این محل، معمولاً زنانی حضور داشتند که به دنبال تکه های پارچه گشته تا بعداً تبدیل به لباس شود. این اغلب تنها منبع درآمد آنهاست. زنانی که آن پارچه ها را از زباله گردها می خرند (و ما به آن ها «نانای» به معنی مادر می گوییم) بابت هر تکه پارچه ای 12 پسوس (واحد پول فیلیپین) می دهند تا هر لباس دوخته شده را به قیمت 13 تا 14 پسوس به دلال ها بفروشند. بنابراین نانای فقط 1 تا 2 پسوس بابت هر لباس درآمد دارد. معمولا دلال نیز آن را به قیمت 40 پسوس به مغازه ها می فروشد. بنابراین دلال بابت هر لباس 25 تا 26 پسوس سود می کند. این وضعیتی است که نابرابری را همیشگی می کند. اما پس از مدتی یک شرکت انسان محور به نام RAGS2Riches با همت این چند جوان تشکیل شد تا به نانای ها کمک کند درآمد قابل قبولی داشته باشند. آن ها با تعدادی از بهترین و نادرترین طراحان فیلیپین صحبت کردند و با همیاری آنها، به نانای ها مهارت بافتن و طراحی یاد دادند تا محصولات بهتری تولید کنند. نانای ها حتی در زمینه تولید کیف دستی و لوازم جانبی زنان نیز آموزش دیدند. حالا محصولات آن ها نه تنها در فیلیپین بلکه در لندن، نیویوک و کالیفرنیا هم فروخته می شود. نانای هایی که قبلاً روزانه با فروختن نهایتا 5 لباس 10 پسوس درآمد داشتند، حالا حداقل درآمدشان 10 پسوس در روز است. این شرکت نمونه ای است از اینکه چگونه مدیران انسان محور می توانند یک موقعیت بسیار بد را به موقعیت مناسب برای رشد انسان ها تبدیل کنند.
جنبش «وانت تو، کسب و کار تو» در حمایت از کسب و کار خرد
وی ادامه داد: مثال دیگر در این حوزه مجموعه universal motor corporation نماینده محصولات نیسان در فیلیپین است و خانم الیزابت لی، مدیریت اجرایی آن را بر عهده دارد. در سال 2006 او پیشتاز جنبشی به نام «وانِت تو، کسب و کار تو» بود. او در یک برنامه کارآفرینانه، دوره ای را در ارتباط با یک مدل خاص از ون های نیسان که بیشتر در ناحیه های حاشیهای استفاده می شود برگزار کرد تا صاحبان این ونها بتوانند بیشترین استفاده را از آنها بکنند و با آن ونها کسب و کاری برای خود به پا کنند. این مجموعه، حتی مبالغی از فروش هر ون را برای راه اندازی کسب و کارهای خرد به کلیسا کمک میکرد. این کار علاوه بر اینکه از کارآفرینان خرد حمایت می کرد، فروش دو برابری ونهای نیسان را هم به ارمغان آورد. این یک برنامۀ توسعه ای جذاب بود. زیرا این برنامه به شرکت هم کمک کرده بود تا فروشش دو برابر شود. همچنان که الیزابت می گوید: «خداوند حواسش به ما هست. بهترین روش در شرایط بحران اقتصادی همین است».
الیزابت لی در این باره معتقد است: «ما دیگر فقط در صنعت فروش وسایل نقلیه نیستیم. ما در صنعتی هستیم که موجب بهبود در زندگی مردم می شود. فروش ماشین تنها ابزاری برای رسیدن به این هدف است. ما با این کار، موفقیتی را که دنبالش هستیم چند برابر دریافت خواهیم کرد. تجربه و تاثیر این برنامه برای ما، تیم ما، خریداران، سهامداران و نهایتاً جامعه، بسیار گرانبها و باارزش است». جالب است بدانید در زمان معرفی طرح و هنگامی که بازار ون ها 9 درصد کاهش داشت، فروش ون های نیسان 14 درصد رشد کرد و 25 درصد سهم بازار را گرفت.
دکتر تی هانکی ادامه داد: در این برنامه الیزابت به 3000 خانواده کمک کرد و 4400 شغل ایجاد شد. درنتیجه، مدیریت انسان محور در جهت رفاه همگانی و توسعه همه انسان ها تلاش می کند. هر چقدر کسب و کارهای انسان محور بیشتر باشند، پمپ های بیشتری برای جامعه داریم. پمپ هایی که به آن ها پمپ وقار و احترام می گویم. یعنی دادن شانس به آدمهایی که در زندگیشان کم برخوردارتر بوده اند، به نوعی غرق کردن آنها در انسانیت (و نه استثمار) بوده و در نهایت تعالی جامعه رخ خواند. این هدف سازمانها و مدیران انسان محور است.
در ادامه یکی از حضار با بیان اینکه عده ای معتقدند نظریهی مدیریت انسان محور خود نوعی ابزار پنهان سرمایه داری برای افزایش بهره وری است، نظر دکتر تی هانکی را جویا شد. وی در پاسخ اظهار داشت: این نگاه در مقالات مورد توجه قرار گرفته است اما درواقع با استفاده از شاخصهایی می توان بازتوزیع شکوفایی استعدادها در میان تودهی ضعیف جامعه را مورد صحتسنجی قرار داد. چیزی که در واقع هدف این سبک مدیریتی محسوب می شود.
در ادامه یکی دیگر از حضار، در رابطه با شاخصهای اندازه گیری مدیریت انسانمحور سوال کرد. تی هانکی در پاسخ بیان داشت: در این مسیر شاخصهای مختلفی در سطح جامعه و در سطح سازمان می توان مورد بحث قرار داد. اما شاخصی که در حال حاضر به عنوان پیشنهاد در سطح سازمانهای مورد استفاده قرار می گیرد، میزان بهرهمندی همهی کارکنان سازمان از پاداش و کاهش اختلاف درآمد میان مدیران ارشد و کارمندان جزء است. وی افزود شاخص های تولید ارزش پایدار مانند میزان اشتغال بیشتر از جمله دیگر شاخصهاست. بررسیها نشان می دهد اگر به این شاخصها که قدمت چندانی نیز ندارد، بهای کافی داده نشود، پیش بینی می شود اختلاف فاحش در حقوق و دستمزد، یک بحران اقتصادی جدید (بعد از بحران 2008) به خصوص در آمریکا به زودی به بار آورد.
قدمت بیشتر مدیریت انسان محور نسبت به کسب و کارهای اجتماعی، توجه این نگاه مدیریتی به فرصت های برابر به ویژه در حوزهی زنان، و نقش سیاستهای حاکمیت در ترویج این نوع نگاه، از دیگر نکات بیان شده در بخش پایانی نشست بود.